شاهنامه

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع N.M
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,364
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
شاهنامه یکی از بزرگترین اثرای ادبیات پارسیه!
دیدم جاش واقعا خالیه که بشینیم دربارش بحث کنیم!
من امروز اینو تو سایت حضرت والا مامبو جامبوخوندم گفتم شما هم بخونین:
رستم از وجود پسرش سهراب آگاه نبود ، پسری از تهمینه. رستم برای مدت‌های طولانی شاهزاده تهمینه را ندید

و از وجود پسرش خبری نداشت.تا اینکه سهراب و رستم در میدان جنگ رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.

این دو در دو جناح رو در روی یکدیگر جنگیدند در حالی که رستم نمی‌دانست پسری دارد ولی سهراب از مادرش

شنیده بود پدرش رستم است.در جنگی تن به تن بین این دو پهلوان ، رستم سهراب را به زمین کوبید ، کوبیدنی

که او را به کام مرگ کشاند در آخرین لحظات زندگی سهراب ، او از عشقش به پدرش رستم گفت و اینجا بود

که رستم حقیقت را دریافت.حقیقتی تلخ ، او پسرش را با دستان خود کشت…

تلاش پدر برای نجات پسر بی نتیجه ماند تا جایی که در قلب تاریخ باقی ماند : ‘نوش‌دارو پس از مرگ سهراب”.

داستان سهراب و رستم غم‌انگیزترین اپیزود شاهنامه است.



نظرتون چیه دربارش ببحثیم؟
 
پاسخ : شاهنامه

هشدار: این موضوع طی 120 روز اخیر هیچ ارسالی نداشته است
اووف :|
خب ;;)مي خواين راجع به اسطوره شناسي ِ شاهنامه حرف بزنيـم ؟ ;;)
خب راستش من خودمم خيلي چيز ِ زيادي نمي دونـم ! اما داستـان كيومرث ( انسان اول ) رو كـه خوندم واقعن علاقه مند شـدم !
بياين اطلاعاتمون رو بزاريم رو هــم راجع به اساطير ايراني يه چيزايي بفهميم ;;) 8-^
تاپيك به اين مفيدي حيفه آخـه :-??
 
پاسخ : شاهنامه

خب ساینا جون شما قصه کیومرث رو توضیح بده یکم
هر کدوم یه داستانو بگیم بر اطلاعاتمون افزوده شه 8-^

خو این جاش اینجا نیست ;D

منظورتونو از اسطوره شناسی مشخص کنید!اول یه ذره بگید تا وارد بحث بشیم :) :-"
 
پاسخ : شاهنامه

خب اسطوره شناسي منظورم خيلي هم پيچيده و اينا نيست ! در حـدي كـه از شخصيتاي شاهنامه يه چيزايي بدونيم ...
نَسَب شناسي رو يه كـم بلد باشـيم ! فك كنم واسـه درسامونم خوب باشـه حـتي !
همين يه نفر بود يني ؟ :-<
 
سیاوش در شاهنامه

اگه بخواین میشه راجع به سیاوش حرف زد
من داستان سیاوش را خوندم و میدونم چیه ...
نظرتون چیه ؟؟؟
:-? :-? :-?
 
پاسخ : شاهنامه

آره سیاوش خوبه :دی
همون شاهزاده خوشگله که واسه اثبات بی گناهیش از حلقه ی آتیش رد میشه(آدم یاد ابراهیم پیامبر میفته) بعد نمیسوزه...بعد آخرش باز نمیدونم چرا ینی یادم نیست، کشته میشه، اونم تو غربت!!!
ولی اگه این داستانه فقط ، اونم تو شاهنامه، پس چرا مردم شیراز تا همین سالای اخیر سووشون میگرفتن؟ (منظورم تا قبل از عاشوراست :دی)
اصن یادم نیست :دی معلم ادبیاتمون خانوم صاد پارسال تعریف کرد برامون !
 
پاسخ : شاهنامه

نه همون یه نفر نبود ... زننده ی تاپیکم بود :-" ;;)
راسش من خیلی درباره ی شاهنامه نمیدونم ، اما مشتاقم بدونم ;;) ;D
این عکـسم تو هاردِ پی سیم داشت خاک میخورد ... همیشه منتظر بودم تو مدرسه یه مبحثی از شاهنامه باشه تو درسا ، بعد یکی بیاد کنفرانس بده ، بعد من اینُ نشون بدم :-"
نمودار درختی شاهنامه
 
پاسخ : شاهنامه

منم خیلی دوس دارم شاهنامرُ ... اطلاعاتمم در حد شماهاس ! :-"
خدایی ایول فـردوسـی ... ! تا عمر داریم میتونیم به شاهنماممون افتخار کنیم ! :>
 
پاسخ : شاهنامه

اسطوره خب ویکی پدیا میگه :

اسطوره نماد زندگی دوران پیش از دانش و صفت و نشان مشخّص روزگاران باستان است. تحوّل اساطیر هر قوم، معرّف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع، اسطوره، نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالا روندهٔ ذهن بشری است. اساطیر، روایاتی است که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه می‌گیرد، و برآمده از رابطهٔ دوسویه این دو است.
 
پاسخ : شاهنامه

(فکرکنم)قیصر امین پور میگه: اسطوره خوابیست که یک ملت دیده اند.
و اما سیاوش...
سیاوش همیشه نماد زندگی نباتی (گیاهی) بوده. چون تو شاهنامه مادرش که معلوم نیست کیه رو تو یه جنگل پیدا می کنن(همون «از زیر بته به عمل اومدن» خودمون) و سیاوش هم تا اندازه ای فرزند ناخواسته بوده. و از قطرات خون سیاوش بعد از مرگش گل سیاوش(پر سیاوشان) بوجود میاد و موقعی که خونشو توی رود می ریزن کناره های رود «سرو» سبز میشه.
برای همین میگن سبزه کاشتن و به آب دادن واسه نوروز و عمو فیروز همه نماد های سیاوش اند

یکی داستان سیاوشو تعریف کنه واسه اونایی نمی دونن.
 
پاسخ : شاهنامه

سیاوش از ازدواج زنی از سلاله گرسیوز با کیکاووس زاده شد. کیکاووس، سیاوش را به رستم سپرد؛ رستم، در زابلستان، سیاوش را آیین سپاه راندن و کشورداری آموخت. چون سیاوش از زابلستان به کاخ پدر بازآمد، کاووس وی را نواخت و به شادی آمدن فرزند جشنی برپا کرد. سودابه دختر شاه هاماوران و همسر کیکاووس، شیفته سیاوش شد چنان که در نهان، پیکی به سوی سیاوش فرستاد و او را به شبستان شاهی فراخواند؛ سیاوش نپذیرفت. روز دیگر، سودابه نزد شهریار رفت و از وی دستوری خواست که سیاوش را به شبستان بفرستند تا وی از میان دختران همسری برای خود برگزیند. سیاوش، به ناچار به شبستان رفت. در بار سوم، سودابه، سیاوش را به نزد خویش فراخواند اما سیاوش برآشفت و به تلخی از آنجا برخاست. سودابه، کاووس را باخبر کرد و سیاوش را متهم ساخت. کاووس، در این اندیشه بود که سیاوش را به کیفر گناه بکشد اما در آزمایش، شاه نخست جامه و دست سودابه را بویید و در آن بوی شراب یافت و در دست و بر سیاوش، بوی گلاب به مشامش رسید؛ و دانست که سودابه به ناراستی سخن گفته است و پسرش بی‏گناه است. خواست که سودابه را بکشد، از شاه هاماوران اندیشه کرد که به کین‌خواهی برخیزد؛ پس به سخن موبدان، آتشی برپا کرد که گناهکار را از بی‏گناه جدا سازد؛ سیاوش در این آتش رفت. سیاوش، این آزمایش را پذیرفت؛ و روز دیگر در آتشی که کاووس آماده کرده بود، با اسب شبرنگ خویش که بهزاد نام داشت، وارد شد و تندرست از آن بیرون آمد. چون شاه خواست سودابه را بکشد، سیاوش وساطت کرد و او را از این کار مانع شد.


منبع ویکی پدیا
 
پاسخ : شاهنامه

تا این جا که مثل داستان حضرت یوسف بود..
تا اونجایی که یادمه: ... به دلیل رفتار سودابه و کیکاووس سیاوش به توران میره؛ چرا؟
توران به ایران حمله میکنه و سرزمین های زیادی رو میگیره. کیکاووس سیاوش رو فرمانده ی سپاه میکنه و در کنار رستم و بقیه پهلوانان و به نبرد میرن و زمین ها رو پس میگیرند. حالا ورق برگشته و توران ضعیف شده و ایران موقعیت حمله داره که افراسیاب فرستادگانی میفرسته و پیشنهاد صلح میده. سیاوش در ابتدا قبول میکنه ولی کیکاووس که این خبر رو میشنوه ناراحت میشه و کس دیگری رو(فکر کنم گیو) به جای سیاوش فرمانده میکنه و دستور ادامه جنگ میده. سیاوش که از ارتش بیرون انداخته شده با چند نفر دیگر به توران پناه میبره. ولی آیا به ایران خیانت کرد؟
sahere گفت که مادر سیاوش از بچه های گرسیوز برادر افراسیاب بوده و اینطوری سیاوش دورگه به حساب میومده وقتی دید نمیتونه کیکاووس رو به صلح راضی کنه؛ برای پی گیری پیشنهاد صلح به توران میره.
"افراسیاب به خواب سیاوش را دیده بود. خواب سنجان به او گفته بودند که اگر با این جوان ستیز کند یا او به دستش جان دهد، تاج و تختش پایمال می‌شود، توران ویرانه می‌گردد و خون جهان را فرامی‌گیرد. از این رو افراسیاب می‌خواست دل سیاوش را با خود همراه سازد. سیاوش نیز افراسیاب را دوست می‌داشت. می‌خواست با توران رشته‌ها ببندد تا به هدفش برسد. از این رو به پیشنهاد پدرانه سردار پیران با فرنگیس دختر افراسیاب ازدواج کرد."(http://myth.tarikhema.ir/)
بعدش سیاوش با دختر افراسیاب ازدواج میکنه و اینطوری؛ پسر شاه ایران میشه داماد شاه توران :)
بعد سیاوش در یکی از مناطق توران شهری به نام سیاوش گرد میسازه و آبادش میکنه:
نه گرماش گرم و نه سرماش سرد
همــــه جای شادی و آرام خورد

نه بینی در آن شهـــر بیمــار کس
یکی بوستان از بهشت است و بس

همــه آب‌ها روشن و خوش گوار
همیشه بر و بــوم او چـــون بهـــار
همه چیز داشت به خوبی و خوشی تموم میشد که بازم حسودی (که همیشه پدر بشر رو درآورده) کار رو خراب میکنه. گرسیوز به سیاوش حسادت میکنه و میگه چرا یک شاهزاده ایرانی باید در توران به چنین مقامی برسه برای همین زیرآب سیاوش رو میزنه و بعد کلی مخ زنی....(شد داستان امیرکبیر) :(
افراسیاب به سیاوش گرد لشکر میبره و محاصره اش میکنه و سیاوش گیر میاره و میکشه :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :((
ولی این پایان داستان نبود بقیه اش رو کس دیگه ای بگه
 
پاسخ : شاهنامه

کسی نبود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خودتون گفتید یکی داستان سیاوش رو بگه بعد روش بحث میکنیم....
ادامه این که رستم با شنیدن خبر مرگ سیاوش سوار رخش میشه و به سرعت خودشو به دربار کیکاووس میرسونه. یک راست میره سراغ سودابه و از موهاش میگیره و از روی صندلیش پایین میکشه میبره بیرون چاقو رو میذاره رو گردنش و گوش تا گوش میبره :o ;D :-??
اما در ادامه.....(از معلمتون بپرسید اونایی که سال دومند بپرسند ربط داستان کشانی با سیاوش چیه و اون جنگ چرا برپا شد؟)
 
پاسخ : شاهنامه

من تازه دیدم این تاپیک رو تو تاریخ و تمدن ;))
راجع به کیومرث بد نیست سر بزنید بش !
 
پاسخ : شاهنامه

عاقا پهلوان روبین تن جهان کیا هستن ؟؟


جز آشیل و زیگرفرید و بالدر و افراسیاب کس دیگه ای هست ؟؟
 
پاسخ : شاهنامه

اسفندیارو میگه البته نه افراسیاب.... :)

یه نفر دیگه م بود که اسمش سامسون بود به گمونم
موهاشو که چیدن رویین تنیش از بین رفت


بچه ها یه تفسیر جالب راجع به رویین تنی اسفندیار و نقطه ضعفش هست میتونین بسطش بدین؟!
 
پاسخ : شاهنامه

تو خواب دارم تایپ میکنم X_X ;D

تفصیر ؟؟ :-""""

به دستور زرتشت توی رودخونه داهی تی شنا میکنه و روبین تن میشه , چشمش نقطه ضعفش بوده که تو نبردش با رستم سیمرغ به رستم میگه و اونم با نیزش میزنه چشماشو کور میکنه و اینا ... ;D معلممون یه چیزایی میگفت همیناش یادمه ;D

بعد اینم میگن تو رودخونه که شنا کرده چشماشو بسته واسه همین روبینی( ;D ) نشده ;D
 
پاسخ : شاهنامه

آقا یه سؤال !

آیین زرتشت توی شاهنامه دقیقآ چه چهره‌ای داره ؟ خوب معرفی شده یا بد ؟!
رستم که قهرمان اصلی‌ـه خودش مهرپرسته ! اما بین راه با اسفندیار ، که از زرتشت های شناخته شده‌ی زمان خودش بوده، میجنگه و اون رو میکشه . از طرفی پدر اسفندیار که پادشاهه و باز هم مورد قبول روحانیون زرتشت هم هست و حتی میشه اون رو نمادی از زرتشت بدونیم؛ پسرش رو میفرسته به جنگ رستم و تاکید میکنه بهش که اون رو دست بسته بیار در حالی که میدونه این کار به درگیری بینشون منجر میشه ، که در نتیجه‌ی اون درگیری یا رستم ، پهلوان سرزمینش یا اسفندیار، پسر خودش کشته میشه !
اینا به نظرتون یه جورایی وجهه‌ی آیین زرتشت با کارای این افراد خراب نمیشه ؟ :-?
هدف فردوسی از این کارا چی بوده آیا ؟ :-?

+
تفسیر رویین تن بودن افراسیاب :

از طرفی فرزند پادشاه بوده ، مردم قبولش داشتن ! هفت خوان (خان؟) رو گذرونده و پهلونای بوده واسه خودش پس مردم بیشتر قبولش داشتن ! و از همه مهمتر جامعه‌ی روحانیت هم قبولش داشتن ! پس عملآ چیزی نبوده که بتونه جلودارش باشه !
این مثل رو تو جامعه‌ی امروزی هم میشه تعمیم داد ! کسی که هم روحانیت، هم حکومت، هم مردم حمایتش کنن ، دقیقآ هيـــــچ کس نمیتونه بهش بگه بالا چشمت ابروئه ! به نظر من باطن روئین تن بود اسفندیار ایناست !
 
پاسخ : شاهنامه

باو اون قضیه ی شنا داستانشه ....

به نظرتون چرا باید فردوسی میگفت نقطه ضعفش چشمشه مثلا دماغش نیست

اینو که تحلیل کنین میبینین فلسفه ی شاهنامه چقدر امروزیه
 
پاسخ : شاهنامه

خب یه کم فراتر بنگر یه کم به صفحه ی قبل ربط دارد همی....
ببین اسفندیار همه چی داشت...نسب... دین...پول...افتخار...قدرت بدنی... ولی چشمش نقطه ضعفش بود
ینی بینش بینش غلطی نسبت ب مساءل داشت

همون دید غلط مایه ی مرگش شد...

جوونای امروزی مثلا محصلا...کتاب و جزوه و معلم و نت و همه چی واسه پیشرفت دارن ینی باید تولید علم n!برابر الان بود)خودمو هم میگما(....ولی جون بینش درستی راجع ب علم ندارن و فک میکنن علم ینی کیف پول ....میشه ازش پول درآورد....
سوال بلک دث رو بگم جوابشو یا میگین؟!
 
Back
بالا