پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟
آونگ فوکو
اومبرتو اکو
مترجم:رضا علیزاده
نشر روزنه
کتاب خوبیه.خیلی خوب.به خصوص واسه اونایی که سرشون درد می کنه واسه دردسر.البته تو رویا.راجع به سه تا آدمه که توی یه نشری به اسم گاراموند در اینالیا کار ویراستاری رو به عهده گرفتن.از قضا این سه تا آدمن خیلی تو کار علوم خفیه و گروه های آیینی خطر ناک و نشانه شناسی و اینان.کتاب فوق العاده ایه.
از اون جایی که نویسندش اومبرتو اکو س خب تو جای جای کتاب نشانه و رمزو اینا پیدا میشه.به خصوص که زبون کتاب اصلا روان نیست.یعنی خب سخته.ثقیله.مایه های فلسفی هم داره.در کل باید علاقه داشته باشی تا بخونیش وگر نه تو سی صفحه ی اولش فشار به ذهنت وارد میشه.در ضمن برای خوندنش یه چیزایی راجع به کابالا و یهود بدونین بد نیست.از جمله شجره ی سفیروت
در ضمن کتابش 120 فصل و 1135 صفحه س.مترجمش هم که عالیه.
اینم یکی از بخشاش که خیلی دوست داشتم
...سر او مثل گوی دوم بود،به دام افتاده در حلقه های ریسمانی که از مرکز سنگ قطاع آویزان بود.در بیشتر نوسان دو گوی در دو جهت مخالف بودند،هر کدام در یک طرف ریسمان،پس آنچه هوا را می شکافت خطی واحد نبود،بلکه سازه ای مثلثی بود.و وقتی سر بیلبو از کشش ریسمان پیروی می کرد،تنش کمان های دیگری را در خلا رسم می کرد،کمان هایی مستقل از سر،ریسمان و گوی زرین.فکر کردم اگر کسی از صحنه با استفاده از سیستم مایبریج عکس می گرفت-و هر لحظه را در حکم توالی موقعیت ها روی شیشه ی عکاسی ثابت و دونقطه ی حد سر بلبو را در هر دوره ی تناوب،و دو نقطه ی ساکن گوی،و فصل مشترک ریسمان و زمان را مستقل از سر و گوی،و نقاط بینابین سطح نوسان بالاتنهو پاها را ثبت می کرد-بلبوی به دار آویخته از آونگ،شجره ی سفیروت را در فضا ترسیم می کردو در این لحظه ی نهایی ،فراز و نشیب کل کائنات را به جمع بندی می رساندو در حرکتش ده مرحله ی بازدم و دفع سهمگین الهی را در جهان تا ابد ثبت میکرد...