به نقل از witted :اما من وقتی جوجه رو دیدم دقیقا همون چیزی بود که فکر میکردم!
پاکی و صداقت اگه پیدا کردی تو داداش من نصف نصف ... پارسال داشتن می رفتن سوریه وسط امتحانا داشت خودشو می کشت که من نیام ! بعد چند ماه می گه من همش غصه می خوردم تو رو تنها گذاشتیم رفتیم ... آدم نمی فهمه قسم حضرت عباس و باور کنه یا دم خروس !به نقل از مُحسن عُلیائی :چه بهتر، انشاالله خداوند یه دل صاف و ساده بی آلایش عین دل بچه ها به ما بده، گرچه هنوز بچه ایم ولی به پاکی اون دورا نه، پاکی و ذات بچگی خیلی خوبه!
تو که داداش منو دیدی ؟ واقعا شبیه آمادگی هاش ؟به نقل از ΛᄂI :محسن جان
داداش ایشون آمادگی فکر کنم میرن.
اگه دوست داری،برو مثل اون بشو
خیلی هم بهت میاد
آخی ! اشکالی نداره خوب واسه خواهر کوچیک ترت جانفشانی کنبه نقل از مُحسن عُلیائی :خواهر بزرگتر ندارم، من میکردم.
به نقل از مُحسن عُلیائی :نیستی که ببینی حرف من یکیه!جوجه رو آخر تابستون شمردن درست در اومد، آخر پاییز چی بشه!
به نقل از witted :من سحرم!
همون که تو جمشیدیه اصلا حرف نمیزد!
منظورم از شخصیتت بود محکم با ثبات و معتقد!
نه فاطی کماندو ها خیلی ترسناکن تو ترسناک نبودی![]()
ریحون!به نقل از ریحانه! :با سلام
روزی که یه ریحانه! mis marevoilis را می بیند![]()
کلا تاپیکا جذاب بوده ها
![]()
حالا من هی میگم تاپیک هایی که میاری بالا جای بحث نداره... بگو نه داره.... .به نقل از close :با سلام
روزی که یه ریحانه! mis marevoilis را می بیند![]()
کلا تاپیکا جذاب بوده ها
![]()