خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

  • شروع کننده موضوع
  • #1

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
حالا که داریم به لحظات اعلام نتایج کنکور نزدیک میشیم، خواستم یه خاطره ی خیلی جالب از اعلام نتایج کنکور پارسال خودم براتون تعریف کنم.

شاید بیشتر از این کمکی از دست یکی که امسال کنکور نداشته بر نیاد. از بقیه کنکور داده ها هم میخوام که اگر خاطره یا حرف جالبی در این مورد دارن بزنن. خود کنکوریای امسالم اصن بیان. دور همی استرستون کم شد شاید... :D

اما پارسال، موقع اعلام نتایج، من خونمون نبودم. یه جایی بودم که به اینترنت دسترسی داشتم. اصلا فکرشو نمیکردم/نمیکردیم که نتایج اون لحظه بیاد. ینی من خودم حس میکردم که فرداش یا پس فرداش نتایج اعلام میشن. ولی خب همونطور که بچه های کنکوری الان درک میکنن، اینجور مواقع یه مرضی آدم داره هی میخواد این سایت سنجشو چک کنه ببینه اومده یا نه. :D

منم که هی داشتم چک میکردم، یه بار که دیدم، باز نتایج نبود. به صورت اتفاقی دقیقا چند لحظه بعدش ریفرش کردم، دیدم اومده. چشمام خشک شد! :D

بعد که رفتم تو صفحه اش، دیدم هیچ کدوم از اطلاعاتی که این میخوادو من در دسترس ندارم. کارت ورود به جلسمو که نداشتم. شماره داوطلبیم رو هم بلد نبودم. شماره شناسنامه ام رو هم نیز! :D

بعله! این بود که منی که چندین روز مثل چی! منتظر نتایج بودم، نتایج حالا اومده بود و من کاری نمیتونستم بکنم. کم کم جو نتایج داشت میخوابید که به این نتیجه رسیدم که گوشیمو بردارم به ملت خبر بدم که اومده نتایج. به بابامم تو خونه گفتم دنبال مدارکم بگرده بلکه پیدا شه! :D

یکی یکی به همه کانتکت های کنکوری گوشیم خبر دادم که نتایج اومده و جالبم این بود که هیچ کدوم هم نمیدونستن. بعد یکی یکی زنگ میزدن رتبشونو میگفتن. و منو حسرت شماره داوطلبی که نداشتم... :D

حالا همه اینا به کنار، اس ام اس های تحمل نا شدنی یک ملتی پشت سر هم میومد که رتبت چن شده...

فک کنم ساعتای 7 یا 8 بعد از ظهر بود شایدم کمی عقب تر یا جلو تر دقیق یادم نیس. ولی خلاصه همه نتایجشونو دیدن و منی که تقریبا بین همه دوستان (شایدم تو کل ایران :D) اولین نفری بودم که از اومدن نتایج مطلع شده بودم، هنوز رتبمو نمیدونستم.

کم کم، استرس نتیجه کنکورم کنار رفت و عادی شد. اینجاش مهمه، حالا دیگه دغدغه بزرگتری داشتم. و اونم دیدن نتیجه این کنکور لعنتی بود. خودش دیگه مثل قبل مهم نبود.

ساعت 12 شب رسیدم خونمون. خبری از مدارک کنکوری من نبود... :D خلاصه کلی غصه خوردیم و دیگه کم کم بی خیال نتایجمون توی اون شب شده بودیم که یه لحظه یه فکری زد به سرم.

یادم افتاد یکی از دوستان، صندلیش خیلی نزدیک من بود. زنگ زدم و شماره داوطلبیشو پرسیدم. بعد شروع کردم همه شماره ها دور و برشو امتحان کردم. یادم نیس چقدر طول کشید یا اصلا شمارم نزدیک اون بود یا نبود، ولی خلاصه بعد کلی امتحان کردن، اون صفحه زیبا و دلنشین کارنامه کنکورمو دیدم. :D

اونقدر تو اون لحظه خوشحال شده بودم که خود رتبه خوب اینقدر خوشحالم نمیکرد. وقتی رتبمو دیدم، اصلا ناراحتم نبودم. چون سر همون دیدنش کلی خوشحال بودم... :D

شاید اگر این حاذثه نبود، من بابت رتبم ناراحت میشدم. نمیدونم. ولی این حادثه یه چیزی رو به آدم یاد میده...

خیلی خیلی چیزهای زیادی توی زندگی یک آدم باید دست به دست هم بده، تا در نهایت صحت و سلامت، و بدون هیچ مشکل غیر معقول و غیر قابل پیش بینی ای، بشینه پشت کامپیوترش و رتبش رو ببینه. و دست به دست دادن این همه چیز، شاید خیلی خوشحال کننده تر باشه، نسبت به ناراحتی احتمالی که از رتبمون به دست میاریم. رتبه ای که تا الان همه کنکوری ها حدودش رو هم میدونن.
 

saeide

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
572
امتیاز
2,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرج (گویا 3)
شهر
کرج
دانشگاه
تهران-شهید بهشتی
رشته دانشگاه
فیزیک-کارشناسی ارشد گرانش
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

وااااااااااای!!!
چه صبری داشتی شما!
من جای شما بودم فک کنم کلی گریه :(( میکردم،جیغ میزدم؛سرمو میکوبوندم تو دیوار :D
واقعا همون حدودی که حدس زدید شد؟!
من اگه اون حدودی که حدس میزنم بشه باید هفت شبانه روز شیرینی بدم :D
ولی نمیدونم چرا الان عین خیالم نیست چی میشه!!!
ولی میترسم رتبه م 4 رقمی شه! :(
 

nastaran1r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
484
امتیاز
655
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
East Azerbaidjan
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

به قولهSaeedeh.Z چه صبری داشتید من همونجا سکته رو میزدم.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #4

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

حالا یه خاطره دیگه از کنکور دادن خواهرم بگم براتون این یکی دیگه خعلی باحاله! :D :D

اون موقعی که اون کنکور داده، اینطوری مثل ما نبوده که کارتشونو از اینترنت ببینن و پرینت بگیرن. باید میرفتن یه جایی کارت ورود به جلسشونو می گرفتن. (فکر کنم باید میرفتن همون جایی که کنکور قرار بوده بدن.)

خلاصه ایشون، دقیقا چند روز مونده به کنکور، محل کنکورش عوض میشه، وقتی میره کارتشو با بابام بگیره، کارتش نبوده. :D میگن که تا عصری که تموم میشه صبر کن ببینیم چیزی تهش میمونه یا نه. صبر میکنه، چیزی هم تهش نمیمونه. :D

بعد می پرسه کارتمو چه کار کنم. اون یارو هم با لحن کاملا خونسردی میگه، "ببین این ممکنه وسط راه هر مشکلی براش پیش اومده باشه، ممکنه الان کارتت سیستان بلوچستان باشه. :)) در همین لحظه خواهر گرامی ما، میزنه زیر گریه... :D"

با کلی پیگیری بابام و بدبختی یه گواهی دستی واسش صادر میکنن که اینو سر جلسه راهش بدن. میگن سوال و پاسخ نامه هم برات میفرستیم. اینم با خیال راحت میاد خونه که بره کنکور بده.

روز کنکور که میره، این با یه دوست دیگش (که دوتایی این بلا سرشون میاد که در ادامه میگم :() وقتی میرسن، پاسخنامه براشون اومده بوده، ولی دفترچه سوال نیومده بوده. خواهرم میگه اون دوستش که همونجا حالش بد میشه می برنش :D. این میشینه، 40 دقیقه بعد، دفترچه سوال براش میرسه. حالا فک کن 40 دقیقه نشستی روز کنکور، همه دارن مثل چی تست میزنن، تو باید نگاهشون کنی. سوالش که میرسه، با همه استرس و بدختی عمومی ها رو به هم "ور" میکنه و اختصاصی رو هم طبیعتا با بقیه شروع میکنه دیگه. حالا استرس و حال بدی که آدم سر این موضوع میگیره که رو کل کنکورش تاثیر میذاره.

اینم بگم که ایشون اساسا برای رتبه 2 رقمی رفته بودن. با اوصافی که من از خرخونی هاش یادمه، اصلا بعید هم نبود. ولی با همین موضوع رتبش حدود 3000 شد و البته الان هم زندگی خوبه داره و تحصیلاتشم خیلی خوب ادامه داد و همون سالم به دانشگاه رفت. :D

اینو گفتم که: شمایی که امسال خیلی راحت و ساده، مثل خود من و خیلی های دیگه، رفتی کنکورت رو دادی؛


خیلی خیلی چیزهای زیادی توی زندگی یک آدم باید دست به دست هم بده، تا در نهایت صحت و سلامت، و بدون هیچ مشکل غیر معقول و غیر قابل پیش بینی ای، بشینه پشت کامپیوترش و رتبش رو ببینه. و دست به دست دادن این همه چیز، شاید خیلی خوشحال کننده تر باشه، نسبت به ناراحتی احتمالی که از رتبمون به دست میاریم. رتبه ای که تا الان همه کنکوری ها حدودش رو هم میدونن.
 

saeide

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
572
امتیاز
2,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرج (گویا 3)
شهر
کرج
دانشگاه
تهران-شهید بهشتی
رشته دانشگاه
فیزیک-کارشناسی ارشد گرانش
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

شما فک کنم خانوادگی خفن شانسید :))
خدا بهتون چه صبری داده واقعا.
من دیگه از اومدن نتایج و چهار رقمی شدن و... نمیترسم.
اصن مگه کنکور تنها مرحله زندگیه؟! :D :))
 

alemzadeh

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,829
امتیاز
14,281
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد - تبریز
دانشگاه
دانشگاه هنر تبریز
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

سعید فک کنم دیگه الان تو جزو خوش شانسای خونوادتونی نسبت به اتفاقی که واسه خواهرت افتاده :))
 

nastaran1r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
484
امتیاز
655
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
East Azerbaidjan
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

فک نکنم با این خاطرات خطرناک شما کسی اینجا استرس داشته باشه.
 

saeide

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
572
امتیاز
2,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرج (گویا 3)
شهر
کرج
دانشگاه
تهران-شهید بهشتی
رشته دانشگاه
فیزیک-کارشناسی ارشد گرانش
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

شرمنده یه اسپم میدم،به حساب کنکوری بدبخت بلاتکلیف بودنم بذارید :D
آقا سعید! دمتون گرم با این تاپیکی که ایجاد کردین،ولی خداییش چقد لایک گرفتین!! :D
حسودیم شد بهتون :D
 

L.E

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
980
امتیاز
6,736
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1 ِ تهران
شهر
تهران
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

ما یکی از فامیلامون صبح موقه ی کنکور اومد از ماشین پیاده بشه همون موقه که پیاده شد اومد درو ببنده دست راستش(همونکه باش می نوشت)
موند لای در ماشین....
حالا با اون وض یه عالمه دیر رسید بعد راش نمی دادن تو....حالا رفته تو نمی تونه بنویسه با کلی زور و اینا با دست چپ....بد بخت...! :(
 
  • شروع کننده موضوع
  • #10

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

یکی از چیزهای استرس زا، اینه که خیلی به رتبه های بقیه کار دارید. دلیلی نداره، اصلا چه اهمیتی داره رتبه من چند شده؟ یا ربته اون دوستتون؟ :D

بالاخره چیزی که مسلمه، اینه که یه عده رتبشون از شما بهتر میشه، یه عده هم رتبشون از شما بدتر میشه. پس دنبال چی هستین؟؟ :D


خود من، معمولا معدلهام توی کلاس خوب میشد. ینی اصولا جزء 5 تا معدل خوب کلاس میشد، ولی برای کنکور اصلا تلاش زیادی نکردم. شاید کلا دو ماه درس خوندم. واسه همینم اگر نسبت به کله دوره تحصیلیم حساب کنم، شاید میشد با کمی تلاش بیشتر بهتر از این بشه. ولی اگر نسبت به تلاشی که کردم حساب کنم، رتبم خیلی خوب شد. خودم اصلا فکرشم نمیکردم سه رقمی بشه، همش روی 2000 حساب میکردم.

من گزینه دو آزمون میدادم، ولی دوتا آزمون آخر قلم چی رو هم دادم. خیلی خوب بود. به همون پشتیبانش بعد از آخرین آزمون گفتم، رتبم چن میشه حدودا. یه سری حرف مفت زد و اینا... :D من بهش گفتم رک بگو در بهترین شرایط با این وضع چن میشه رتبم. گفت بهتر از 2500 خیلی بعیده بشه. وقتی به این جملات و اینا فکر میکنم میبینم رتبم خیلی هم خوب شده. راضی ام ازش... :D :D
 

Behzad N.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
222
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 1 مشهد
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

با اجازتون پیشاپیش خاطره میگم ( چون خودم امسال کنکور دادم )

هیچی دیگه، همه استرس دارن و هی سایت سنجش رو رفرش میکنن، من هم بی خیال چون میدونم چه گندی زدم تفریحاتم رو می کنم و اوقات فراغت پر میکنم
بالاخره یکی پیدا می شه یه جوری به ما هم میگه نتایج اومده، اونوقت می رم می بینم

:D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

به نقل از علـی :
سعید فک کنم دیگه الان تو جزو خوش شانسای خونوادتونی نسبت به اتفاقی که واسه خواهرت افتاده :))

اوه! بابا ما اصن یه وضی هستیم. :D

فک کن. بعد از اولین امتحان نهایی که دادم، کارت ورود به جلسم، تو لباسم شسته شد توسط مادر گرام! هرچند که هنوزم زیر بار نمیره، ولی من که آثارشو از تو ماشین لباسشویی(با قضیه فرنود صدیق! اشتباه نشه :))) کشیدم بیرون.

امتحان بعدی رو از بوق سگ! رفتم سر جلسه امتحان، با خود مدیر اون مدرسه حرف زدم، گفت مشکلی نداره، اینو بده بعدیارو برو از مدرست گواهی بگیر. بعد موقع امتحان بچه ها شلوغ کردن، اینم عصبانی شد، جو گرفتش گفت رات نمیدیم، چن نفر دیگه هم بودن کارت نداشتن. خلاصه اسممونو نوشتن چند دقیقه بعد از شروع امتحان راهمون دادن.
 

NEO

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,368
امتیاز
5,899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

الان که داشتم متنت رو میخوندم همزمان با هدست کامپیوتر داشتم آهنگ "دل دیوونه" از شادمهر رو گوش میدادم
برای چند دیقه خوندن خاطرت با آهنگ کاری کرد که گذر زمان رو احساس نکنم !
در کل آفرین <D=
شارجمون کردی :D
 
  • شروع کننده موضوع
  • #14

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رتبه کنکور تا کی برای ما مهمه؟

یک سوال مهم همینه. خواهش میکنم همه کنکوریا اینو بخونن. کنکوریای سالهای آینده نخونن. :D یه جورایی +18 هست. بدآموزی داره واسه بقیه باعث میشه درس نخونن.

تقریبا 7 روز قبل از آزمون کنکور و 4 یا 5 روز قبل و بعد از اعلام نتایج اولیه، مهم ترین چیز در زندگی یک کنکوری، رتبشه. ولی این اهمیت تا چه زمانی ادامه داره؟؟

بذارید از یه زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم. درست 6 ماه دیگه، اگر هیچ کدوم شما به سرتون نزنه که یک سال دیگه بمونید، در دانشگاههاتون مشغول به تحصیل هستید.

در یک دانشگاه از رشته های برق و مکانیک و البته کامپیوتر ( رومون زیاده دیگه تحویل میگیریم خودمونو :D) که جزء رشته های بالا هستن گرفته تا رشته های نساجی و کشتی سازی و راه سازی و ریاضی محض و... و حتی تا یه سری رشته که اسمشونم نشنیدید تو مایه های آبیاری گیاهان دریایی و... هستن. دانشجوهاشون رو عرض میکنم. دو سه ماه که از دانشگاهتون میگذره، کم کم با همه دوست میشید و تنها مسئله ای که حتی 1 درصد بین شما و در گفتمان و تفکرات روزانه شما، نمی گنجه رتبه کنکور شماست. اصلا حتی به ذهنتون هم نمیاد که مثلا اینی که نساجیه نسبت به اینی که برقیه رتبش چقد ضایع باید می بوده... ینی رتبه و کنکور و اینا همش فراموش میشه. در یک دانشگاه از هر رشته ای که باشید، همه به شما احترام میذارن و واقعا رتبه کنکور شما اصلا مطرح نمیشه.

میمونه دانشگاههای مختلف، که اونم شمایی که مثلا یه دانشگاه تو شهرستان قبول میشید، شمایی (اون یکی رو میگم :D) توی شریف و امیرکبیرو تهران (اینجاس که بازم باید بگم رومون زیاده :D) قبول شدید رو اصلا نمیبینه. ینی دیگه بین دانشگاهها هم باز حتی 1 درصد رتبه دیگه مطرح نیست.

درواقع بعد از این تابستان، با هر رتبه ای که به دست بیارید و به هر دانشگاهی که برید و در هر رشته ای، زندگی شما وارد فاز جدیدی خواهد شد، و از خواص و اثرات این فاز جدید این خواهد بود که دیگه به فرایند مزخرفی به نام کنکور و رتبش و... اصلا فکر هم نخواهید کرد. دیگران هم در مورد رتبه شما فکر نخواهند کرد.

همه این فکر ها، مال همین یکی دوماهه که خوشبختانه داره برای شما تموم میشه. این همه استرس و این همه غصه، واسه اینه که چند صد رتبه بهتر از خودتونم الان می بینید و در ارتباط نزدیکین و تمام بحث های شما پیرامون کنکوره. ولی بعد از ورود به دانشگاه، دیگه همه چی تموم میشه...


و شما میتونید با خیال راحت، از اون موقع بگید:

سلام زندگی!
 

nastaran1r

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
484
امتیاز
655
نام مرکز سمپاد
farzanegan
شهر
East Azerbaidjan
دانشگاه
دانشگاه تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

موافقم .
 
  • شروع کننده موضوع
  • #16

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

یادم نیست برای چی بود، ولی فردای اعلام نتایج، راهم افتاده بود به یه کافی نت. یه پسره اونجا بود، یه دفه زنگ زد به یه جایی بلند گفت: " مامان 20 هزار شدم! نسبت به پارسال رتبم نصف شده! برو به همه بگو!"

اونجا بود که یک حس خوشبختی نسبی از زندگی بهم دست داد!

این یه مثاله و برای همه هم کاربرد داره...

اونایی که میخوان سه رقمی بشن! ولی می ترسن که مثلا رتبشون 2000 بشه. فرض میکنیم که در بدترین حالتی که فکر میکنید، واقعا رتبتون 2000 بشه. خب رتبه کلتون مثلا میشه 6000. خب اگه اینطوری بشه خیلی غصه میخورید؟؟ چرا؟ بیاید یه حساب کتاب بکنیم باهم.

اگر فرض کنیم 300 هزار نفر در کنکور ریاضی شرکت کرده باشند... شما، در بین 2 درصد برترین های همنوعان کنکوری خودتان قرار گرفته اید! یعنی شما نسبت به 294000 نفر دیگه از همنوعان خودتون، در زمینه کنکور، خوشبخت تر هستید. باید بگم که شما انسان خیلی خاصی هستید که جزء 2 درصد قرار گرفته اید. و این خوشبختی بزرگی است.

خیلی باید بدبین باشید که خودتون رو بدبخت بدونید. چون در اون صورت 98 درصد هم نوعان خودتون رو هم بدبخت دونستید. و اگر واقعا اینطور باشه، در شرایطی که 98 درصد موارد بدبخت باشن، بدبختی ننگ بزرگی نیست. البته همه ما میدونیم که اصلا بدبخت نیستن و خیلی هم میتونن خوشبخت باشن.


پس بیاید چشم ها رو بشوریم تا خواب از سرمون بپره و جور دیگر نگاه کنیم...
 

alemzadeh

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,829
امتیاز
14,281
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد - تبریز
دانشگاه
دانشگاه هنر تبریز
رشته دانشگاه
طراحی صنعتی
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

اه با این تاپیک سعید خیلی آماده شده بودم ولی مثه که امشب نمیاد
سعید یه فکری واس فردا بکن :D
 

saeide

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
572
امتیاز
2,074
نام مرکز سمپاد
فرزانگان کرج (گویا 3)
شهر
کرج
دانشگاه
تهران-شهید بهشتی
رشته دانشگاه
فیزیک-کارشناسی ارشد گرانش
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

به نقل از SAEED.A :
.

اونایی که میخوان سه رقمی بشن! ولی می ترسن که مثلا رتبشون 2000 بشه. فرض میکنیم که در بدترین حالتی که فکر میکنید، واقعا رتبتون 2000 بشه. خب رتبه کلتون مثلا میشه 6000. خب اگه اینطوری بشه خیلی غصه میخورید؟؟ چرا؟ بیاید یه حساب کتاب بکنیم باهم.

.

مشکلش اینه که اگه مثلا من بشم 2000 ذهنم واسه انتخاب رشته و دانشگاه هنگ میکنه،چون یه سال با رویای رتبه 119 زیستم و واسه خودم کلی راه انتخاب کردم و هزارتا آرزو دارم با رتبه م.ولی الان میترسم که 4000 بشم بعد همه ی زحماتم ... ! :(
 
  • شروع کننده موضوع
  • #19

ISO9002

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
947
امتیاز
1,655
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

به نقل از علـی :
اه با این تاپیک سعید خیلی آماده شده بودم ولی مثه که امشب نمیاد
سعید یه فکری واس فردا بکن :D

مسخره! منکه پشتیبانی لحظه به لحظه نمیکنم. فردا بشین از اول بخونش... :D

مهم تغییر نگاه به زندگیه. اگر نگاهت امشب عوض شده باشه، در خوشبینانه ترین حالت، باید حافظه ات در حد یک یک ماهی قرمز (میگن 6 ثانیه من که نمیدونم) باشه که فردا دوباره همون نگاه سابقت رو به دست بیاری...
 

fzgm

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
782
امتیاز
82
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
ریاضی،کامپیوتر(کوتاه)،ادبیات،شیمی(تنوع؟!)
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
پاسخ : خاطره ای از اعلام نتایج کنکور...

واسه سال ما،خیلی دس دس شد اعلام نتایج هی امروز و فردا شد.شایدم اینطوری به نظر میومد چون د.ستان زیادی به روز بودن و صدم ثانیه اختلاف زمان اومدن نتایجو اطلاع رسانی میکردن...منی م که بعد یک ماه آسودگی بعد از کنکور مزه استرس رو فراموش کرده بودم خیلی واسم مهم نبود:D
تا وقتی که جدی شد و آخرین اعلامشون یه شب این بود که فردا صبح میاد
همه همدوره ای ها تو فیس بوک جمع بودیم و مثلا استاتوس میزاشتیم که آره من الان حاضرم با دوازده تا گلادیاتور و پونزده تا ترول و بیست سی تا جک و جونور وحشی دست و پنجه نرم کنم اما سایت سازمان و باز نکنم :D
یکی از دوستان آپ تو دیت زنگ زد که اومد!
من:تنش کامل!لپ تاپ روشن نمیشد و adsl از دایل آپ بدتر بود و...ونمیشد به روم بیارم حتی ...مثلا پیش بابابزرگم بودم که تا حدی فکر میکردن نتیجه کنکور با فرآیندی شبیه اعلام تو روزنامه ست هنوز!ومنم هیچ علاقه ای نداشتم که همون شب اعلام کنم!
خلاصه ش اینکه با یه هول و ولا و اعصاب خوردی ای...برخلاف پست اصلی که اینا مایه خوشحالی وعدم سکته موقع دیدن نتیجه شد ....واسه من فکر کنم نتیجه برعکس داشت
هرچندکه نتیجه رو که دیدم به قدری کرخ شدم که اتفاقای قبل کلی محو بودنو اینا:D
ولی الان کلی به اون موقع میخندم!
کنکوری های عزیز...طی فرآیند قبولی و پذیرش داغید نمیفهمید:D (شرمنده) ولی بعدش کلی هم راضی و خوشحال میشین و به نگرانیهای الانتون میخندین!:)
در مورد اینکه اختلاف تخمین رتبه...منم یه سال با یه حد رتبه ای زندگی کردم و رتبه م شد چهاربرابر اون حد!الانم علوم مهندسی میخونم که همه رشته ها رو داره جز رشته ای که من واسه چهارسال تمام میخواستم
زندگی ادامه داره بابا!عادت میکنین...شایدم خوشتون بیاد
 
بالا