ديالوگ‌های ماندگار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع alemzadeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

اِریادنی : چرا خواب دیدن اینقدر برات مهمه؟

کاب(لئوناردو دی کاپریو) : آخه هنوزم توی خواب من و اون با هم هستیم...

INCEPTION 2010-christopher nolan





زمانی که قاتل همسر سابق برایان ، دختر برایان رو گروگان میگیره و برایان داره میره که دخترش رو پس بگیره ، بازرس بهش زنگ میزنه و ازش میخواد که این موضوع رو به اون و پلیس بسپاره و بکشه عقب،برایان بعد از گفتن جمله ی آخر ، تلفن رو قطع میکنه و به راهش ادامه میده :



بازرس : میخوام که پا پس بکشی و اجازه بدی من این مشکل رو به دست بگیرم ، تحت کنترلمه


برایان میلز :اینجا اولویت اول شما چیه بازرس؟


بازرس : تا "سینت جان" رو دستگیر کنم و اونو محکوم به قتل همسر سابق شما بکنم


برایان میلز : اولویت اول من دخترمه


Taken 3
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

LSD.PNG


The Cross was a Mushroom , And The Mushroom was also the tree of good and evil
The philosophical stone of the alchemists was L.S.D
The book of the dead is a trip, And the Apocalypse describes a mescaline experience
in These Flasks are all the holy mountains
An in this beautiful young man
is eternity

Alejandro Jodorowsky - The Holy Mountain
 
  • لایک
امتیازات: Lorca
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

این دیالوگ ماله یه کارتون ای ,نمایشی,چیزی ـه که من به صورت اتفاقی شنیدمش تو اتاق :D .


جریان این بودکه میخواستن خررو جابجا کنن وخره گفت :«کی بود میگفت خرباش ،راحت باش ؟» . همین :-" .
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

photo_2015_10_01_11_07_21.jpg


The original
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

- اوّلین قانونِ من برای زندگی این‌ه: «به‌ترین رو آرزو کن، برای بدترین آماده باش.»


"اولتیماتومِ بورن-2007"
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

دئون : آدماي زيادي بهت ميگن که خيلي کارها رو نمي توني انجام بدي
ولي تو نبايد بهشون گوش بدي، ميتوني هرکاري رو در زندگيت انجام بدي
اجازه نده آدم‌ها استعدادهات رو از بين ببرن

Chappie 2015
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

Declan: Who the hell are you?

Walt: You know. You all know exactly who I am. Say my name.

Declan: What? I don't have a damn clue who the hell you are.

Walt: Yeah, you do. I'm the cook. I'm the man who killed Gus Fring.

Declan: Bullshit. Cartel got Fring.

Walt: Are you sure? That's right. Now. Say my name.

Declan: You're Heisenberg.

Walt: You're goddamn right.
اینم یه دیالوگ خیلی موندگار از بهترین سریال دنیا از نظر منتقدین===>Breaking Bad
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

تارس: قانون سوم نیوتون میگه برای اینکه بخوای به چیزی برسی،
باید از یه چیزی دل بکنی.
"در میان ستارگان"
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

قدیم وقتی میخواستی زن بگیری یه دیپلم میگرفتی دوسال میرفتی خدمت مقدس سربازی بعد دو تا اطاق کرایه میکردی دست همسر مهربانتو میگرفتی میرفتی سر زندگیت.

الان دیگه علم پیشرفت کرده
یعنی با دیپلم و پایان خدمت پاستیل خِرسیم تو صفحه دوم شناسنامت نمیندازن.
برا همین الان برا اینکه زن بگیری باید بری لیسانس بگیری با لیسانس که کار نمیدن که بعد باید بری فوق لیسانس بگیری بعد بدون پایان خدمت که به کسی کار نمیدن .
بعد با مدرک فوق لیسانس باید دوسال بری خدمت مقدس سربازی.
بعد که از اونجا اومدی سربازیت تموم شد باید بگردی دنبال کار ماهی 800 هزار تومن که باز با ماهی 800 هزار تومن پاستیل خِرسیم توصورتت نمیدازن ، در نتیجه میری سراغ یه کار دوم.
بعد با کمک پدر،اقوام، خویشان، دوستان، همسایه بالاخره میتونی رو پای خودت وایسی بعد که رو پای خودت وایسادی میشه 42 سالت بعد در سن 42 سالگی باید بگردی تو شهر ببینی زن بت میدن یا نه!

مهران مدیری@شوخی کردم :D
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

ماتیلدا: «زندگی همیشه اینقدر سخته، یا فقط وقتی بچه‏ ای اینطوریه؟»
لئون: «همیشه اینطوریه.»
Leon/Luc Besson
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

خسرو شکیبایی:مادرا که ازادم چیزیو نمیپرسن خودشون همه چیزو میدونن
ستاره بود
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

مکس: هر کسی توی این دنیا یکی رو داره که نداره

Mary and Max|Adam Elliot
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

Gravity.jpg


Matt Kowalski (George Clooney): Ryon, you're gonna have to learn to let go...
[Gravity-Alfonso Cuarón]
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

فرهاد : خیلی بی انصافیه...
شیدا : چی شده؟
فرهاد : اصلا چرا باید انقدر چشمای من بسته باشه؟
شیدا : چشمات وقتی خوب می شن که بسته باشن.
مطمئن باش بهار نارنج همین جا می مونه تا چشمای شما رو
باز کنن...
فرهاد : قول می ده...
صدای فرهاد : آن هنگام,که عطر بهار نارنج در آن کلام مقدس پیچید
من تو را از پشتِ چشمانِ بسته ام دیدم ...
خوبی های تو را و لطفِ تو را ...
بهار نارنج را به نسیم بسپار و اگر خواسته ام را خواستی,
کتاب را به نشانِ عهدی میان ما با خود ببر... وگرنه بماند...



شیدا/کمال تبریزی
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار


حاضرم به پلی سنگی تبدیل شوم.پانصد سال بادوباران راتحمل کنم تاتویک بار ازروی من رد شوی.
Reign-of-Assassins.png

فیلم حکمرانی ظالمان
 
پاسخ : ديالوگ های ماندگار

می می : یه خبر خوب دارم، یه خبر بد، تو تا آخر عمر فلج شدی
اسکار : میدونم، حالا خبر خوب رو بگو
می می : این خبر خوب بود. خبر بد اینه که قراره من تا آخر عمر ازت پرستاری کنم

bitter moon 1992 l roman polanski​
 
Back
بالا