- شروع کننده موضوع
- مدیر کل
- #1
- ارسالها
- 7,646
- امتیاز
- 37,423
- نام مرکز سمپاد
- علامه حلی
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1389
من توی فیس بوک تعداد بسیار زیادی بشر سمپادی فارغ التحصیل از n سال پیش تا آینده رو دارم. با بعضی هاشون شخصی حرف زدم با بعضی ها نه. کلا همون فرندی فیس بوک کلی باعث آشنایی شده.
یک بار در مورد یک موضوعی با یکی از همین فارغ التحصیلان حرف زده بودم تلفنی. آشنایی هم تلفنی و اینترنتی بود. یک روز زنگ زدم بهم برم شرکتشون. من و آرش بدیع مدیری رفتیم. بعد اون در مورد کاری که میخواستن بکنن توضیح داد. حالا اینکه این کار چی بود خیلی جای توضیح داره. یک قسمتش یک مجله تجارت الکترونیک بود که با هدف فرهنگ سازی و جذب مخاطب برای اون سایت فعالیت میکرد. این مجله رو قرار بود ما بگردونیم. طبیعتا ما نه به تنهایی چون کار سنگینی بود. ما هم نزدیک به 12 نفر از بچه های حلی و فرزانگان رو بردیم سر اینکار. مثلا پویا.م ، ماهرود و سعید.ز و فائزه .
این شرکتی که ما براش کار میکردیم شرکت فناوری اطلاعات بانک پاسارگاد ( فناپ ) بود. این شرکت متعلق به بانک پاسارگاده و مدیرش آقای جوانمردی هم فارغ التحصیل سمپاده. تعداد نسبتا زیادی سمپادی در این شرکت در پروژه های مختلفش مشغول به کار هستند. این شرکت عملا جزو 3 شرکت بزرگ فناوری اطلاعات کشوره که کارهای میلیاردی دستشه. اون سایت هم تچرا هست که ما روش کار میکنیم. البته الان پروژه های جانبیش تغییر کرده و فقط روی این سایت ، نشریه تجارت الکترونیک ما مونده. ولی خب ما هر هفته تقریبا میریم جلسه تحریریه رو داریم تو شرکت فناپ. به ازای مطالبی که می نویسیم هم پول میگیریم.
حالا آشنایی ما به اینجا ختم نشد و ما به واسطه کارمون تو فناپ ، الان توی یک شرکت دیگه هم یک فعالیت هایی داریم.
خب چرا اینها رو میگم؟
اول به خاطر اینکه به شما نشون بدم تاثیر روابط و شبکه اجتماعی که میتونید داشته باشید. اینکه چطور از سمپادیا و فیس بوک میشه خوب استفاده کرد. من هرگز ماهرود یا پویا رو که ندیده بودم. من صرفا سعید رو توی چت میشناختم و نه جای دیگه. در واقع این سمپادیا نقطه اتصال ما شده بود. مدرسه و فیس بوک هم جای خود. شما هم سعی کنید شبکه اجتماعی خودتون رو تقویت بکنید.
دوم به خاطر اینکه به شما بگم شما هم میتونید کارهای کوچیکی رو تجربه کنید. درسته مطلب نوشتن توی یک نشریه کاری نیست اما این مقدمه خوبی شد برای آشنایی ما با یک شرکت و آدم ها و کارهای مختلف. امروز بیش از یک ساله که ما با اونجا همکاری داریم. الان مدیرکل و مدیر پروژه های اونجا ما رو میشناسه و افکار و ایده هامون رو میدونه. ما فردا پس فردا به نقطه مناسبی از تحصیلات دانشگاهی برسیم بخوایم میتونیم تو اون شرکته کارهای جدی تری انجام بدیم. پس شما هم سعی کنید بیکار نمونید و کارهای مختلف رو تجربه کنید.
سوم هم که ما گروهمون نیاز به نویسنده در زمینه تجارت الکترونیک داره. حالا نه خیلی موضوعات پیچیده تجارت الکترونیک. در سطح عمومی و عامه. اگر وبلاگ رو بخونید متوجه میشید چی میگم. اگر کسی علاقه مند به همکاری باشه اعلام بکنه. لزومی هم نداره تهران باشید. فقط کافیه پایه نوشتن مطلب باشید. به ازاش هم پول میگیرید. تهران هم باشید که چه بهتر.
یک بار در مورد یک موضوعی با یکی از همین فارغ التحصیلان حرف زده بودم تلفنی. آشنایی هم تلفنی و اینترنتی بود. یک روز زنگ زدم بهم برم شرکتشون. من و آرش بدیع مدیری رفتیم. بعد اون در مورد کاری که میخواستن بکنن توضیح داد. حالا اینکه این کار چی بود خیلی جای توضیح داره. یک قسمتش یک مجله تجارت الکترونیک بود که با هدف فرهنگ سازی و جذب مخاطب برای اون سایت فعالیت میکرد. این مجله رو قرار بود ما بگردونیم. طبیعتا ما نه به تنهایی چون کار سنگینی بود. ما هم نزدیک به 12 نفر از بچه های حلی و فرزانگان رو بردیم سر اینکار. مثلا پویا.م ، ماهرود و سعید.ز و فائزه .
این شرکتی که ما براش کار میکردیم شرکت فناوری اطلاعات بانک پاسارگاد ( فناپ ) بود. این شرکت متعلق به بانک پاسارگاده و مدیرش آقای جوانمردی هم فارغ التحصیل سمپاده. تعداد نسبتا زیادی سمپادی در این شرکت در پروژه های مختلفش مشغول به کار هستند. این شرکت عملا جزو 3 شرکت بزرگ فناوری اطلاعات کشوره که کارهای میلیاردی دستشه. اون سایت هم تچرا هست که ما روش کار میکنیم. البته الان پروژه های جانبیش تغییر کرده و فقط روی این سایت ، نشریه تجارت الکترونیک ما مونده. ولی خب ما هر هفته تقریبا میریم جلسه تحریریه رو داریم تو شرکت فناپ. به ازای مطالبی که می نویسیم هم پول میگیریم.
حالا آشنایی ما به اینجا ختم نشد و ما به واسطه کارمون تو فناپ ، الان توی یک شرکت دیگه هم یک فعالیت هایی داریم.
خب چرا اینها رو میگم؟
اول به خاطر اینکه به شما نشون بدم تاثیر روابط و شبکه اجتماعی که میتونید داشته باشید. اینکه چطور از سمپادیا و فیس بوک میشه خوب استفاده کرد. من هرگز ماهرود یا پویا رو که ندیده بودم. من صرفا سعید رو توی چت میشناختم و نه جای دیگه. در واقع این سمپادیا نقطه اتصال ما شده بود. مدرسه و فیس بوک هم جای خود. شما هم سعی کنید شبکه اجتماعی خودتون رو تقویت بکنید.
دوم به خاطر اینکه به شما بگم شما هم میتونید کارهای کوچیکی رو تجربه کنید. درسته مطلب نوشتن توی یک نشریه کاری نیست اما این مقدمه خوبی شد برای آشنایی ما با یک شرکت و آدم ها و کارهای مختلف. امروز بیش از یک ساله که ما با اونجا همکاری داریم. الان مدیرکل و مدیر پروژه های اونجا ما رو میشناسه و افکار و ایده هامون رو میدونه. ما فردا پس فردا به نقطه مناسبی از تحصیلات دانشگاهی برسیم بخوایم میتونیم تو اون شرکته کارهای جدی تری انجام بدیم. پس شما هم سعی کنید بیکار نمونید و کارهای مختلف رو تجربه کنید.
سوم هم که ما گروهمون نیاز به نویسنده در زمینه تجارت الکترونیک داره. حالا نه خیلی موضوعات پیچیده تجارت الکترونیک. در سطح عمومی و عامه. اگر وبلاگ رو بخونید متوجه میشید چی میگم. اگر کسی علاقه مند به همکاری باشه اعلام بکنه. لزومی هم نداره تهران باشید. فقط کافیه پایه نوشتن مطلب باشید. به ازاش هم پول میگیرید. تهران هم باشید که چه بهتر.