دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع stevendeljoo
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

خب؟؟
تشخیص بده دیگه!

این که زیاد از این چیزا سر در نمیاری چیز عجیبی نیست خیلی ها از جمله من هم به صورت سماعی رو شعر کار میکنن نه از روی بحث های قافیه و عروض
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

داماد جون خیلی قشنگن ولی سنگینن
بقول معلم ادبیات ما -ما باید با توجه به شرایط حال شعر بگیم
باید شعرامون امروزی باشه
حافظ و سعدی وقتی اینجوری شعر می گفتن که زبان زمونشون هم اینطوری بوده
ولی الان اینجوری نیست
الان باید طوری شعر بگیم که همه بفهمنشن
اگه یه ذره کلمات و اصطلاحات امروزی بکار ببری که ارتباط خواننده با شعرات بیشتر بشه عالی میشه
ولی خیلی قشنگ بودن
دمت جیز
من که طبع شعرم از بین رفته
خوش بحالت
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

لحنتو عوض نکن
این سبکته
سبک ویزه ی خودت
حافظ سعدی با اون لحن این مضمون رو نمی گفتن
تو داری میگی

این یعنی اینا مال خودته و همش تقلید نیست
بجز چند جا که انگار کم آوردی بزور قافیه جور کردی من که خیلی با شعرات حال کردم
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

تقلید از حافظ و سعدی که کار بدی نیست ، سبکه .
مگه خاقانی از سعدی تقلید نمی کرد ؟!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از po0ya :
تقلید از حافظ و سعدی که کار بدی نیست ، سبکه .
مگه خاقانی از سعدی تقلید نمی کرد ؟!
منم نگفتم بده
گفتم ما داریم الان زندگی می کنیم پس ادبیاتمونم باید امروزی باشه
وگرنه کی گفت بده
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

سلام
خوشحالم که چشمم بعد از ی هفته ی قل زد!

توبه از عشق تو باشد اثر دست بر آب گذر از عالم تو راه ندیدست به خواب

هر که در آن خم موی سیه ات گشت اسیر مژه ی چشم به خون جگرش گشت خضاب

به کمانت بنوازی دل عشاق به تیر ناله و آه از آن زخمه شود نغمه ی ناب

خم می وام گذار می آن دیده ی تو باده پیمای دل از دُرد شراب است خراب

به خدا عشق حرام است به جز بر در تو بی تو زهر است می و جنت و حور است عذاب

سالها در طلب عمر ابد بود دلم اثر اشک بر این دل به یقین گشت شباب

اگر از عشق تو روزی بزنم راه به دشت گذرم کوی سراب است و شتاب است ثواب
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

این یکی واقعا آفرین داشت!!!!!!!!!!
واقعا خوشم اومد به قول دوستان باریک داماد خان!!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

سلام
بعد مدتها ی شعر اجتماعی سراییدم!سعیمو کردم که خیلی از کلمات قلمبه سلمبه استفاده نکرده باشم
امیدوارم که تا حدی موفق بوده باشم:

اگر این است عالم کوه درد است که بازار فتوت سرد سرد است
جوانمردان همان نابخردانند همان نابخرد دیوانه مرد است
حدیث پشت و خنجر نقل هر سو ز خنجر روی قیصر زرد زرد است
اگر آرش در این دوران کمی بود به دل حسرت بدش از آنچه کرد است
شغاد و رستم و فرمان عزیزند سزای غیرت آکل نبرد است
چو گل دادی به کس خفتان به بر کن که جولانگاه چاقو پشت مرد است
به دیواری نباید پشت بنمود مثال تکیه بر کس تاس و نرد است
چرا آتش زند بر جانش آرش کشاکش ها و کوشش بهر فرد است
زره را بر تن خود پشت و رو کن نبرد از روبه رو امروزه طرد است
در آخر گویم این را تا بدانی خروج از این منش خواهان مرد است

معنای بعضی کلمات یا اسماشو اگه نمیدونین بپرسین چون به ی چیزایی تلمیح داره که نمیدونم می دونین یا نه
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

مثلا نمیدونم فیلم قیصرو دیدین یا نه
یا داش آکلو خوندین یا نه
اون رستمی که توشه کاکا رستمه داش آکل ایناست
فرمان هم دشمن قیصر بود
کلا اینا نامرد بودن دیگه
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

يه چيزي توي شعراتون وجود داره كه اونو تصنعي ميكنه احساس ميكنم ازدل برنخاسته وكوششيه نه جوششي!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از Niki7 :
يه چيزي توي شعراتون وجود داره كه اونو تصنعي ميكنه احساس ميكنم ازدل برنخاسته وكوششيه نه جوششي!
نظرتون محترمه


دیدم مد شده تو مدرسه شعر بگی زنگ ادبیاتم که کما فی السابق مزخرفه اینو زنگ ادبیات سرودم:


من همان عرش نشینم که به محبس آمد لخت و عوری که پی جامه ی اطلس آمد
من همانم که نبودم و سپس هست شدم من همانم که کسی گشت چو ناکس آمد
من همانم که دلم از پس زنّار و صیام کافری گشت و پی طعم خوش و گس آمد
من همانم که به من داد گهر راحت جان نازک اندام دلم بر ره پر خس آمد
عجب آن است که آنجا ثمری پخته بُدم ثمرم سوی جهان میوه ی نارس آمد
گهر خُلق و ادب در گل من بود ولی تا رسیدم به جهان خُلق چو کرکس آمد
ملکی بودم و شیطان شدم از عالم خاک نار و آتش به برم از پی و از پس آمد
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از damad masoodi :
نظرتون محترمه


دیدم مد شده تو مدرسه شعر بگی زنگ ادبیاتم که کما فی السابق مزخرفه اینو زنگ ادبیات سرودم:


من همان عرش نشینم که به محبس آمد لخت و عوری که پی جامه ی اطلس آمد
من همانم که نبودم و سپس هست شدم من همانم که کسی گشت چو ناکس آمد
من همانم که دلم از پس زنّار و صیام کافری گشت و پی طعم خوش و گس آمد
من همانم که به من داد گهر راحت جان نازک اندام دلم بر ره پر خس آمد
عجب آن است که آنجا ثمری پخته بُدم ثمرم سوی جهان میوه ی نارس آمد
گهر خُلق و ادب در گل من بود ولی تا رسیدم به جهان خُلق چو کرکس آمد
ملکی بودم و شیطان شدم از عالم خاک نار و آتش به برم از پی و از پس آمد
تو روی وزن شعرات کار میکنی؟؟؟یا وقتی از دلت میاد بیرون موزون هست؟؟!
آخه من اگه بخوام رو وزنش کار کنم میتونم ولی دیگه به دلم نمیچسبه چون به زور و ضرب اومدم یک شعر سرودم....
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

بعد از مدتها به درخواست دوستان پای به وادی طنز ساییدم
البته خیلی خوب نشد



جیبم حریف قیمت این نان نمی شود
نان می شود گران تر و ارزان نمی شود
اندیشه کرده بودم از ناداری گدا
لیکن گمان نموده ام این سان نمی شود
از کنترل برون شده قیمت حریفش هیچ
نائب رئی و مجلس و ارگان نمی شود
بدبخت آن جوانک دکتر که از منال
هم پی نان خشکی و دربان نمی شود
بنزین خورک گرفته این ماشین و سهمیه
حتی کفاف حرکت فرغان نمی شود
خاک از کجا رسد به من تا بر سرم کنم
وقتی که خاک بر سر گلدان نمی شود
جیب تهی یا ثروت بی انتها ، چرا
در خواب های هر شبم این ، آن نمی شود
اندر تعجبم چرا از قیمت طلا
ارکان اقتصاد ما لرزان نمی شود
آهن گران شد و از این سرمایه های ما
منزل که نه حتی بنا دالان نمی شود
در مملکت مشکل شده پیدا ولی از آن
حتی کمی صادر به این لبنان نمی شود
یارانه می دهندمان غافل از این سخن
کاین ها برای فاطمه تنبان نمی شود!


منظورم هیچ فاطمه ی خاصی نیست این آخریش ضرب المثل بود
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

خوب بود ولی کلیشه ای بود یه نمه!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

به نقل از damad masoodi :
از کدامین کلیشه ها بهره برده بودمی؟؟؟؟

البته این قضیه داره ;D
اینو اول ی جور دیگه برا آقای امامیان سرودم بعد تغییرش دادم ;D

lمیدونید درسته که موضوع انتخابیتون رو بورسه ولی مضوع های بهتری هم هست و با توجه به استعداد شما در شعر طنز این زیاد خوب نبود!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

استعداد من در طنز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟;)
ی دوتا از موضوع بهتراش برا طنز اجتماعی بگین لطفا
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

حالا خوب شد ما گفتیم به معنی نگیرین ها.....
اگه م ندفعه ی دیگه از این شعرا گفتم!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

فرشی ز چشم گسترم بر گام های او یا پرسم از نسیم از پیغام های او
من هیچ گشته ام همان گم گشته ام ولی هم کاف های کل از او هم لام های او
از قاصدک توقع پرواز می کنم از قعر های شب ز من تا بام های او
ای کاش ابر بودم و با اشک چشم خویش می شستم این غبار از اندام های او
میتابد این دل من و خورشید می تپد مست است خم آسمان از جام های او
نرگش گرفته وام از چشمان مست او افلاک زنده است از انعام های او
ای طلعت رشید اینک بیا بیا خون ریز از شیطان و خون آشام های او
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

بسیار زیبا و نزدیک به الان بود!

هم کاف های کل از او هم لام های او
ینی چی؟
مصرع آخرش هم فک کنم مشکل داره!
 
پاسخ : دامادنامه -اشعار داماد مسعودی

کل:ک+ل
اوی دوم منظور کلمه ی کله.
درکل یعنی اوکل است و ما هیچ

دارم معاصر میشم نه؟
سیری در زمان!
 
Back
بالا