آخرین کتابی که خوندید؟

[MHO]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

دختری در قطار
پایولا هاوکینز
انتشارات میلکان
3.8/5·Goodreads

روی جلدش نوشته"پرفروش ترین کتاب سال2015 که تنها چند ماه پس از انتشار،رکورد فروش افسانه ای هری پاتر را شکست"خب راستش انتظار بیشتری از این کتابِ 300صفحه ای به عنوان پرفروش ترینِ 2015 داشتم،داستانش جالب بود،دیدگاه های سه زن رو حول یک واقعه بیان میکرد که همشون به نوعی ربط داشتن و به نظرم دوتا از این شخصیت ها ادمای گنگی بودن که بعضی جاها نمیتونستم دلیل کاراشونو بفهمم..رمانش پر از حس ناامیدی بود..ولی اخرش از حل شدن معما خیلی خوشم اومد؛)
نمیدونم چجوری رکورد هری پاتر به اون عظمت رو شکست ولی کتاب خوبیه،حدااقل به یک بار خوندنش می ارزه؛)
یک فیلم هم قراره ازش در 2016ساخته بشه


+یک ماه پیش میخواستم درباره کتابملّت عشق الیف شافاک بنویسم،ولی چیزی به نظرم نیومد بجز اینکه فوق العاده بود و یک روز تمام کتابو نتونستم بذارمش زمین..اینو حتما بخونید:)
درواقع در دل داستان،یک داستان درباره زندگی شمس و مولانا قرار داده شده،که در اخر کتاب،تاثیر این داستان بر داستان بیرونی رو میبینیم..

 

[shnava]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

شرح زندگانی من/ تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجار
نوشته عبدالله مستوفی

فوق العاده اس! اگه از تاریخ خوشتون میاد و میخواید تاریخ رو روان مطالعه کنید حتما این کتاب رو بخونید! وقتی داشتم این کتاب رو میخوندم تصوری که از تاریخ و تاریخ نگار برام ایجاد شد یه پیرمرد محاسن سفید و خنده رو( و البته ریش بلند!) بود که یه لباده به تن داره و داستان میگه!

این کتاب در سه جلد نگارش شده و این طوریه که اگه یه صفحه اش رو بخونی عین کفتر جلدش میشی!
جلد یکم
جلد دوم
جلد سوم

 

[MHO]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

من پیش از تو
جوجو مویز
انتشارات آموت
Goodreads:4.3/5
خب،رمان فلسفی نبود و پر از لحظه های امیدورای وناامیدی(بیشتر ناامیدی!)و تلاش غلبه بر ناامیدی بود،یعنی نمیخواست تامل کنی ببینی چی نوشته،داستان بود،نویسنده نمیخواست مفهومی روتو لفافه کلمات بگنجونه.خیلی روون و سرگرم کننده بود،مثلا یهویی به خودم میومدم میدیم ساعت دو و نیم شبه و 200صفحش رفته
پشت جلدش ی چیزایی نوشته مثل"بخوانید و اشک بریزید" "این کتاب را باید همراه دستمال کاغذی فروخت" و اینجور حرفا ولی به نظرم چیزی نداشته که اینقدر عمیق ادم رو متاثر کنه،هرچند اخرش جوری تموم نشد ک انتظار داشتم و غافل گیر کننده و جذاب و کمی ناراحت کننده بود.
کتاب خیلی خوبی بود در کل،بخونیدش حتما:)
از این کتاب،امسال فیلمی با همین اسم در حال ساخته.

 

[liliana]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

مادام کاملیا-الکساندر دوما(پسر)

خوب بود ولی از نظر من خیلی نه...خب توی این کتاب لحن آدما با هم فرقی نمیکرد.از زبون یه فاحشه،یه پیرزن،یه مرد متفکر،یه عاشق و در کل همه،باید داستان بدبختی زن ها و جایگاهشون در اجتماع اون زمان و طرز رفتار باهاشون و این چیزا رو که به شکل پخته و عاقلانه ای بیان میشدن، میشنیدی...گاهی چنان سخنرانی میکردن که آدم حوصلش سر میرفت.دیالوگای طولانی و پیام مستقیم و...
البته خب جذابیت کتاب از قول مقدمه ش داستان عشق بین مارگریت و آرمن بود که اوایلش آرمن مجبور بود مطابق قوانین مارگریت زندگی کنه و خیلی دردناک بود.بعد مدام میگفت داشتم از حسادت میترکیدم(اگه ایرانی بود احتمالا میگفت داشتم از غیرت میترکیدم!)
نمیدونم،من توصیه ش نمیکنم. :‌)

 

[دهقان خلافکار128]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

سلام بر ابراهیم

این کتاب، زندگی نامه شهید ابراهیم هادی ست . یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم ... الان هم به چاپ هفتاد و دوم رسیده . اگه اهل کتاب و کتاب خوآنی باشید حتما میدونید که رسیدن یه کتاب به چاپ هفتاد و دوم یعنی چی ...
ایشون علاوه بر اینکه به ظاهر خودشون خیلی اهمیت میدادن و قهرمان کشتی و والیبال بودن و بدن قوی ای داشتن ، در عین حال کاملا متواضع بودن و شخصیتی تربیت گر داشتن ... صدای خوب برای خواندن در مراسم های مذهبی و مولودی و همچنین کمک به خانواده های نیازمند مسیحی ( به عقیده شون یکی هست که به مسلمونا کمک کنه ولی اگه یکی هم باشه به این مسیحی های ایران کمک کنه نظر اون ها نسبت به انقلاب و امام عوض میشه ) هم از ویژگی های خوب شون بود ...
ارادت خاصی هم به حضرت زهرا (س) داشتند و ایشون هم تو زندگی کمکشون کردن ...
و مفقود الاثر شدن بعد از شهادت که یکی از درخواست های خودشون از خدا موقع زنده بودن بود ...
حتما بخونید ...

 

[shnava]

اجازه می فرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟

اجازه می فرمایید گاهی خواب شما را ببینم؟
محمد صالح علاء (ی نازنین و عزیز جان)

برای چندمین بار خوندمش. ببینید یعنی شاهکاره! فوق العاده اس! این یه هنره ( و کمتر کسی داره) که با چیدن چند تا کلمه ی ساده کنار هم بتونی معانیه قشنگ و زلال و ... خلق کنی! خلاصه دمش گرم

مجموعه ای از پنج داستان و دو روایت
قسمتی از کتاب:

روزی که من عاشق شدم
با مزه آن که روزی که من عاشق شدم، موبایل اختراع نشده بود. و تنها وسیله ی زلف گره بستن با معشوق، کاغذ بود و من همان شب را بارها پاکنویس کردم. می خواستم برایشان نامه ای بنویسم، مقدور نبود. البته در منزل ما همیشه ی خدا کاغذ بود، قلم هم بود، ولی من خودم از فرط هیجان دست هایم را گم کرده بودم که برای نوشتن غیر از کاغذ و قلم باید دستی هم باشد که بنویسد: بسم الله الرحمن الرحیم،من عاشق شده ام. مرا ببخشید، گستاخی کردم و عاشق شما شده ام. می خواهم به وسیله ی این کاغذ از شما اجازه بگیرم. اجازه می فرمایید من گاهی خواب شما را ببینم؟ ببخشید دست خودم نیست، آن چشم های محترمتان قلب ما را می لرزاند.

پ.ن:آخه من چجوری احساسم رو درباره ی این خطوط بیان کنم؟

این هم عکس کتاب به همراه عکس عزیز دل:

 

[nilo93]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

کتاب سلام کسی اینجا نیست یاستین گوردر

 

[salary]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

.

 

[shnava]

بهشت گمشده

بهشت گمشده
میلتون

خب مضمون کتاب مثل کمدی الهی دانته و ارداویراف نامه گردش و سیر در بهشت و جهنم و برزخه. به نظرم نسبت به کمدی الهی دانته نثر یه مقدار ضعیف تری داره و کشش کمتر! بسیاری از شخصیت ها در این دو کتاب (کمدی و بهشت گمشده) یکسان و مشترکه. یه نکته اساطیر یونان و روم باستان خیلی زیاد و جذابند به طوری که با این که اساطیر زیادی در مناطق دیگه به وجود اومدن(مثل گیلگمش که قهرمانی است در حوالی بین النهرین قدیم یا را و آنوبیس که دو تا از چندین خدایان مصری هستند) اما همیشه الهه ها و اساطیر یونان و روم جذاب تر بودن.
نکته مثبتش و برتری اش نسبت به کمدی روند داستانه روند داستان ساده تر و جلو برنده تر هست و نسبت به کمدی مفاهیم ساده تر بیان شدن

به طور کلی کتاب هایی که درباره ی گردش بین عالم دیگر نوشته میشن کتاب های جذابی هستند

یه تفاوت دیگه این کتاب نسبت به کمدی الهی و ارداویراف نامه اینه که در این کتاب داستان از سقوط و تنزل شیطان و یارانش شروع میشه یعنی از زمانی که هنوز زمین به معنای کنونی متولد نشده و در این کتاب شرح داده میشه که چطور شیطان آدم و حوا رو فریب میده و ...

قسمتی از کتاب در اینجا

 

[liliana]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

همزاد،فئودور داستایفسکی

خب این قضیه ی همزاد از جایی شروع شد که خود گالیادکین خواست.همه ی ویژگی های بدش رو تو یه شخصیت جداگانه قرار داد و اسمش شد همزاد...
+اعصابم از حرف زدنش خورد میشد.از قول مترجم-که کارش عالی بود-این آدم تشکیل شده بود از یه مشت جمله ی نصفه نیمه!

توصیه میشه!

 

[MHO]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

1984
جورج اورول
خب،کتاب خیلی معروفیه و تعریفشو زیاد شنیده بودم و میگفتن رمان ترسناک و خفقان اور و...خب دیدم کاملا درسته!موقع خوندن،احساس میکردم یکی دستشو گذاشته رو گلوم و داره فشار میده،ولی قلم جناب اورول به قدری زیباست ک نتونستم تا اخر ادامه ندم!
به نظرم،تیزهوشی اقای اورول تو این کتاب کاملا معلوم بود،در مقابل هر جوابی ک از تو ذهن ما،حتی،میگذشت جوابی داشت ک با منطق ما سازگار نبود ولی خیلی باورپذیر به خورد خواننده میداد..،به علاوه خورد شدن و به انحطاط رفتن یک آدم،تا جایی ک خاطرات خانوادش رو هم غیرواقعی میدونست.
این کتاب ارزش ده بار خونده شدن رو هم داره.

 

[moOn:)]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

شرق بهشت، اثر جان اشتاین بک

خیلی وقت بود کتابی انقدر بهم نچسبیده بود : دی می شه گفت تقریبن از همون صفحه ی اول قوی و پرکشش شروع می شه و ادامه پیدا می کنه. آدمای زیادی تو این داستان هستن که اول با تک تک شون آشنا می شیم و بعد این آدم ها و قصه هاشون به هم مرتبط می شن. شخصیت های داستان در نوعِ خودشون عجیب و جالب ن و امکان نداره بتونید حدس بزنید قراره چی بشه و چه اتفاقی بیفته! یه جورایی مهم هم نیست. من که انقدر غرقِ داستان می شدم دلم می خواست تا همیشه بشینم و بخونم فقط وسطا یادم می افتاد که حالا چی می شه زندگی اینا؟ : دی
به نظر من همه چیز تو کتاب واقع بینانه بود. زندگی نه خیلی خوب تصویر شده بود و نه اثری از سیاه نمایی بود. شما آدما و زندگی شون رو می خونید و خودتون، افکارتون، تجربه ها و زندگی تون رو تو هر کدوم شون می تونید پیدا کنید و یه جورایی همه شون قابل درک هستن. یا کافیه صبور باشید تا درک شون کنید جلوتر! شاید بشه گفت این رمان بیشتر راجع به "انتخاب" ه. انتخابی که باعث رهایی آدم ها از بار جبر زندگی می شه. با وجود همه ی اتفاقات ِ پیچیده و نه چندان خوشایند داستان، متوجه این غم انگیزی نمی شیم چون هرکدومِ شخصیت ها تو خودشون امید دارن برای کنار اومدن با زندگی. ربطی هم به طرز تفکر و شخصیت شون نداره. همه شون، آگاهانه و ناآگاهانه دنبال یه راه نجات ن. و راه نجات شون رو انتخاب می کنند، حتا اگر متوجه نباشن و این انتخاب رو انکار کنند.
"شرق بهشت" اسم ایهام داریه. کتابی نیست که بشه اسم فلسفی روش گذاشت. مخصوصن که خیلی جاها از مفهوم فلسفی و تمثیل ش از داستان آدمُ حوا منحرف می شه، با این حال درنهایت به همین شباهت ش با داستان خلقت آدم برمی گرده و تموم می شه. یه بالانس خیلی خوبی هست بین این بخش فلسفی و داستانی که کتاب روایت می کنه. شخصیت ها، دیالوگ ها و ماجراها حتمن باعث می شه فکر کنید و یکی از خوبی های کتاب اینه که بیشتر، شخصیت ها شما رو درگیر می کنن. انقدر قویه شخصیت پردازی!
شرق بهشت یه کم طولانیه (784 صفحه) و کم تر شناخته شده از این نویسنده، ولی جان اشتاین بک خیلی عزیز و خوش قلم ه، بخونیدش

 

[salary]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

.

 

[arezoo.s]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد اثر اوریانا فالاچی با ترجمه یغماگلرویی
به نظر من واقعا کتاب قشنگی بود و یه مقدار زیادی باهاش احساس هم ذات پنداری میکردم (با شخصیت اصلی داستان) و اینکه خیلی گفتگو هایی که با اون بچه توی شکمش میکنه قشنگه به نظرم وشاید اگه دختر باشین بهتر منظور یه قسمتایی رو بفهمین!

 

[salmani]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

بوف کور از صادق هدایت واقعا عالیه پیشنهاد میکنم بخونید حجمش هم کمه همچنین بعد از خوندن این کتاب پیشنهاد میکنم کتاب هایی که این کتاب رو هم نقد کردن مطالعه کنید.

 

[azam]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

نامیرا از صادق کرمیار

 

[MOTAHARE-G]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

قصه گوی شب
رفیق شامی
دکتر عذرا جعفر آبادی
نشر نشانه

یه داستان توی سالهای 1950 توی سوریه، داستان سلیم،درشکه چی پیری که به قصه گویی شهرت داشت و مسیر سخت سفر های طولانی رو با قصه های جذابی که تعریف میکرد،دلپذیر جلوه میداد،تا اینکه یه شب سلیم لال شد!
پری صداش بهش گفته بود اگه توی سه ماه،هفت هدیه ی گرانبها دریافت نکنه برای همیشه لال میمونه
و ما در پی یافتن این هدیه ها، با یه عالم قصه ی شیرین و فانتزی و تا حدودی حکمت آمیز مواجه میشیم توی کتاب
کتاب شیرینیه، دل نشین که یه جاهایی هم آدمو به فکر وا میداره،ترکیب جالبی از واقعیت و رویا...با یه ادبیات خوب و یه ترجمه ی روان.و یه عالم فضاسازی سوری و عربی که برای منی ک برای اولین بار توی یه همچین فضای داستانی قرار گرفته بودم جالب و جذاب بود.
توصیه میشود

 

[MOTAHARE-G]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

بله نفر بعدی خودمم گویا


ساحره ی سرگردان
ری بردبری
پرویز دوایی
نشر ماهی


یکی از کتابای قطع جیبی و آشنای نشر ماهی که مجموعه 10 تا داستان کوتاه از بردبریه که آمیزه ای از واقعیت و تخیله.بعضی داستانا که بیشتر برای بیان یه فکر یه نطر یه حال و یه توصیفن.یعنی سیر قصه وار با یه آغاز و انجام مشخص ندارن اکثرشونم دقیقا همونجایی تموم میشن که نباید تموم شن.یعنی تو اوجشون.بعد شما میتونید با خیال راحت باقیشو برای خودتون تخیل کنید و با زندگی خودتون بسازیدشو هرجور میخواید راجع بهش تصمیم بگیرید.من دوستش داشتم.
بعد یه حس خوب دیگه ای که داشتن بعضی داستانا این بود که چیزایی رو میگفتن که تو بهشون فک کرده بودی قبلا ولی هیچ وقت نمی دونستی چه جور با یه قصه بیانش کنی یا با کلمه حسشو در بیاری.
اینکه بیشتر داستانا یه رگه هایی از عشق دارن تو خودشون.و نهایتا این که یه نبوغ خاصی داره بردبری به نظرم و من دوسش دارم.
آها و یه چیزی رفته رفته داستانا جالب تر میشن تا میرسن به ته کتاب و داستان سیب طلایی خورشید که راجع به یه سفینه ست که میخواد برسه به خورشید.خیلی خوبه
و همین طور داستان ساحره ی سرگردان و مرگ و دوشیزه و ...کلا دوسش دارم .
توصیه میشود

 

[Saeid1997]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

1984
جورج ارول
کلن کتاب باحالیه فک کنم یکی از پرفروش ترین کتابام بوده باشه به هرکسی هم نخونده توصیه می کنم بخونه و کتاب درباره ی آینده زندگی اون موقع نویسنده است که کتاب حدود سال 1940 نوشته و داستان کتاب ماله سال 1984 که فقط سه حکومت بزرگ در دنیا حکم فرمایی می کنن .

 

[ادیبَک]

پاسخ : آخرین کتابی که خوندید؟

کتاب هُنر رزم
نوشته ی سون جو ( توی بعضی ترجمه هاش سون زو )


این یه کتاب در زمینه نظامی و جنگه که در دوران چین باستان نوشته شده و اولین بار در سال 1722 به فرانسوی ترجمه شد.
میگن ناپلئون بناپارت ازین کتاب و تاکتیک هاش خیلی استفاده کرده . در کل کتاب خیلی خوبیه و تاجایی که خبر دارم محدود به زمان خودش
نیست بلکه اصول اساسی رو گفته و تاجایی که میدونم به فرماندهان روسیه و آمریکا هم تدریس میشه و باید به این کتاب مسلط باشن.