- شروع کننده موضوع
- #1
Legend
کاربر خاکانجمنخورده
- ارسالها
- 2,329
- امتیاز
- 2,204
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی بدون شماره!
- شهر
- طهرون
- سال فارغ التحصیلی
- 93
- رشته دانشگاه
- مهندسی عمران
ساده ترین رویدا دها،غالباً غنی ترین آگاهیها را با خود دارند.کافی است به آنها نظر کنیم.سقوط یک سیب ،راز جاذبه عمومی را بر نیوتن آشکار ساخت. شب سیاه در دل خود آغازهای کائناترا دارد...
[ نجوم و اخترفيزيك ]
________________________________________
چرا آسمان در شب تاريك است؟
ساده ترين رويدا دها،غالباً غني ترين آگاهيها را با خود دارند.كافي است به آنها نظر كنيم.سقوط يك سيب ،راز جاذبه عمومي را بر نيوتن آشكار ساخت. شب سياه در دل خود آغازهاي كائناترا دارد.
در1610 ،كپلر راز سياهي شب را از خود پرسيده و به خود گفته بود كه اگركائنات بي پايان است ،آسمان شبانگاهي-در آن هنگام كه خورشيدآن سوي كره زمين را روشن مي كند- نيزبايد چون روز درخشان باشد.يك كائنات بي نهايت ،بايد حامل مقداري بي نهايت ستاره و هر كدام به همان تابندگي آفتاب ،باشد. همانطور كه در دل يك جنگل انبوه،نگاه آدمي در هر سو بر روي تنه هاي درختان بي شمار متوقف مي شود،در«جنگل ستارگان» يك كائنات بي نهايت، نيز،بايد نگاه بر هر سو كه متوجه شود ، با يك ستاره بر خورد كند و آسمان شبها مي بايستي تابندگي خورشيد را داشته باشد.كپلر نتيجه مي گرفت كه بنابراين شب سياه به معني آن است كه كائنات بي پايان نيست.
در1687 ،وقتي نيوتن نظريه كائنات بي پايان را از سر گرفت تا مبادا جاذبه عمومي اوهمه جهان را در يك توده عظيم مركزي فرو ريزد،مسئله شب سياه بارديگر ظهور كرد .هاينريش ألبرس ستاره شناس آلماني با تكيه بر «ايده» يك منجم سوئيسي به نام ژان فيليپ دوشزو در 1823نظر دارد كه روشنايي ستاره ها مي بايستي درزمان سفرشان در فضا درجايي جذب شود وشب از اين جهت تاريك است كه نور ستاره ها،در حد كمال ، به ما نمي رسد.اين توضيح ،بهترين نبود ،زيرا آنچه كه جذب مي شود ،لاجرم بايد باز پس داده شود زيرا نور ،گم شدني نيست.رازي كه امروز ازآن به نام «تناقض ألبرس»ياد مي شود،سر به مهر مانده است.
با كائنات«بيگ-بنگ» از راز ظلمت شب،سر انجام پرده برداشته شد.شب تاريك است ، زيرا براي پر كردن آسمان از روشنايي،ستاره به اندازه كافي نيست. تعداد ستاره ها محدود است، نه چنانكه كپلر مي انديشيد،به دليل آنكه كائنات حد و مرز دارد ،بلكه به اين دليل كه ما تمام كائنات را نمي بينيم. به دليل آنكه عالم آغازي داشته است و به دليل آنكه انتشار نور آني و فوري نيست .فقط روشنايي ستاره هايي به ما مي رسدكه در درون دايره-افق واقع شده اند.از سوي ديگر ،شمار ستارگان محدود است زيرا تا ابد نمي پايند.عمر ستاره هاي نوراني، درتناسب با سن و سال كائنات كوتاه است.چند ميليون يا حد اكثرچند ميليارد سال زندگي مي كنند و بعد مي روند.دست آخر ،گسترش كائنات نيز در اين ميان سهم اندك خود را ادا مي كند.هر چه مسافت كهكشانها از يكديگر دورتر شود،روشنايي نيز با دشواري بيشتري به ما مي رسد ونور نيرو و قدرت خود را از دست مي دهد و به قرمزي متمايل مي شود .و به اين ترتيب ،نيروي روشن كننده در دايره-افق كاهش مي يابد.
برید حال کنید!!!!
[ نجوم و اخترفيزيك ]
________________________________________
چرا آسمان در شب تاريك است؟
ساده ترين رويدا دها،غالباً غني ترين آگاهيها را با خود دارند.كافي است به آنها نظر كنيم.سقوط يك سيب ،راز جاذبه عمومي را بر نيوتن آشكار ساخت. شب سياه در دل خود آغازهاي كائناترا دارد.
در1610 ،كپلر راز سياهي شب را از خود پرسيده و به خود گفته بود كه اگركائنات بي پايان است ،آسمان شبانگاهي-در آن هنگام كه خورشيدآن سوي كره زمين را روشن مي كند- نيزبايد چون روز درخشان باشد.يك كائنات بي نهايت ،بايد حامل مقداري بي نهايت ستاره و هر كدام به همان تابندگي آفتاب ،باشد. همانطور كه در دل يك جنگل انبوه،نگاه آدمي در هر سو بر روي تنه هاي درختان بي شمار متوقف مي شود،در«جنگل ستارگان» يك كائنات بي نهايت، نيز،بايد نگاه بر هر سو كه متوجه شود ، با يك ستاره بر خورد كند و آسمان شبها مي بايستي تابندگي خورشيد را داشته باشد.كپلر نتيجه مي گرفت كه بنابراين شب سياه به معني آن است كه كائنات بي پايان نيست.
در1687 ،وقتي نيوتن نظريه كائنات بي پايان را از سر گرفت تا مبادا جاذبه عمومي اوهمه جهان را در يك توده عظيم مركزي فرو ريزد،مسئله شب سياه بارديگر ظهور كرد .هاينريش ألبرس ستاره شناس آلماني با تكيه بر «ايده» يك منجم سوئيسي به نام ژان فيليپ دوشزو در 1823نظر دارد كه روشنايي ستاره ها مي بايستي درزمان سفرشان در فضا درجايي جذب شود وشب از اين جهت تاريك است كه نور ستاره ها،در حد كمال ، به ما نمي رسد.اين توضيح ،بهترين نبود ،زيرا آنچه كه جذب مي شود ،لاجرم بايد باز پس داده شود زيرا نور ،گم شدني نيست.رازي كه امروز ازآن به نام «تناقض ألبرس»ياد مي شود،سر به مهر مانده است.
با كائنات«بيگ-بنگ» از راز ظلمت شب،سر انجام پرده برداشته شد.شب تاريك است ، زيرا براي پر كردن آسمان از روشنايي،ستاره به اندازه كافي نيست. تعداد ستاره ها محدود است، نه چنانكه كپلر مي انديشيد،به دليل آنكه كائنات حد و مرز دارد ،بلكه به اين دليل كه ما تمام كائنات را نمي بينيم. به دليل آنكه عالم آغازي داشته است و به دليل آنكه انتشار نور آني و فوري نيست .فقط روشنايي ستاره هايي به ما مي رسدكه در درون دايره-افق واقع شده اند.از سوي ديگر ،شمار ستارگان محدود است زيرا تا ابد نمي پايند.عمر ستاره هاي نوراني، درتناسب با سن و سال كائنات كوتاه است.چند ميليون يا حد اكثرچند ميليارد سال زندگي مي كنند و بعد مي روند.دست آخر ،گسترش كائنات نيز در اين ميان سهم اندك خود را ادا مي كند.هر چه مسافت كهكشانها از يكديگر دورتر شود،روشنايي نيز با دشواري بيشتري به ما مي رسد ونور نيرو و قدرت خود را از دست مي دهد و به قرمزي متمايل مي شود .و به اين ترتيب ،نيروي روشن كننده در دايره-افق كاهش مي يابد.
برید حال کنید!!!!