- ارسالها
- 2,779
- امتیاز
- 11,298
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان امین
- شهر
- اصفهان
- مدال المپیاد
- یه زمانی واسه شیمی/ نجوم میخوندم
پاسخ : مسابقه تشخیص تصویر فیلم
درسته!
( وای من خیـــــلی این فیلم رو دوست دارم )
خلاصه ای از داستان: برادر ترانه علیدوستی (اکبر) قبل 18 سالگی یه نفرو کشته منتظره تا 18 سالش بشه اعدامش کنن،فعلا توی کانون اصلاح تربیته، بابک انصاری( اعلا) ( املاشو نمیدونم ) اونم به خاطر دزدی توی کانون اصلاح تربیته، فیلم از روز تولد 18 سالگی اکبر شروع میشه و اینکه اعلا واسه اکبر جشن گرفته و اکبر میره تو دستشویی تنهایی گریه میکنه ( چون 18= اعدام) و اینکه بعدش متنقل میشه زندان بزرگسالان خانواده مقتول هم رضایت نمیدن
داستان اینه که اعلا تصمیم میگیره بره دنبال خانواده مقتول رضایت بگیره که اکبر رو اعدام نکنن . با فیرزوه ( همون ترانه علیدوستی) با هم میرفتن دنبال رضایت ( فیروزه یه بچه کوچیک داره، از شوهرش هم طلاق گرفته)
اعدام هم به خاطر اینکه خانواده مقتول پول دیه رو نداشت هی عقب میفتاده. خانواده مقتول یه دختر هم دارن که یکم عقب مونده اس
تو جریان فیلم فیروزه و اعلا از هم خوششون میاد و از اونطرف بابای مقتول به اعلا میگه اگه میخوای رضایت بدم باید با دخترم ازدواج کنی
اعلا هم باید بین دوستش اکبر و فیروزه یکیو انتخاب کنه ( اصلا ار این فیلم عشقونلانه ها نیست! به هیچ وجه! )
فیلم مال اصغر فرهادی---> آخرش رو نشون نمیده هر جور بخوای واسه خودت میتونی تمومش کنی
یکی از بهترین تیکه های فیلم هم گفتگوی بین مدیر کانون اصلاح تربیت و اعلا ست که مدیر واسه اعلا بچه های دیگه ای که مرتکب قتل و جرم شده بودن رو مثال میزنه بش میگه
شاهین کار خوبی کرد که به خاطر مامانش قتل انجام داد؟ اعلا میگه نه، باید مامانشو فرموش میکرد مدیر میگه تو هم فیروزه رو فراموش کن اعلا میگه نمیتونم بعد مدیر بش میگه از بیرون که نگاه میکنی خیلی راحته واسه بقیه تصمیم بگیری خیلی راحته بگی یه کاری اشتباه بود، خیلی راحت میگی باید فراموشش میکرد مثل اونایی که تو دادگاه نشستن و حکم اعدام کسایی مثل شاهین و اکبر رو میدن
( شرمنده طولانی شد اگه ندیدین پیشنهاد میکنم ببینین )
درسته!
( وای من خیـــــلی این فیلم رو دوست دارم )
خلاصه ای از داستان: برادر ترانه علیدوستی (اکبر) قبل 18 سالگی یه نفرو کشته منتظره تا 18 سالش بشه اعدامش کنن،فعلا توی کانون اصلاح تربیته، بابک انصاری( اعلا) ( املاشو نمیدونم ) اونم به خاطر دزدی توی کانون اصلاح تربیته، فیلم از روز تولد 18 سالگی اکبر شروع میشه و اینکه اعلا واسه اکبر جشن گرفته و اکبر میره تو دستشویی تنهایی گریه میکنه ( چون 18= اعدام) و اینکه بعدش متنقل میشه زندان بزرگسالان خانواده مقتول هم رضایت نمیدن
داستان اینه که اعلا تصمیم میگیره بره دنبال خانواده مقتول رضایت بگیره که اکبر رو اعدام نکنن . با فیرزوه ( همون ترانه علیدوستی) با هم میرفتن دنبال رضایت ( فیروزه یه بچه کوچیک داره، از شوهرش هم طلاق گرفته)
اعدام هم به خاطر اینکه خانواده مقتول پول دیه رو نداشت هی عقب میفتاده. خانواده مقتول یه دختر هم دارن که یکم عقب مونده اس
تو جریان فیلم فیروزه و اعلا از هم خوششون میاد و از اونطرف بابای مقتول به اعلا میگه اگه میخوای رضایت بدم باید با دخترم ازدواج کنی
اعلا هم باید بین دوستش اکبر و فیروزه یکیو انتخاب کنه ( اصلا ار این فیلم عشقونلانه ها نیست! به هیچ وجه! )
فیلم مال اصغر فرهادی---> آخرش رو نشون نمیده هر جور بخوای واسه خودت میتونی تمومش کنی
یکی از بهترین تیکه های فیلم هم گفتگوی بین مدیر کانون اصلاح تربیت و اعلا ست که مدیر واسه اعلا بچه های دیگه ای که مرتکب قتل و جرم شده بودن رو مثال میزنه بش میگه
شاهین کار خوبی کرد که به خاطر مامانش قتل انجام داد؟ اعلا میگه نه، باید مامانشو فرموش میکرد مدیر میگه تو هم فیروزه رو فراموش کن اعلا میگه نمیتونم بعد مدیر بش میگه از بیرون که نگاه میکنی خیلی راحته واسه بقیه تصمیم بگیری خیلی راحته بگی یه کاری اشتباه بود، خیلی راحت میگی باید فراموشش میکرد مثل اونایی که تو دادگاه نشستن و حکم اعدام کسایی مثل شاهین و اکبر رو میدن
( شرمنده طولانی شد اگه ندیدین پیشنهاد میکنم ببینین )