پاسخ : بی دقتی و ...
به نقل از Cheetah :
تمرکز حواس در وهله اول يک تلاش ذهني است براي انسجام بخشيدن يه فکر و جمع و جور کردن ان .
هر چه بيشتر به اين تلاش ادامه دهيد ، تمرکز شما بهبود مي يابد و هرچه از اين تلاش باز بمانيد ، تمرکز شما کاهش پيدا مي کند . امروز تمام استعداد هاي ذهني را به تلاش و کوشش فردي وابسته مي کنند . حافظه ، تمرکز ، خلاقيت ، توانايي تدبير و چاره انديشي و ساير فرايند هاي ذهني هيچ يک به سن ، جنس ، تحصيلات بستگي ندارند . اينکه شما دختر يا پسر ، مرد يا زن ، سالمند يا جوان و ... هستيد به هيچ عنوان دليلي براي عدم توانايي شما در پرورش برخي از نيرو هاي ذهني نيست . همان طور که گفتيم ، همه اي ها به تلاش و کوشش فردي شما بستگي دارند .
هم اکنون به يک شاخه گل فکر کنيد . مسلما پس از چند لحظه عوامل حواس پرتي به سراغ شما مي ايند که کاملا طبيعي است . اما کاري که شما بايد انجام دهيد اين است که خيلي سريع خود را جمع و جور کنيد و به فکر اول يعني شاخه گل برگرديد .
بعد از اين تلاش دوباره لحظاتي بيش نمي گذرد که فکر شما منحرف مي شود و شما بايد مجددا به شاخه گل برگرديد . شايد در يک تمرين 5 دقيقه اي ، ده ها يا حتي صدها بار فکرتان منحرف شود . خسته نشويد و فکر خود را به هر سو رها نکنيد . به محض اينکه متوجه شديد که از مسير قبلي منحرف شده ايد ، به موضوع اصلي باز گرديد .
تمرين ها :
زمان مشخصي را انتخاب کنيد ، هر زماني که دوست داريد . مثلا ساعت 10 شب . از امروز هر شب ساعت 10 تا 10:10 به مدت يک ماه تمام به يک موضوع ويژه فکر کنيد . توجه داشته باشيد که دست کم بايد 4 الي 5 شب متوالي به يک تصوير پابت فکر کنيد . تصويري که مورد علاقه شما باشد . زماني تصوير را عوض کنيد که احساس کنيد ديگر در شما انگيزه ايجاد نمي کند و تکراري شده است . تلاش کنيد که فکرتان منحرف نشود . به محض انحراف هاي ذهن از موضوع اصلي به ان باز گرديد . به مرور مي بينيد که رفته رفته ميزان انحراف هاي ذهني شما کاهش مي يابد . به طوري که در روز بيستم حتي کمتر ار 5 بار در طول 10 دقيقه فکرتان منحرف مي شود .
فراموش نکني که استمرار يک ماهه در اين تمرين بسيار حائز اهميت است . نکته ديگر اينکه حتما به موضوع مورد علاقه خود فکر کنيد ، به ويژه در روز هاي اول تمرين .چرا که هر انچه مورد علاقه است خود به خود ايجاد تمرکز مي کند .
نگاه کردن به يک جسم
براي شروع تمرين به هيچ عنوان با چشم بسته تمرين نکنيد چون ديدن يک تصوير عيني و ملموس ، بسيار ساده تر از تماشاي يک تصوير ذهني است .مثلا سيبي را جلوي خود بگذاريد و همان گونه که دقيقا به ان نگاه مي کنيد به ان فکر کنيد ، هر بار که متوجه شديد به اصطلاح ماتتان برده و ذهنتان منحرف شده ، دوباره توجه خود را به سيب معطوف کنيد تا زماني که 10 دقيقه تمام شود .
ديدن يک جسم با چشم بسته :
پس از چند روز ديدن اشيا با چشم باز و فکر کردن به ان ، وقتي که احساس کرديد در اين کار مهارت يافته ايد ،همان جسم يا شي ديگر را در ذهن خود ببينيد و به ان فکر کنيد . در جايي اسوده بنشينيد ، چشمان خود را ببنديد و به تصوير ذهني خود توجه کنيد . هر بار که ذهنتان فرار مي کند و به تصوير ها و افکار ديگر متمايل مي شود با تلاشي ساده و به ارامي به تصوير ذهني خود برگرديد .
بهد از چند روز مداومت در مرحله دوم تمرين ، کمي ان را براي خود دشوارتر کنيد. اينکه به اسامي توجه کيند . به محبت ، به فداکاري ، به خشم ، شادي ، هيجان ، چون اسامي تصوير عيني ندارند ، مهمتر ان است که ان را در وجود يک شخص مورد علاقه ببينيد .مثلا شادي و هيجان را در چهره دوست صميمي خود و يا فداکاريو محبت را در چهره مادر يا پرستاري که شب هنگام بر بالين کودمي بيمار ايستاده و از او مراقبت مي کند ببينيد .
در روز هخاي اخر شما مي توانيد به مفاهيم گشترده تر و عميق تري که تصاوير دنباله داري را شامل مي شوند فکر کنيد ، البته به صورت منظم و منسجم .
مثلا جنگ ، مفهوم گسترده ايست که تصاوير فاراواني در ذهن شما تداعي مي کند . اين تصائير را در يک نظمک خاص دنبال کنيد . مثلا ابتدا هواپيماها ، بعد بمباران مناطق نامي ، بعد خشم افراد ، حمله بر دشمن ، تير اندازي ، جنگ تن به تن و سپس غلبه و فتح و پيروزي .اين تصاوير دنباله دار را هميشه با يک نظم ثابت و مشخص در ذهن خود بياوريد و دنبال کنيد .