به به قدم رنجه فرمودید..
قربان شما
.
.
.
×خب بریم سراغ رسم و رسوما؛ گفتین آقازاده چیکارن؟
-والا پسرم یه زمانی توی سس کار میکرد.
×سس؟
-ستاد سانسور دیگه!
×خب داماد جان یکم از سس بگو
+والا حاجقا ما کارمون خیلی کار مهمیه، خودمون گناه میکنیم که بقیه گناه نکنن، این پسره چیه کریس رونالدو هست خب؟ اونو ما با تیزهوشی نذاشتیم مردم ببین لباسشو درآورده.
×خب دیگه تو چه شغلایی بودی داماد جان؟
+بعدش دیگه خوشم نیمد گفتم پدرم که آقا عه برام ..
-پسرم بذار خودم بگم.
+چشم پدر جان بفرمایید..
-بالاخره چون ژن ما خوبه مستحضر هستید که پسرم با این سن کم تونسته بره شرکت بزنه و کلی به اقتصاد کشور کمک کنه.
×بهبه بهبه.. :دی
+بعد از اون گفتم تنوع بد نیست، گفتم برم نماینده بشم ما همه شیریم این گوسفندا هم میان رای میدن بالاخره
×بله درست میگی پسرجان.
#خب شما هم بفرمایید عروس گلمون چیکارن؟
^

(narrator : حالا طرف نزده نذاشتهها)
×دخترم تو تلویزیون تبلیغ میکنه با حجاب باشن مردم ولی خب ما ها که هممون مثل هم هستیم غریبه که نیستیم. اونور که بریم راحتیم
×حاجخانوم میگن شام آمادهست بریم شام
.
.
.
×خب این سفرهایه که پهنه مشغول شید به حمد الهی؛ آقا شما اون سند اون پنتهاوس توی قلهک رو بده من.
- بفرمایید.. اگه زحمتی نیست اون مجوز واردات مازراتی رو بدید.. خیلی ممنون
# پسرم اون مجوز ساخت فاز ان مسکن مهر رو بگو بابات برداره بده من.
من هم اگه میشه یه موز بردارم.