مسافرت

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sarina_ahm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

Sarina_ahm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
717
امتیاز
5,269
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امين یکـــ
شهر
جَهــان / ٢
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
علوم پزشكى اصفهان
رشته دانشگاه
پزشكى
تلگرام
اینستاگرام
حتما تا حالا سفر کردید!بهترین تجربه ی سفرتون کی بوده؟خاطراتتون از سفراتون چیا بوده؟ ;))
 
پاسخ : مسافرت

بهترين تجربه ي سفر كه يادم نيس ;D

اما خاطره ي خنده دار :)) :))

رفته بوديم مكه ،عربه ميخواس منو بخره از بابام اينا ;D :)) :)) گفت اينجا خونه براتون ميخرمو سالي هر چه قدر خواستين ميتونيد بياين مكه با پوله من و...(خيلي ميخريدمنو ;D)
يه بارم دبي بوديم.....تو همون مايس ولي نميشه گفت ;D

اگه قبول ميكردن الان من بچه پولدار به حساب ميومدم ;D

نميدونم چرا جنس بنجل ننداختن به اين عربه;D
 
پاسخ : مسافرت

من که کُلن خیلی سفر بهم خوش نمی گــذره . ولی تراولینگـای قــُم بهترین سفرهای عمـرم بوده . با اینکه اتفاق خاصی هم نیفتاد
یه سـالم به خاله اینــا رفتیم اصفهــون دور میدون امام چـارتومن مارو جریمه کردن شوهـَرخاله کُلی گُف که جریمه رو نصف می کنیم ، عب نداره ، من پولشو می دم و...
برگشتنی داشتیــم می اومدیم شوهرخـاله مذکور(!) 120 تا داش می رَف پلیس 20 تومـَن جریمش کَرد همچـی یادش رف . نه جریمه نصف شد نه ... ولی خب من خوشم اومد ( خباسـَت ! ;D)
 
پاسخ : مسافرت

منم سفر كه ميرم خيلي خوش نميگذره ولي بهترين سفري كه رفتم به نظر خودم شيراز بود! فقط به خاطر تخت جمشيد اينو ميگم آخه خيلي برام جالبه هر چه قد ببينمش ازش خسته نميشم >:D<
 
پاسخ : مسافرت

یکی از بهترین سفرام یزد بود .بیشتر یزدُ به خاطرِ بافتش + قدمتش دوست داشتم . اما فرقش با شهرای دیگه ی قدیمی

از نوع یزد که رفتم (مثلاً کرمان) یه نظم و تمیزیِ خاصی بود که داشت .نمی دونم چجوری بگم ؛ اصن انگار شهرِ خودم بود ! :x

یه خاطره ی دیگه اَم دارم برای دِیلمان(یکی از روستاهای گیلان) ــه که رفتیم خوابگاه دخترونه ، تختاش دوطبقه بودن ! منم که

بچه بودم ، تا صُب هی از این تخت به اون تخت می پریدم ! ملّت ذله شده بودن ! >) ;D ;))
 
پاسخ : مسافرت

به نظرم مهم ترین چیزی که میتونه تو خوش گذشتن سفر تاثیر بذاره:
1 همسفر ها: ما دو سال پیش کل فامیل حدود 30 نفر رفتیم شمال.کلا هم 100 تومن خرجمون شد.ولی کلی حال داد.
2-سازگار بودن مقصد با روحیات:مثلا شاید من تو این سن خیلی حال نکنم برم یه سفر که همش بریم جاهای تاریخی.(یه جوون تو این سن هیجان رو بیشتر دوس داره.)
و ... .
 
پاسخ : مسافرت

بهترین خاطره از سفر این بود :
یه بار با خالم و شوهر خالم رفتم زنجان(اون موقع خونه ی خالم اونجا بود به خاطر شغل شوهر خالم) تویه راه کلی حال داد >:D<
بعدشم تو 2 هفته ای که اونجا بودم هرروز میرفتیم بیرون و تویه راه اهنگ میزاشتیم و حال میکردیم ;D
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه بار دیگم با داداشم و شوهر خالم و دختر خالمو شوهرش و خالم باهخم تویه یه ماشین رفتیم که زیاد از خاطرات داخل شهرش یادم نمیاد اما 4 ساعتی که تویه راه بودیم خیلی حال داد >:D< ;D
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه بارم با خالم و شوهر خالمو داداشم رفتیم تهران اونم تو راه حال داد ;D(من بیشتر تو راه حال میکنم ;D)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
این یکی تویه راه دیگه کلی حال داد
من و داداشم و خالم وشوهر خالم تویه یه ماشین بودیم ، دختر خالم و شوهرش تویه یه ماشین ، پسر خالم و زنش تویه یه ماشین ;D و بابا و مامانمم تویه یه ماشین ;D
تویه راه نزدیکیایه غار علی صدر وایسادیم که هم دستی با اب بزنیم(از اون دستی به ابا که wc هم بهش میکن ;D ;D) هم بریم از غار تماشا کنیم که ماشالا اینقدر شلوغ بود که شوهر خالم گفت بریم غار کتله خور
بعد رفتیم اونجا ناهارم اونجا خوردیم ;D
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یه بارم وقتی بچه بودم با مامانم و داداشم و پسر خالم(پسر خالم اون موقه ها مجرد بود) میریم(اینبار با هواپیما) ساری ;D از اونم خاطره هایه خوبی دارم
برگشتم با خالم شوهر خالم و همونایی که رفتیم با ماشین بر میگردیم ;D(اون موقع به خاطر شغل شوهر خالم خونشون ساری بوده ;D)
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
;D #:-S
من یا سفر نمیرم یا برم خاطره ی خوب دارم چون همش با خالم اینام ;D
 
پاسخ : مسافرت

ما که معمولا" 4 نفر خانوادگی میریم سفر...بهترین سفرم کرمانشا بود ..جای قشنگیه به نظر من ..مردماشم خیلی جالبن ;D
 
پاسخ : مسافرت

یه بار با عموم و اینا رفتیم اهواز!بهترین سفر زندگیم بود!یکی از عموهام با یه ماشین اومده بود که سقفش سوراخ داشت!ما از ذوقه سوراخه سقفه ماشین ده تاییی سوار ماشین شدیم!بعدم سوییچش گم شد :)) کله آدرسارم اشتباه میرفتیم!کلا 4 روز همش میخندیدیم! اون زمانی بوود که این شعره هم توی دهن همه افتاده بود:رفتیو ما رو گذاشتی تو هچل عمه مولوک!ما ده تایی میخوندیمش!یادمه حتی یه بار نشستیم تو صندوق در صندوقو باز گذاشتیم! به همه ماشینا علامت دادیم که در عقب بازه :-"خیلی خوش گذشت در کل!
 
پاسخ : مسافرت

خاطره انگیزترین سفری که رفتم داخل ایران نبوده و خب دلیلش هم اینه که خیلی چیز‌های جدید و فرهنگ جدید و آدم‌های جدید و اینا دیدم :D
اما سفر داخلی! سوم راهنمایی با مدرسه رفتیم اصفهان (راهنمایی فرزانگان!) که بعد بیرونمون کردن :-" و شب دوم مجبور شدیم بریم خونه‌ی مادربزرگ یکی از بچه‌ها! (۵۰ نفر بودیم!) کلا خیلی خوش‌گذشت! خاطره انگیزترین بخشش هم دست‌شویی رفتن بود :-" این همه آدم و یک دست‌شویی :))
دوم راهنمایی هم رفتیم کاشان و آخر سر رفتیم نیاسر! اون‌جا معلممون همه رو پرت کرد توی چشمه‌ی اون بالا :D خیس‌خیس برگشتیم تهران و خیلی تو راه خوش‌گذشت!
اواخر تابستون امسال هم با خانواده شمال ایران‌گردی داشتیم که خیلی تجربه‌ی خوبی بود! کل مازندران و گیلان و تعداد از شهر‌های آذربایجان‌ها(!) رو رفتیم !
 
پاسخ : مسافرت

خاطره:

رفته بودیم مکه یه خانومه(عرب) یه جوری بهم فهموند برو برام آب بیار منم رفتم واسش اوردم دست کرد تو جیبش 100 هزار تومن بهم داد!!!!!!!

رفتم به مامانم گفتم مامانمم گفت برو بهش پس بده!!!!!!!!!!!

:(
 
پاسخ : مسافرت

یه بار یه جا رفتم اینترنت مفت 100 مگا بیت پر سکند :دی

یک بارم تو عید رفتیم ایران گردی !
فک کنم همش تو راه بودیم جا دیدن مناظر :))
14000 کیلومتر تو راه بودیم :))))
 
پاسخ : مسافرت

من 1 بار رفتم دبی پیشنهاد مدل شدن برای 1 ماشین رو بهم دادن ;D
 
پاسخ : مسافرت

بهترین مسافرتم اردوی اصفهان بود که تابستون 89 رفتیم !
شب کنار پل خواجو ، شعرای حلقه ـُ یار دبستانی منُ ای ایرانُ اینا رو خوندیم ! کل مردم داشتن نگا میکردن اوناییرم که بلد بودن میخوندن باهامون !
یه مسافرتم یادمه 6 - 7 سالم بود با کل فامیل مامانم رفتیم شمال ! مسافرتای اینجوری خیـــــلی حال میده کلا ! با این که سنم کم بود ولی یادمه خیلی خوش گذشت !
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : مسافرت

بهترینش دوسال پیش بود که تنهایی رفتیم سفر خودمون بودیمو خودمون!


2سال پیش کرمان هم با دوستام خیلی خوش گذشت خیلی فک نمیکنم دیگه یه سفر اونجوری برم!
 
پاسخ : مسافرت

بهترين خاطرم از رافتينگه تو تركيه. با دوتا خانواده هم قايق بوديم يه خانومه هم جلوم بود يكدفه به يك شيب رسيديم من تعادلمو از دست دادم و افتادم روی كفشای اون خانومه اونم افتاد تو آب ولی كفشاش موند. رود خونه هم خيلی خروشان بود ولی شانس آورد كه كاپيتان قايقمون نجاتش داد وگرنه رفته بود و منم قاتل می شدم [-o<
حالا بعد از اين كه اومد بالا شوهرش می خنديدو می گفت نمی دونم موقع افتادن چه جوری كفشات دراومده. براشون يك معما شده بود چون نميدونستن كه من اونو انداختم تو آب :)) ;))
 
پاسخ : مسافرت

اصفهان بهترین جا برای مسافرته توی میدان انام توی عالی قاپو روحت سخیر میشه توی چهل ستون مات میشی از مردم دوست داشتیش از لهجه ی با مزشون من عاشق اصفهانم :x :x :x
 
پاسخ : مسافرت

بهترين جايي كه رفتم خوب نمي دونم آخه تو كل سال ما حداقل 3/4 بار رو ميريم يزد پس به نظرم مسافرت نيس!!! به همين دليل بهترين مسافرتم دبي بود!!! اولين بار بود كه مي رفتم خارج از ايران و 7 سالم بود !!! يه شب و يه صبح اونجا بوديم ولي حاااااااااااااال داد خيلي به نظرم مسافرت بود!
 
پاسخ : مسافرت

خاطره انگیزترینش سنگاپور بود ... برای اینکه من فول سوتی بودم ...

و درضمن اونجا کلا با طعم های جدیدی (مثل بستنی کاکائویی که مزه نعنا میداد! :-& یا مخلوط ماست و پاستا + موز! ) اشنا شدم ... فهمیدم مزه های دیگه ای هم وجود دارن! :))

کلا خیلی خوش گذشت ... چون من از مسافرت شلوغ و دسته جمعی اصلا خوشم نمیاد (اگه خانوادگی باشه خصوصا!) ...

اونجام من بودم و مامانم و داداشم! همین! ;D

همیشه ما جدا میریم و بابام جدا!
 
پاسخ : مسافرت

یکی از بهتریناش اردوی مدرسه به اصفهان بود !
کلا تو 2-3 روز منی که کلا نمیتونم نخوابم 2 ساعت خوابیدم !!
مگه میذاشتن دوستان گرامی ؟! :-w
"ریحانه ریحانه ریـــــــــحانه ...! (آدم فک میکرد زلزله اومده اونجوری که تکون میداد!!)
_ها؟!
_هیچی میخواسم ببینم خوابی یا نه! D:
_ اَی درررررررررررد! ~X(
یه رُب بعد:
اَاَاَ ... ریــــــــــحانه ...!
_هـــــــــــــــا؟! بمیـــــــــــر!!
_ بیداری؟! خُب پس بخواب! D:
من : مـــــــــــــــــــهــ ـــسا ...! (ساعت 7 صب!)"

خلاصه که وضعیتی بود ! ;D
البته منم بعدا جبران کردم ... ! :-"

"نهُ ورب/کلیسای وانک
من : اسمش چی بود ؟!
مهسا : وانک !
2 دقیقه بعد:
_وانک یا وانگ؟!
مهسا : وانک ...!
5 دقیقه بعد :
میگم مهسا ...! D: ( تا تو باشی کرم نریزی وقتی من خوابم!!)"
;D


+ البته این مکمل پست قبلیم بود ! :-"
 
Back
بالا