عصبانیت!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع namak
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ادم کلا ممکنه عصبانی بشه
همون طور که پزشک ها هم مریض میشن مشاور ها و روانشناس ها هم عصبی میشن و این باعث بروز رفتار های غریزی میشه که طبیعیه چیزی که مهمه اینه که بعد از بروز این رفتار هر چه سریع تر کنترل خودمونو به دست بگیریم
 
عصبانی بشم خودمو بیشتر اذیت میکنم
حرص میخورم چرا اینو نگفتم چرا اون کارو نکردم :|
خط خطی کردن کاغذ و مشت زدن به بالش و اینا خوبه اروم میشه آدم :))
 
اگه خیلی عصبانی بشم و نتونم کاری بکنم اول از همه یه نفس های عمیق و عحیب میکشم بعد هم یا خنده ام(خنده عادی نه به طور قطع) میگیره اون مکان رو ترک میکنم و یا اشک تو چشمام جمع میشه اون مکان رو ترک میکنم، بستگی به طرفش و میزان عاجز شدنم داره.
البته عصبانیتی که شدید و سر داداشم باشه یه داد هایی میزنم که تا چند تا کوچه اونورتر هم میره و واقعا بعدش از خودم عصبانی میشم:/
ولی خب همه اینا کم پیش میاد مثلا دو سه ماه یکبار.
 
تازه فهمیدم یه قلم و کاغذ میتونه کمک بهتری برام باشه موقع عصبانیت تا اینکه بعدش چیزایی بشه که نشه تغییرشون داد :)
 
عصبانی میشم به طور پیش فرض اشک تولید میشه. البته این در مواقع عصبی بودن هم صدق میکنه. البته این پیشفرض جدیده یعنی انقدر سکوت و خودخوری کردم از یجا دیگه زده بیرون. شما نکنید. احساسات، برای مرد و زن هم فرق نمیکنه، یه چیز عادی برای آدمان و به موقع باید نشون داده بشن و خالی بشن وگرنه...
 
والا کنترل خشم من 0ه واقعا میگم 0 راهیم براش ندارم
#صداقت :D ;;)

اخه من یه جوریم وقتی کسی داره بهم فش میده یا هرچیزی انقد جوابشو نمیدم تا دق کنه :)) :D :D;;)
 
وقتی عصبانیم میرم توی قصر ذهنم اونجا اروم میشم
 
معمولا زیاد عصبانی نمی شم
اگر هم بشم خود به خود گریم می گیره
برای آروم شدن نیاز به تنهایی و یک آهنگ ملایم دارم
 
من هم نمی توانن خودم رو کنترل کنم ولی بعدا که به خودم میام خیلی ناراحت میشم
و نمی دونم باید چی کار کنم اگه می دونید بگید لطفا
 
من خیلی خیلی خیلی کم عصبانی میشم.شاید سالی یکبار.
آخرین باری که عصبانی شدم،شروع کردم از ته دلم عربده کشیدن... بعدش لیوان پرت کردم تو دیوار هم لیوانه خورد شد هم جای دستش خیلی بد موند رو دیوار.مورد چیز میز پرت کردن زیاد داشتم کلا:/تهشم به هق هق و اشک بی صدا ختم میشه.اصن یه لولی بازیابی...
از گفتن اینا خجالت میکشم ولی باید یه راه حلی براشون پیدا کنم.رسما وقتی عصبانی میشم دیگه مغزم کار نمی‌کنه.این نفس عمیق کشیدن و اینام چندان کمکی نمی‌ کنه...
 
آخرین ویرایش:
عصبانیت احمقانه است. هر چیزی که بشه. هر موقعیتی که باشه. در واقع تنها احساسیه که به هیچ وجه لتزم نیست و وجودش هم قطعا ضرر می زنه، هم فزیکی هم روانی.
راهش هم اینه که عصبانی نشیم. مثلا وقتی یه نفر یه رفتار نادرستی نشون میده فکر کنیم چقدر این انسان بیچاره است یا چه گذشته غم انگیزی (برای من که دارم فکر می کنم) می تونه داشته باشه که یه همچین رفتاری رو نشون بده. چقدر بدشانس بوده. اصلا آدم ناراحت میشه.
یا اگه یه نتیجه ای رو به دست نیاوردیم فکر کنیم که زندگی یعنی همین. یعنی تا زمان هست کاری می کنیم و اگه دیگه زمان نیست کاری نمی کنیم (در اون زمینه خاص دیگه، وگرنه برای رسیدن به هدف راه هست).
اگه پیش‌فرض ذهنی‌مون این باشه که عصبانیت اشتباه ترین انتخابه یه جوری می تونیم یه جایگزین پیدا کنیم. چون گزینه ای بد تر از بدترین گزینه نداریم.
 
اگه از حد کنترل خارج شدید سعی کنید با درد یهویی به خودتون شک وارد کنید...
یه بار خیلی عصبانی بودم کف دستمو گذاشتم رو یه پنس تا آخرش رفت داخل ولی باعث شد نزنم یه دختره که رو مخم بود رو لت و پار کنم:-"
 
عصبانی بشم میرم آب میخورم،تو تنهایی با خودم فکر میکنم و...
 
من كه كلا كم عصبانى ميشم اما از راه هاى خوب كنترلش يه ليوان نوشيدنى داغه
 
به شخصه اصلا عصبانی نمیشم اما اگه بشم یا سکوت میکنم و هیچ حرفی نمیزنم یا اگه شدتش خیلی زیاد باشه میرم تو اتاقم درو میبندم و انقدر مشت میزنم رو بالشم تا حرصم خالی بشه اگرم دیگه خیلی عصبانی بودم با مشت میزنم به دیوار :D
 
آخرین بار که عصبانی شدم پدر گفت می ترسم یک شب توی خواب سر همه مون رو ببری.
 
عصبی میشم واقعا عذاب وجدان میگیرم
میگم اینا این همه زحمت کشیدن برام بعد من چقدر بد باهاشون رفتار میکنم...
 
Back
بالا