تنبیه شدن

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع 8029
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

منو تنبیه نمیکنن معمولا... یا حداقل اسمشو تنبیه نمیذارن... 8-}


اما فک کنم تنها تنبیهم این بود که مامانم گوشیمو یکی دو هفته گرف.... ;D :-"


ولی حریف من پررو نشد.... ازون به بعد هم یه کاری کردم بی اجازه نزدیک گوشیم هم نشه چه برسه به اینکه توقیفش کنه!!! B-) ;D


فک کنم اونایی که تک فرزندن هیچ وخ تنبیه نمیشن... مخصوصا تنبیه بدنی...


اما در کل تنبیه باحاله!! میخندیم.. حرص میخوریم... ~X( زجه میزنیم...! ;)) ;D
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

مامانم گفته اگه امتحان موسیقیم رو رد بشم :-s :-s :-ss :-ss تنبیهم میکنه هفته ای سه بار باید برم استخر .... ~X( ~X( :-\
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

هاها!!!یه بار تنبیه شدم ناجور!!! :((
سوم راهنمایی بودم جشنواره ی پل های ماکارونی بود!از شب تا صبح باید کار می کردیم!ساعت 12 شب بود از 5 نفر گروه ما 3 تا خواب بودن یکی بازی میکرد!مونده بودم من تنها!بچه های گروه های دیگه هم زده بود به سرشون ماکارونی خورد می کردن پرت می کردن به من!من 3-4 بار پل رو درست کردم بعد مردم خوردن به پل خورد شد! دیگه واثعا دیوانه شدم! وسایل رو جمع کردم رفتم طبقه ی دوم!(بین طبقه ی اول و دوم نرده هست نرده هم قفل بود!)خلاصه از لای نرده رفتم بالا نشستم واسه خودم تا ساعت 3 کار کردم!بعد یهو ساعت 3 در رو باز کزدن اومدن در من رو کوبیدن و باز کردن بعد کلی داد زدن سرم و دعوام کردن(مشاورم و مشاورم و یه آدم قلی زاده نام!!!)بعد من رو بردن پایین از ساعت 4-6 صبح گرسته و خسته و خواب آلود در دو قدمی دیوار (پام تو دو قدمی پیشونیم چسبیده درسام پشتم!نگه داشتم اونقدر خسته بودم که ایستاده یه تیکه در اون حالت خوابم برد افتادم کف زمین!یکی از وحشتناک ترین صحنه های عمرم بو! فکر کن یه دفعه بیدار میشی میبینی داری سوقوط می کنی!!!خلاصه تا 6 اونجوری بودم بعدش هم باید تنهایی با مترو می رفتم خونه که زنگ زدم بابام اومد نجاتم داد!!!)البته فقط به خاطر بالا رفتن نبود!هفته ی پیشش هم رفته بودم رو سقف اتوبوس مدرسه جلو ناظم از اون بالا پریده بودم پایین!البته همش به اون تنبیه خطم نشد 2 روز هم اخراج شدم از اردو هم محروم شدم البته بعدش اجازه دادن برم اردو ولی من دیگه چون اونجوری کرده بودن نرفتم!!!
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

ی بار بابام زد پشت دستم چون خواهرمو کتک زدم X-( یه بارم مامانم زد پشت دستم چراش یادم نیس X-(
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

تنبیه بدنی اصلا ولی همین الانش اینترنتم تو تحریم من یواشکی اومدم
بچه ها تحریم هم اثری رو ما نداره باور کنین بهتر به بزرگترا بگیم مواظب خودشون باشن تا تحریمشون نکنیم =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

من که ....نه فک نکم
ولی یه بار تو دبستان قرار بود از روی یه درسی یه بار بنویسیم من ننوشتم
معلممو ن گفت من باید 2 بار بنویسم :( :( :( :( :-< :-< :-<
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

بچه که بودم عاشق شکلات بودم ....
یه جعبه پر از شکلات داشتیم ...
مامانم گفت حالا که این قدر می خوری میذارم بالای کمد که دستت نرسه!... منم یواشکی مثل چی از کمد رفتم بالا و نصفشو خوردم و بعد ....! :-& .....
تا من باشم حرف گوش کنم !....
 
پاسخ : تا حالا تنبیه شدین؟

چه مامانی هستین شماها!!!
الان که نه یعنی کسی جرئت تنبیه نداره
ولی بچه که بودم
خیلی شیطون بودم
گه گداری کتک می خوردم ولی در حد یکی دو تا
چون دخترا معمولا با ی ناخن کشیدنم اونقدر گریه می کنن که طرف فکر می کنه با چاقو زدش!
البته الان یادم نمیاد چی بوده و کی و چرا!!!
ولی دفتر خاطرات بچگیام ی چیزایی نوشتم
 
تنبیه

من تو کل گندای دوران کودکیم کتک خوردم
همش
مامانم خشن بود کلأ=))
 
پاسخ : تنبیه شدن

آره بابا.
تا دلت بخواد تنبیه شدیم.
اما از نوع فیزیکی... :-?...آره ;Dاونم شدم.
امتحانات ترم دوم،امتحان قرآن(اولین)امتحان رو خواب موندم.
وقتی رسیدم به مدرسه و وارد دفتر شدم،بدون این که هیچی بگم،مدیر گفت کدوم گوری بودی و یکی خوابون زیر گوشم.
الآن که دارم واسه شما تعریف می کنم ، سوزش اون سیلی رو روی صورتم احساس می کنم.
 
پاسخ : تنبیه شدن

من اول دبستان بودم خیلی بد خط بودم
معلم هی گیر میداد
ی روز به همه ی توپ شیطونک داد بعد بم گف تنبیته خط خوب نشد بت نمیدم
 
پاسخ : تنبیه شدن

من هميشه تو همه ي سال هاي مدرسه تنبيه شدم!!!
 
پاسخ : تنبیه شدن

دوره راهنمایی ما چهار نفر بودیم ....هر کی تو ما شلوغ میکرد میومدن منو دعوا میکردن
حتی یه روز من غایب بودن فرداش اومدم دیدم با اونای دیگه منم خواستن دفتر
 
پاسخ : تنبیه شدن

معلم فیزیکمون یکیو مجبور کرد دستگیره درو گاز بگیره!
------------------------------------------------------------
یبارم منو برد پا تخته تا میتونست ازم کار کشید! داشتم میمردم!(کلی سوال داد حل کنم! فرستاد چایی بیار، آشغال جم کن ...)
 
پاسخ : تنبیه شدن

تنبیه فیزیکی که نه :-?
ولی بچه که بودم وقتی با پسر عمم دعوام میشد هم اون تنبیه میشد هم من تنبیه هامونم در حد حرف نزدن مامان باباهامون با ما بود بعدش هم با هم اشتی میکردیم و دست همو میگرفتیم بعد ما را کلی تشویقمون میکردن و میگفتن افرین بچه ها دیگه با هم دعوا نکنینا :)
اما بدیش اینه که الان هیکلش دو برابر من شده تکون بخورم یکی میزنه پس گردنم میگه تکون نخور جوجه :((
معلمای ما هم که کلا تو کار تنبیه کردنن انتظار دارن شکل uبشینیم سر کلاس هی داد میزنن و از ما بدبختا امتحان میگیرن
 
پاسخ : تنبیه شدن

یادمه یه بار بعد از مدرسه (دوره دبستان)نرفتم خونه... رفتم خونه دوستم بعد نیم ساعت که اومدم خونه کتک مفصلی رو نوش جون کردم اونم با سیخ کباب...!!!!!
 
پاسخ : تنبیه شدن

تنبیه فیزیکی زیاد نشدم ولی من زیاد تنبیه لفظی میشم چون رابطه ی خوبی با معلما ندارم!
ما یه گروه 4نفره تو کلاسیم زنگ تفریح هممون با هم تو حیاط بودیم بعد ناظم از تو دفتر تو بلندگو داد میزنه:خانم فاتحی (فامیلمه)کلاس خانم فاتحی کلاس این همه ادم تو حیاطه چرا من برم کلاس؟!
(اسم منو میگفت!) آبروم تو مدرسه رفت تازه وقتی بچه ها تو کلاس دست میزنن معلما یه چش غره ای به من میرن انگار من به بچه ها میگم دست بزنین!بد شانسیم دیگه!
 
پاسخ : تنبیه شدن

من تا به حال تنبيه فيزيكي نشدم اما مامانم باهام قهر ميكنه و سرد باهام رفتار ميكنه يا بابام سرزنش و تحقيرم ميكنه !!!
چند باري هم به تحريم ِ نت تهديد شديم ! ;D
 
پاسخ : تنبیه شدن

سر کلاس ریاضی بودیم که یه دفه چن تا دبیرستانی که از شاگردای قبلی معلممون بودم وارد کلاس شدن دست بر قضا(املاش درسته؟)از دهن معلم پرید و اسم یکیشونو گفت ماهم که تو کل مدرسه به مشنگی والکی خوشی مروفیم :))بچه ها هی داد میزدن :فلانی فلانی منم که طبق وظیفم هی میگفتم:هو هو و دس میزدم دبیرستانی از جرأت ما که تو کلاس اون معلم اینکارا رو میکنیم در عجب بودن که معلم برای اینکه سابقش خدشه دار نشه برای همه ماها که مشنگبازی درآوردیم یه منفی گذاش به قول رفقا شسمون گذاشتمون کنار ;D
 
پاسخ : تنبیه شدن

بدترین تنبیهی که شدم سر کلاس حرفه بود... دبیرمون داشت از بچه ها درس می پرسید و کلاس ساکت بود..بعد یهو یکی ازدوستام که جلوی من میشینه جامدادیمو برداشت و پرت کرد!!(الان هر چی فکر میکنم یادم نمیاد چرا؟) دبیرمون هم با من لج بود به من گفت کلاسو با یه جای دیگه اشتباه گرفتی...برو جلوی تخته رو زمین بشین...منم با غضب به دبیرمون نگاه کردم و رفتم نشستم رو زمین دوستم که عذاب وجدان گرفته بود گفت:تقصیر فاطمه نبود که من جامدادیشو پرت کردم...همه گفتن آره بده رو زمین بشینه و خلاصه همه ازم طرفداری کردن دبیرمون گفت باشه برو سرجات بشین اما دیگه از این کارا نکن....یادش به خیر ;))
 
Back
بالا