اشعارmy invitable doom!

پاسخ : تا حالا شده؟؟

قشنگ بود
 
پاسخ : تا حالا شده؟؟

خیلی قشنگ بود با تمام وجودم اینو می گم...
 
پاسخ : تا حالا شده؟؟

بد نبود
 
پاسخ : تا حالا شده؟؟

خیلی قشنگ بود.ترشی نخوری یه چیزی میشی
 
چگونه بسوزانم؟؟

شب باراني ...
شبي سرد و تنها
بر کنار آتشي زرد و سرخ
آتشي به سرخي عشق ديرينم
و به زردي نفرت اکنونم
عکس زيبايت بر دستان لرزانم
و اشک چشمانم بر روي گونه هاي خيس و بارانيم
بوئيدن آخرين گل سرخي که هديه ام دادي
تنم را به زنداني براي روح آشفته ام بدل کرده است
اين شب سرد را انتهايي نيست
صبح زيبا را قصد آمدنش نيست
ترانه جداييت را گوش مي سپارم
و دستان لرزانم را بر آتش ميگيرم
تا آخرين يادگاريت را در آتش نفرت بسوزانم
اما ..... اما مرا توان اين کارم نيست
چگونه عکس زيبايت را بسوزانم
آخر آن هم برايم لحظه اي از زندگي بود
چگونه لحظه گذشته ام را بسوزانم ؟!؟

نظر بدیدااااااااا.... ممنون عزیزان
 
پاسخ : چگونه بسوزانم؟؟

لااقل براي اين حال من عالي بود
 
پاسخ : چگونه بسوزانم؟؟

ما که تو این فازا نیستیم! ولی خیلی قشنگ بود باریک! ;D
امتیــــازم دادم!
در آینده اگه تمرین کنید ، نویسنده ی خوبی خواهید شد! ;D
 
پاسخ : چگونه بسوزانم؟؟

خب هی میگید قشنگ بود... ذوقم کور شد. دستتونو رو امتیازم ببیرد دیگه.دی(چه پررواما
)
 
پاسخ : چگونه بسوزانم؟؟

خیلی خوشگل بود
ذوق خوبی داری
 
پاسخ : چگونه بسوزانم؟؟

ممنون از همه
 
پاسخ : چگونه بسوزانم؟؟

میدونم حرفم تکراریه ول قشنگ بود... =D>
 
Back
بالا