- شروع کننده موضوع
- مدیر کل
- #1
- ارسالها
- 7,646
- امتیاز
- 37,423
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1389
در این تاپیک قصد دارم به مرور زمان انواع روش های مغالطه رو بیارم. چیزی از خودم نمی نویسم و از یک وبلاگ دیگه نقل قول میکنم. به دلیل مسائل سیاسی آدرس وبلاگ رو نمیگذارم اما مطمئنا صاحبش چنان شخصیتی داره که راضی باشه که من مطالبش رو نقل کنم. خوندن این مطالب به تقویت قدرت استدلال و بیان شما کمک میکنه. همچنین میتونید کلک دیگران رو خنثی کنید !
۱- مغالطهی اشتراک لفظ (equivocation)
استعمال لفظی که دارای معانی گوناگون است به گونهای که باعث استنتاج خطا شود، مغالطهی اشتراک لفظ است.
اشتراک اسم یا صفت: فرید دوست بیستسالهی من است. (او بیستساله است یا بیست سال با من دوست است)
اشتراک فعل: این کتاب قیمت ندارد. ( بیارزش است یا بسیار باارزش است)
اشتراک حرف: دهمین و آخرین فصل کتاب دربارهی شعر است. ( دو فصل از کتاب دربارهی شعر است یا یک فصل که فصل دهم و آخر است)
گاهی اشتراک لفظ بین دو زبان است. در قرآن آمده که یهودیان به پیامبر میگفتند: «راعنا» که در عربی به معنای «رعایت حال ما را کن» است ولی در عبری معنای توهینآمیزی دارد و به خیال خود به ایشان متلک میگفتند (نساء-۴۶) در یکی از کلاسهای تدریس عربی، مدرّسی که از زباندرازی یکی از شاگردان به ستوه آمده بود، بزرگوارانه و با لبخند گفت:«اشکالی ندارد، همه میدانند که ایشان اهل کارهای نیک است». نیک در فارسی، صفتی به معنای خوب است و در عربی مصدری به معنای عمل جنسی است و فحّاشان استفادهی بهینهای از مشتقّات این مصدر میکنند.
امّا همیشه نمونهها اینگونه نیست یعنی تفاوت دو معنی خیلی نیست تا مغالطه آشکار باشد مثلاً در علوم گوناگون به ویژه علوم انسانی واژهها گاه با تفاوت اندکی به وسیلهی اندیشمندان استفاده میشوند و یکی دانستن آنها یکی از موارد رایج اشتباه مبتدیان بلکه متوسّطان است. معانی بسیاری از واژههای فلسفی در متون قرون وسطی کاملاً با معنای رایج امروزی آنها متفاوت است. در فرهنگ خود ما به این مثال توجّه کنید:
« نظریّهی ولایت فقیه دارای پیشینهای هزارساله در فقه شیعه است»
دستکم دو معنا برای ولایت فقیه میتوان برشمرد یکی آن است که به معنای ولایت بر افراد بیسرپرستی است که به دلیل صغر سن یا نداشتن عقل سلیم یا مانند آن از پس ادارهی امور خود برنیایند تا زمانی که نیازی بر سرپرستی فقیه نباشد مثلاً به سنّ رشد برسند یا سرپرستی از خانوادهشان برای آنان پیدا شود و دیگری، حکومت فقیه یا ولایت بر عقلاست که تئوری آیتالله خمینی است. تفاوت این دو از زمین تا آسمان است، اوّلی پیشینهای قدیم در فقه دارد و دوّمی نوظهور است. این جمله با توجّه به معنای اوّل درست و با توجّه به معنای دوّم نادرست است.
همینجا اضافه میکنم که یک عبارت ممکن است دارای بیش از یک مغالطه باشد. مثلاً در مثال فوق، مغالطهی دیگری نهفته به نام «مغالطهی سنّتگرایی» که در جای خود توضیح خواهم داد ولی اجمالاً میتوان گفت جایی است که کسی کهنه یا قدیمی بودن مطلبی را دلیل درستی یا خوبی آن بداند. گوینده وقتی میگوید فلان نظریّه قدمتی هزارساله دارد، وانمود میکند این پیشینه میتواند پشتوانهی درست بودن آن باشد.
۱- مغالطهی اشتراک لفظ (equivocation)
استعمال لفظی که دارای معانی گوناگون است به گونهای که باعث استنتاج خطا شود، مغالطهی اشتراک لفظ است.
اشتراک اسم یا صفت: فرید دوست بیستسالهی من است. (او بیستساله است یا بیست سال با من دوست است)
اشتراک فعل: این کتاب قیمت ندارد. ( بیارزش است یا بسیار باارزش است)
اشتراک حرف: دهمین و آخرین فصل کتاب دربارهی شعر است. ( دو فصل از کتاب دربارهی شعر است یا یک فصل که فصل دهم و آخر است)
گاهی اشتراک لفظ بین دو زبان است. در قرآن آمده که یهودیان به پیامبر میگفتند: «راعنا» که در عربی به معنای «رعایت حال ما را کن» است ولی در عبری معنای توهینآمیزی دارد و به خیال خود به ایشان متلک میگفتند (نساء-۴۶) در یکی از کلاسهای تدریس عربی، مدرّسی که از زباندرازی یکی از شاگردان به ستوه آمده بود، بزرگوارانه و با لبخند گفت:«اشکالی ندارد، همه میدانند که ایشان اهل کارهای نیک است». نیک در فارسی، صفتی به معنای خوب است و در عربی مصدری به معنای عمل جنسی است و فحّاشان استفادهی بهینهای از مشتقّات این مصدر میکنند.
امّا همیشه نمونهها اینگونه نیست یعنی تفاوت دو معنی خیلی نیست تا مغالطه آشکار باشد مثلاً در علوم گوناگون به ویژه علوم انسانی واژهها گاه با تفاوت اندکی به وسیلهی اندیشمندان استفاده میشوند و یکی دانستن آنها یکی از موارد رایج اشتباه مبتدیان بلکه متوسّطان است. معانی بسیاری از واژههای فلسفی در متون قرون وسطی کاملاً با معنای رایج امروزی آنها متفاوت است. در فرهنگ خود ما به این مثال توجّه کنید:
« نظریّهی ولایت فقیه دارای پیشینهای هزارساله در فقه شیعه است»
دستکم دو معنا برای ولایت فقیه میتوان برشمرد یکی آن است که به معنای ولایت بر افراد بیسرپرستی است که به دلیل صغر سن یا نداشتن عقل سلیم یا مانند آن از پس ادارهی امور خود برنیایند تا زمانی که نیازی بر سرپرستی فقیه نباشد مثلاً به سنّ رشد برسند یا سرپرستی از خانوادهشان برای آنان پیدا شود و دیگری، حکومت فقیه یا ولایت بر عقلاست که تئوری آیتالله خمینی است. تفاوت این دو از زمین تا آسمان است، اوّلی پیشینهای قدیم در فقه دارد و دوّمی نوظهور است. این جمله با توجّه به معنای اوّل درست و با توجّه به معنای دوّم نادرست است.
همینجا اضافه میکنم که یک عبارت ممکن است دارای بیش از یک مغالطه باشد. مثلاً در مثال فوق، مغالطهی دیگری نهفته به نام «مغالطهی سنّتگرایی» که در جای خود توضیح خواهم داد ولی اجمالاً میتوان گفت جایی است که کسی کهنه یا قدیمی بودن مطلبی را دلیل درستی یا خوبی آن بداند. گوینده وقتی میگوید فلان نظریّه قدمتی هزارساله دارد، وانمود میکند این پیشینه میتواند پشتوانهی درست بودن آن باشد.