فائزه ساعی
کاربر فعال
- ارسالها
- 70
- امتیاز
- 64
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- دانشگاه
- الزهرا تهران
- رشته دانشگاه
- ارشد فیزیک ماده چگال
پاسخ : قتل
چی داری میگی؟
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟به نقل از Karo :3 بار
اولین بار
اول دسامبر 2005
ساعت 6و7 بود هوا گرگ و میش بود داشتم تو خیابون راه میرفتم مه غلیضی همه جارو پوشونده بود 1 متری جلوی خودتو نمیدیدی دیدم صدای فریاد میاد "کمک ... کمک ..." صدارو دنبال کردم دیدم یه پیرمردی وست خیابون افتاده ماشین بهش زده بود داشت درد میکشید نتونستم تحمل کنم خیلی دلم براش سوخت یه سنگ بزرگ برداشتم کوبوندم رو سرش سرش له شده بود مغزش معلوم بود جابجا مرد خوشحال بودم که از درد نجاتش داده بودم
بار دوم
بیست و دوم اپریل 2009
مهمونی یکی از دوستام دعوت بودم حدود 10 نفری اونجا بودیم اهنگ متال گذاشته بودن خوشم نمیومد داشتم دیوونه میشدم عوض نمیکردن اهنگو رفتم تو اشپز خونه یه چاقو برداشتم رفتم سیم بلند گو رو قط کردم دوستم اومد جلو گفت چرا اینکارو کردی چاقورو کردم تو شکمش 7 نفری از دوستان در رفتن 2 تا دیگرم کشتم سه نفرو تیکه تیکه کردم نتونستن ثابت کنن کاره من بوده قتلا
بار سوم
هشتم جولای 2011
امروز بود 3 ساعتم نمیگذشته کینه عجیبی از یکی از همسایه هامون تو دلم بود مادرو پدرم خونه نبودن دعوتش کردم بیاد اینجا بعد از 10 دقیقه از پشت بهش چاقو زدم افتاد رو زمین نمرده بود داشت گریه میکرد منم روی سرش میخنندیدم خودکارمو کردم تو یکی از چشماش نمیتونست جیغ بکشه بعد از اون در گاوصندوقو باز کردم تازه فیلم استخوان های دوست داشتنیو دیده بودم میخواشتم بکنمش تو گاوصندوق جا نمیشد تیکه تیکش کردم بعد گذاشتمش اون تو دره گاو صندوقو بستم الان گاوصندق جلومه یکم میترسم ولی عادیه به قوله یکی از دوستان اقتضای سنه
کنجکاوم بدونم نفر بعدی کیه شاید خودم باشم
چی داری میگی؟