کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

اتلاف وقته که بگم کتاب خوبیه و فلان.همه میدونن.
ساراماگو استاد استعاره هاست.استعاره های طلایی به وجود میاره.
کوریش هم یه نمونه.
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

یه سوال پیش میاد . اینکه چرا همه تلاش میکنن از هر چیزی یه نماد ُ مفهوم در آرن ؟
 

nimche

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
542
امتیاز
2,261
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 1
شهر
تهران
مدال المپیاد
مدال طلای بیست و ششمین دوره‌ی المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی معماری و زبان و ادبی
پاسخ : کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

تا حدیش منطقیه چون بقیه آثار ساراماگو به صورت تابلوتر استعارعیه ولی از یه حدیش به بعد مسخره بازیه
 

Noo$hin

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
351
امتیاز
2,464
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
دندانپزشکی
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

کتاب فوق العاده ایه.نشون می ده که بینا بودن در میان کورها کار خیلی سختیه.به خاطر همین هم هست که همه مون سعی داریم خودمان را به کوری بزنیم.
 

ساراخانوم

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
106
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
قم
پاسخ : کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

من ي مقداريشو خوندم حالم بدشد ديگ نتونستم بخونم هيچ جذابيت داستانيي نداشت ولي ادم ب فكر ميبرد ك مث ادم زندگي كنه
 

ma2012

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
268
امتیاز
569
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کاشان
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : کوری : حیوان هایی در قالب انسـان ؟

ایده جالبی داشت و خوب بود.ولی بعضی جاهاشو نمیفهمیدم(مثلا اون جا که چشم نقاشی های کلیسا چشم بند داشت چی میخواست بگه؟؟؟!!!چرا مردم که فهمیدن فرار کردن و ترسیدن؟؟؟!!!) نمیدونم مشکل از من بود یا نویسنده یا مترجم یا کلا سبکش اینجوری بود که نباید میفهمیدی.آخراش هم زیادی کش داده بود و دیگه به نظر من حرفی برا گفتن نداشت.هی میرفتن خونه این و اون و مطب و... ببینن چ خبره,خب خبری نیس دیگه@
 
بالا