- شروع کننده موضوع
- #1
R_S
کاربر فعال
- ارسالها
- 54
- امتیاز
- 16
- نام مرکز سمپاد
- شهيد بهشتي كاشان
تئورى نسبيتخاص اينشتين با توضيح حركتسروكار دارد و اينكه اشياء هنگاميكه نسبتبه يكديگر در حركت هستند چگونه به نظر مىرسند. استدلالات اينشتين بر دو فرض استوار بود: حركت مطلق قابل اندازهگيرى نيست و سرعت نور براى تمامى مشاهدهكنندهها ثابت است. قسمتى از اين تئورى پيشبينىاى در خصوص زمان بر اساس اين دو فرض است.
اينشتين نشان داد كه زمان در نظر يك مشاهدهگر در سيستمهايى كه نسبتبه او داراى حركت نسبى هستند كندتر جريان مىيابد. هر چه سيستم فوق حركت نسبى سريعترى داشته باشد به نظر مىرسد كه زمان در آن كندتر جارى مىشود تا اين كه اگر سيستم مزبور با سرعت نور حركت كند زمان در آن سيستم كاملا مىايستد. جريان زمان در يك سيستم متحرك در مقايسه با زمان فرد مشاهدهگر و از نظرگاه وى بر اساس فاكتور رياضى زير كند مىشود:؟؟؟... كه در آن c سرعت نسبى سيستم و v سرعت معادل صفر باشد زمان دو سيستم با هم برابر است و اگر c برابر سرعت نور باشد سيستم متحركت فاقد زمان مىباشد. چنانچه در يك ايستگاه فضايى قرار داشته باشيم و كشتى فضايىاى را كه با سرعت از ما دور مىشود نگاه كنيم، ملاحظه خواهيم كرد كه ساعت او كندتر از ساعت ما حركت مىكند، و به طريق مشابه سرنشينان كشتى فضايى نيز در خواهند يافت كه ساعت ما كندتر از ساعت آنها كار مىكند. اين به آن جهت است كه زمان (مانند حركت و سرعت) وابسته به مشاهدهگر و نسبى است و تنها چيزى كه تشخيص داده مىشود چيزى است كه مشاهدهگر مىبيند نه چيزى كه در واقع و به طور مطلق موجود است.
بر اساس اين تئورى اگر اشياء نسبتبه يك مشاهدهگر با سرعتهاى بالا حركت كنند، به نظر مىرسد طول آنها كوتاهتر شده و جرم آنها - يعنى مقاومت آنها در برابر تغيير سرعت - بيشتر مىشود. اينشتين پيشبينى كرد كه اگر يك شىء به سرعت نور دستيابد، آنگاه طول آن از بين رفته و جرم آن بينهايتشود. از آنجا كه اين چنين پديدهاى غير ممكن است پس سرعت نور غير قابل دسترسى است.
اينشتين در تئورى عام خود نشان داد كه شتاب جريان زمان را كند مىسازد و چون شتاب و ثقل معادل هستند، او ثابت كرد كه ساعتها در ميدان ثقلى قوىتر، كند تر كار مىكنند. اين بدان معنى است كه به عنوان مثال ساعتى كه در فضاى دور قرار دارد با نرخى متفاوت از ساعت روى زمين كار خواهد كرد، و يك ساعت زمينى از ساعتى كه روى توده جرمى بزرگترى مانند خورشيد قرار دارد، تند تر حركتخواهد كرد.
قدرت يك ميدان ثقلى به جرم و اندازه شىء بوجود آورنده ميدان بستگى دارد. هر چه جرم اين شىء بيشتر باشد ميدان ثقلى قويتر خواهد بود و ساعت روى چنين شيئى كندتر حركتخواهد كرد. همچنين براى مقدار جرم معلوم هر چه اندازه شىء كوچكتر باشد فشردگى و چگالى جرم آن بيشتر خواهد بود و بنابراين ميدان ثقلى قوى تر مىشود. و از اينجا نتيجه مىشود كه هر چه به مركز شىء نزديك تر مىشويم ميدان قوى تر مىشود. بر اين اساس نيروى ناشى از جاذبه زمين در دامنه يك كوه قوى تر از قله آن است و در نتيجه زمان در سطح دريا كندتر از ارتفاعات جريان مىيابد. اين مطلب به طريق تجربى و به كمك ساعت اتمى تاييد شده است
منبع: وبلاگ یه سمپادیه دیگه(خواهرم!!) http://www.astronomiers.blogfa.com
اينشتين نشان داد كه زمان در نظر يك مشاهدهگر در سيستمهايى كه نسبتبه او داراى حركت نسبى هستند كندتر جريان مىيابد. هر چه سيستم فوق حركت نسبى سريعترى داشته باشد به نظر مىرسد كه زمان در آن كندتر جارى مىشود تا اين كه اگر سيستم مزبور با سرعت نور حركت كند زمان در آن سيستم كاملا مىايستد. جريان زمان در يك سيستم متحرك در مقايسه با زمان فرد مشاهدهگر و از نظرگاه وى بر اساس فاكتور رياضى زير كند مىشود:؟؟؟... كه در آن c سرعت نسبى سيستم و v سرعت معادل صفر باشد زمان دو سيستم با هم برابر است و اگر c برابر سرعت نور باشد سيستم متحركت فاقد زمان مىباشد. چنانچه در يك ايستگاه فضايى قرار داشته باشيم و كشتى فضايىاى را كه با سرعت از ما دور مىشود نگاه كنيم، ملاحظه خواهيم كرد كه ساعت او كندتر از ساعت ما حركت مىكند، و به طريق مشابه سرنشينان كشتى فضايى نيز در خواهند يافت كه ساعت ما كندتر از ساعت آنها كار مىكند. اين به آن جهت است كه زمان (مانند حركت و سرعت) وابسته به مشاهدهگر و نسبى است و تنها چيزى كه تشخيص داده مىشود چيزى است كه مشاهدهگر مىبيند نه چيزى كه در واقع و به طور مطلق موجود است.
بر اساس اين تئورى اگر اشياء نسبتبه يك مشاهدهگر با سرعتهاى بالا حركت كنند، به نظر مىرسد طول آنها كوتاهتر شده و جرم آنها - يعنى مقاومت آنها در برابر تغيير سرعت - بيشتر مىشود. اينشتين پيشبينى كرد كه اگر يك شىء به سرعت نور دستيابد، آنگاه طول آن از بين رفته و جرم آن بينهايتشود. از آنجا كه اين چنين پديدهاى غير ممكن است پس سرعت نور غير قابل دسترسى است.
اينشتين در تئورى عام خود نشان داد كه شتاب جريان زمان را كند مىسازد و چون شتاب و ثقل معادل هستند، او ثابت كرد كه ساعتها در ميدان ثقلى قوىتر، كند تر كار مىكنند. اين بدان معنى است كه به عنوان مثال ساعتى كه در فضاى دور قرار دارد با نرخى متفاوت از ساعت روى زمين كار خواهد كرد، و يك ساعت زمينى از ساعتى كه روى توده جرمى بزرگترى مانند خورشيد قرار دارد، تند تر حركتخواهد كرد.
قدرت يك ميدان ثقلى به جرم و اندازه شىء بوجود آورنده ميدان بستگى دارد. هر چه جرم اين شىء بيشتر باشد ميدان ثقلى قويتر خواهد بود و ساعت روى چنين شيئى كندتر حركتخواهد كرد. همچنين براى مقدار جرم معلوم هر چه اندازه شىء كوچكتر باشد فشردگى و چگالى جرم آن بيشتر خواهد بود و بنابراين ميدان ثقلى قوى تر مىشود. و از اينجا نتيجه مىشود كه هر چه به مركز شىء نزديك تر مىشويم ميدان قوى تر مىشود. بر اين اساس نيروى ناشى از جاذبه زمين در دامنه يك كوه قوى تر از قله آن است و در نتيجه زمان در سطح دريا كندتر از ارتفاعات جريان مىيابد. اين مطلب به طريق تجربى و به كمك ساعت اتمى تاييد شده است
منبع: وبلاگ یه سمپادیه دیگه(خواهرم!!) http://www.astronomiers.blogfa.com