آخرین روز مدرسه

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Sarina_ahm
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : آخرین روز مدرسه

امسال روز اخر مدرسه یکشنبه بود از 26 نفر کلاسمون فقط 8 نفر امده بودند ! بقیه نشسته بودند درس میخوندند واسه امتحان شنبه هفته ی بعد [-(
فیلم و کلیپ دیدیم و اب بازی کردیم و با معلم ریاضیمون رفع اشکال کردیم !! من هم برا یکی از دوستام تو گلدونش کاکتوس کاشتم :)یک زنگ هم زودتر امدیم خونه ... خداحافظشی رو هم گذاشتیم واسه اخرین امتحان ... برخلاف هر سال خیلی کسل کننده بود :-<
 
پاسخ : آخرین روز مدرسه

کلا هفته آخر امسال خیلی مزخرف بود
اصلا دوسش نداشتم


روز آخر حس خیلی بدی داشتم؛چون تو سالی که گذشت من هیچ کار مفیدی نکرده بودم+دیگه باید کم کم اونو فراموش کنم! B-)
 
پاسخ : آخرین روز مدرسه

مهم‌ترین‌ش این بود که هر چاهار پنج نفری که با هم دوست بودن غذا سفارش داده‌بودند از بیرون برای زنگ ناهار و ما تقریباً تنها اکیپی بودیم که هیچ‌کدوم غذا نداشتیم و آخرش ـم از بوفه بستنی گرفتیم. :-"
کلاً روزای آخر همه‌ش تو حیاط در حال والیبال بازی‌کردن بودم. :/
 
پاسخ : آخرین روز مدرسه

آخرین روز مدرسه که امتحان اجتماعی بود بعدش رفتیم دادیم برامون ناظم خاطره نوشت و یکی از ناظما کلی حال داد گفت تابستون حسابی برقصید و لاک بزنید بعد رفتیم شیما ( عخشه منه دوستم ) برای منو دوستای دیگمون ( اکیپپ کلا ) رمان تعریف کرد اخه یه رمانو داشت میخوند و قسمت قسمت برای ما تعریف میکرد ... بعد رفتیم بیرون مدرسه بخاطر خلاصی از مدرسه جیغ و داد کردیم یدونه از این پیرمردا که سطح آشغال خالی میکنه برگشت گفت با داد چتونه عروسی گرفتن ما هم از اون پررو ها گفتیم ( خودمم گفتم ) چی شده مگه ؟ خوشحالیم داریم دست میزنیم گفت نباید بزنیم گفتیم شما باید نباید تعیین میکنید بدبخت لال شد بعد رفتیم چند تا عکس گرفتیم !! ( توی کوچه ک نبینن ) بعد رفتیم خونه !!
 
آخرین باری که به عنوان دانش آموز رفتم مدرسه یه دورهمی قبل کنکور بود
کلی آدم که چهارسال باهم دیگه زندگی کرده بودیم
با اینکه کلی استرس داشتیم سعی میکردیم با مسخره بازی درآوردن یه کاری کنیم حالمون عوض شه
یه تیکه بچه ها دور هم جمع شدیم شعر
بابا صفر رو خوندیم

بابای صفر
........خر

لعنتی شعرس یجوریه اصن نمیشه نوشتش : )))
 
یادمه راننده سرویسمون اومد گفت سوارشید بریم،بعد همه بچه ها سوار شدن به جز یکی که هنوز نیومده بود،بعد ما هی دنبالش گشتیم ولی نبود که نبود...خلاصه راننده زنگ زد به مامان بابای دختره گفت دخترتون نیست،یه آبرو ریزی شد اصن،،،دیگه اولیا اون بدبخت داشتن میومدن مدرسه!!!...دو دیقه بعد دختره از همه جا بی خبر از ساختمون مدرسه خیلی ریلکس اومد بیرون!...فهمیدیم روز آخری تو فاز خداحافظی و اینا ،تو کلاسشون جمع شده بودن!...راننده یه طوری داد و فریاد و دعواش کرد که ماهمه به جا اون سکته کردیم!...بدبخت هنوز تو شوکه...اینم خاطره آخرسالی که آقای راننده مون که من بهش میگفتم فرتوت برامون درست کرد!!
 
من یادمه همیشه اول مهر تقویم رو باز میکردم به آخرین روز مدرسه نگاه میکردم و میگفتم کی میرسه
 
روز آخر مدرسه کلی عکس گرفتیم و زنگ آخر تعطیل کردیم نهار پیش هم فست فود خوردیم و کلی آهنگ گوش کردیم. تازه کلی هم گریه کردیم! بعد از شیش سال با هم بودن و با هم بزرگ شدن قراره هرکسی بره راه خودش! بقیه گریه میکردن من بهشون میخندیدم!
البته راستش بگم لحظه آخری یکم گریم گرفت!
خلاصه که هعی...
 
همیشه روزای آخر مدرسه برام یه روز تشریفاتی بود
اما امسال روز آخر مدرسه یه حس عجیبی داشتم .. همه خوشحال بودن
اما من نمیدونستم تابستون باید چی کار کنم
هرچقدر فکر میکردم موندن تو مدرسه بهترین بود
 
یعنی فقط منم که آخرین روز مدرسه و همیشه فقط گریه میکنم؟:))
 
اب بازی :))
 
اول اسفند ۹۸ روز پنجشنبه

تولد @...Maryam...
بعد از ظهر تو مدرسه بودیم. مدیر نبود و یک ناظر پایه پیشمون بود...
آهنگ و رقص و کیک. کلی هم خوش گذشت.

و بعد پوففف کرونا اومد و تعطیل شدیم و مدرسمون هم تموم شد.
 
Back
بالا