ضرب المثل

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Adulterer
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Adulterer

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
55
نام مرکز سمپاد
شهيد هاشمي نژاد 1
شهر
مشهد
مدال المپیاد
المپياد زبان انگليسي
دانشگاه
پيام نور هفشجان عليا
رشته دانشگاه
آبياري گياهان دريايي
اين جا هركي ضرب المثل هاي زبانهاي ديگه رو با ترجمه اش بذاره.

:))
 
پاسخ : ضرب المثل

هلندي
wie goed doet goed ontmoet
هركسي كه زياد بدهد زياد دريافت مي كند.
 
پاسخ : ضرب المثل

ايتاليايي
chi trova un amico trova un tessoro
هر كس دوستي پيدا كند گنجي يافته است.
هر كس chi
دوست amico
پيدا كردن trova
گنج tessoro
 
پاسخ : ضرب المثل

پرتغالي
mais vale tarde que nunca
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
 
پاسخ : ضرب المثل

اردو
نادان دوست سي دانه دُشُمن بهتر هو تا هي
دشمن دانا بهتر از دوست نادان است.
 
پاسخ : ضرب المثل

كچوا
sinchi wisayos kusi songoyos
شكم قوي قلب شاداب مي سازد.
 
پاسخ : ضرب المثل

آلمانی
Zu spät kommt, den bestraft das leben

هر کس دیر بیاید زندگی او را تنبیه می کند.
 
پاسخ : ضرب المثل

رجمه ضرب المثل های فرانسه به فارسی
- Heureux au jeu, malheureux en amour.

ترجمه تحت‌الفظي: در ورق خوش‌اقبال، در عشق بداقبال.

ترجمه ادبي:

قماري را که بردی نيست در پي، باختن دارد. (مضرات قمار)



3- Heureux au jeu, malheureux en amour.

ترجمه تحت‌الفظي: چيزي به‌نام نمي‌توانم وجود ندارد. (غير ممکن در فرانسه نيست.)

ترجمه ادبي:

هرگز نگو هرگز.



4- Tourner sept fois sa langue dans sa bouche.

ترجمه تحت‌الفظي: قبل از سخن گفتن به ميزان طولاني فکر کردن.

ترجمه ادبي (از سعدي):

زبان در دهان، ای خردمند چيست؟ کليد درِ گنجِ صاحب هنر.

چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است يا پيله ور.

و يا (از سعدي):

تا ندانی که سخن عينِ صواب است مگوي و آنچه داني که نه نيکوش جواب است، مگوی.



5- Un tiens vaut mieux que deux tu l'auras.

ترجمه تحت‌الفظي: يک پرنده در دست، بهتر از دو پرنده در شاخ و برگ.

ترجمه ادبي (خيام):

اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار که‌آواز دهل شنيدن از دور خوش است.

ويا:

سرکه نقد به از حلواي نسيه.



6- Tout ce qui brille n'est pas or.

ترجمه تحت‌الفظي: آن‌چه برق مي‌زند الزاما طلا نيست.

ترجمه ادبي: (عطار)

گرچه سيم و زر ز سنگ آيد برون در همه سنگي نباشد زر و سيم.

و يا (از سعدي):

زر آن زمان عزيزتر آيدکه ناقدي بگدازدش به بوته و بگذاردش به قال.



7- Faire d'une pierre deux coups.

ترجمه تحت‌الفظي: دو پرنده را با يک سنگ شکار کردن.

ترجمه ادبي:

با يک تير دو نشان زدن.



8- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).

ترجمه تحت‌الفظي: قبل از تخم گذاشتن مرغ،‌ جوجه‌هايش را شمردن.

ترجمه ادبي:

جوجه‌ها را آخر پاييز مي‌شمارند.



9- Vendre la peau de l'ours (avant de l'avoir tué).

ترجمه تحت‌الفظي: اسم شيطان را آوردن و بلافاصله ظاهر شدن.

ترجمه ادبي:

موی کسی را آتش زده بودن و يا حلال زاده بودن.



10. Mieux vaut plier que rompre.

ترجمه تحت‌الفظي: تطبيق بده و نجات پيدا کن.

ترجمه ادبي:

در کف شير نر خونخواره‌اي غير تسليم و رضا کو چاره‌اي.



11- Chat échaudé craint l'eau froide.

ترجمه تحت‌الفظي: يک بار نيش‌خورده، دوبار ترسيده.

ترجمه ادبي:

مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد (ريسمان دو رنگ) مي‌ترسد.



12- Les petits ruisseaux font les grandes rivières.

ترجمه تحت‌الفظي: جويبارهاي کوچک رودخانه‌هاي بزرگ را مي‌سازند.

ترجمه ادبي:

قطره قطره جمع گردد، وانگهي دريا شود.



13- À bon entendeur, salut.

ترجمه تحت‌الفظي: براي شخص حرف گوش کن يک حرف کافي است.

ترجمه ادبي: العاقل يکفي به الاشاره



14- Aide-toi, le ciel t'aidera.

ترجمه تحت‌الفظي: به خودت کمک کن تا خدا به تو کمک کند.

ترجمه ادبي: از تو حرکت از خدا برکت.



15- Autant de têtes, autant d'avis.

ترجمه تحت‌الفظي: افراد مختلف، عقايد مختلفي دارند.

ترجمه ادبي: آشپز که دو تا شد آش يا شور می شود يا بي‌مزه



16- L'erreur est humaine.

ترجمه تحت‌الفظي: انسان يعني خطا.

ترجمه ادبي:انسان جايزالخطا است.



17- L'habit ne fait pas le moine.

ترجمه تحت‌الفظي: لباس رهبانيت، راهب نمي‌سازد.

ترجمه ادبي (سعدي):

نه هر که آينه سازد سکندري داند نه هر که سر بتراشد قلندري داند.



18- Qui ne dit mot consent.

ترجمه تحت‌الفظي: کسي که هيچ نمي‌گويد راضي است.

ترجمه ادبي: سکوت دليل رضاست.


19- Qui va lentement va sûrement.

ترجمه تحت‌الفظي: کسي که آهسته مي‌رود، مطمئن مي‌رود.

ترجمه ادبي:

بر شير از آن شدند بزرگان دين سوار کآهسته تر ز مور گذشتند بر زمين.

ويا:

رهرو آن نيست که گه تند و گه آهسته رود رهرو آن است که آهسته و پيوسته رود.



20- Tout vient à point à qui sait attendre.

ترجمه تحت‌الفظي: هر اقبالي به موقع خود براي شخص صبور پيش خواهد آمد.

ترجمه ادبي: صبر تلخ است وليکن بر (ميوه) شيرين دارد .

ويا:

گنج صبر اختيار لقمان‌ست هرکه‌را صبر نيست حکمت نيست
 
پاسخ : ضرب المثل

when two sundays meet
وقت گل نی ;D
 
پاسخ : ضرب المثل

ترجیحا ضرب المثل هاتون زبانی غیر از انگلیسی باشه بهتره به نظرم چون انگلیسی انجمن مخصوص خودش رو داره و اینجا بیشتر درباره ی سایر زبان ها صحبت میکنیم :د

Das Eisen schmieden, solange es heiß ist
ترجمه: تا آفتاب می درخشد، علف ها را خشک کن.
معادل: تا تنور داغ است نان را بچسبان، تا تنور گرم است نان دربند.
Den Wald vor lauter Bäumen nicht sehen
ترجمه: از انبوه درختان جنگل پیدا نیست.
معادل: آنقدر جلو چشم بود که دیده نمی شد.
Durch Dick und Dünn gehen
ترجمه سفر کردن با کسی در راه باریک و عریض
معادل: (از حافظ) اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش حریف خانه و گرمابه و گلستان باش .
Eine Schwalbe macht noch keinen Sommer
ترجمه: با آمدن یک چلچله تابستان نمی آید.
معادل: با یک گل بهار نمی شود.
Eine Stecknadel im Heuhaufen suchen
ترجمه و معادل: دنبال سوزن در انبار کاه گشتن.
 
پاسخ : ضرب المثل

اسپانیایی: ;D

A los bobos se les aparece la madre de Dios


ترجمه: «بار ِ سوم موفقیت می‌آید.»
مترادف فارسی: «تا سه نشه، بازی نشه.»


Caminante, no hay camino, se hace camino al andar


ترجمه: «ای مسافر! راهی وجود ندارد، «راه» با رفتن ساخته می‌شود.»
 
پاسخ : ضرب المثل

انگلیسی:

one apple a day keps doctor a way

خوردن یه سیب در روز دکتر رو فراری می ده(سلامتی رو تضمین می کنه)
 
پاسخ : ضرب المثل

به نقل از Behnoosh :
آلمانی
Zu spät kommt, den bestraft das leben

هر کس دیر بیاید زندگی او را تنبیه می کند.

میگم منظورش چیه دقیقا یعنی کجا دیر بیاید؟؟؟
 
Back
بالا