• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

يه شعر مقطع از حافظ...

  • شروع کننده موضوع sona
  • تاریخ شروع
  • شروع کننده موضوع
  • #1

sona

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
77
بسم الله الرحمن الرحیم

از خون دل نوشتم نزديک دوست نامه
انی رايت دهرا من هجرک القيامه

دارم من از فراقش در ديده صد علامت
ليست دموع عينی هذا لنا العلامه

هر چند که آزمودم از وی نبود سودم
من جرب المجرب حلت به الندامه

پرسيدم از طبيبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذاب فی قربها السلامه

گفتم ملامت آيد گر گرد دوست گردم
و الله ما راينا حبا بلا ملامه

حافظ چو طالب آمد جامی به جان شيرين
حتی يذوق منه کاسا من الکرامه​
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

sona

کاربر فعال
ارسال‌ها
67
امتیاز
77
پاسخ : يه شعر مقطع از حافظ...

ان تلخوش که صوفی ام الجنائثش خواند...تلخوش:شراب/صوفي:زاهد/ام الجنائث:مادر بديها
اشهی لنا و احلی من قبله العذاری!...اشهي و احلي:صفت تفضيلي بر وزن افعل/اشهي:گواراتر/احلي(از مشتقات الحل):شيرين تر/قبله العذار:بوسيدن(مجاز از لذت)
معناي تحت الفظي:آن شرابي كه زاهد مادر بديهايش خواند ،گواراتر براي ما و شيرين تر از بوسيدن است.
معناي روان:آن شرابي كه زاهد ان را مادر بديها خواند ، براي ما از هر لذتي شيرين تر و گواراتر است.
 
بالا