در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع F@temeh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

مرسی داماد 8-^

ولی انقدرام پیچیده نبودا :-"" بالاخره جزء اولین تجربه ها بود :-" ممنون! :دی
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

سلام خدمت شما شاعر عزیز ;D
با تمام اطلاعاتم از شعر نو که در حد زیادی کمه ;D میام و نظر میدم
احساس کاملا موج میزنه
ولی حس میکنم جوششی نبوده و خیلی سعی به اصلاحش شده
گرچه قصد جسارت ندارم :(
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از ناطق :
سلام خدمت شما شاعر عزیز ;D
با تمام اطلاعاتم از شعر نو که در حد زیادی کمه ;D میام و نظر میدم
احساس کاملا موج میزنه
ولی حس میکنم جوششی نبوده و خیلی سعی به اصلاحش شده
گرچه قصد جسارت ندارم :(

سلام خدمت ِ شما :دی
اگر سعی به اصلاحش میشد خوب بود که :)) اصلاحی نشده اتفاقن، بنظره خودم باید بیشترر وقت میذاشتم :دی

ممنون!
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

در این جهان
من
و فقط من
می دانم راز ِ روییدن ِ علفهـای ِ هرز را
فقط من می توانم ببینم
لبخند ِ بلورین ِ ماه را
صدای ِ سر زمین ِ پشت ِ ابر هارا
صدای ِ امید را
فقط من میشنوم

در این جهان
فقط تویی که دستانت
آرامش ِ رویای ِ صورتی ام را بر هم میزند
و مرا به برخواستنی سبز سوق میدهد
فقط تویی که آمدنت
پنجــــره را بیدار میکند
و لبخندت
آسمان را خوشحال!

بیا...
میخواهم راز ِ روییدن ِ علفهای ِ هرز را برایت بگویم
و نشانت دهم
لبخند ِ بلورین ِ ماه را

دستانم را بگیر و بیا
گوش کن!
این صدای آواز ِ خورشید است
که حالا
فقط
من و تو میشنویم : )


"موج ِ نو "


;D
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

بسی بسیار لذت بردم ;;)
دوتا سوال:
چرا رویای صورتی؟
چرا علف هرز؟
هرز آدم رو یاد بدی ها می ندازه در مقابل لبخند ماه :-?
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از sahere :
بسی بسیار لذت بردم ;;)
دوتا سوال:
چرا رویای صورتی؟
چرا علف هرز؟
هرز آدم رو یاد بدی ها می ندازه در مقابل لبخند ماه :-?

چرا صورتی نه؟ ;;)
دقیقا مامانمم همینو گفت :دی
ولی میخواستم بگم که علف ِ هرز خیلی هم بد نیست، چیزی هست که من راز ِ بودنشو میدونم.
یه همچین چیزایی :دی

مرسی >:D<
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

علف هرز اتفاقآ خیلی خوب بود
منو یاد این علفای وحشی بلند که توی دشتا و بالا تپه ها رشد میکنن انداخت
با یه تصویر از ماه
کلآ مرسی لذت بردم ;D
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

اصلا علف هرز به این خوبی و خوشگلی 8-^ ;D
ممنونم ;D
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

نمیدونم ولی کلا علف هرز منو یاد این چیزا نمیندازه.
اونکه میگن دوستان ماه و تپه و اینا بیشه زاره ;D

بعد اون صورتی.
خیلی دخترونس آخه :-"
بعد خوب صورتی ینی چی؟
منظورم اینه که نماد چیه تو شعرت؟
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از sahere :
نمیدونم ولی کلا علف هرز منو یاد این چیزا نمیندازه.
اونکه میگن دوستان ماه و تپه و اینا بیشه زاره ;D

بعد اون صورتی.
خیلی دخترونس آخه :-"
بعد خوب صورتی ینی چی؟
منظورم اینه که نماد چیه تو شعرت؟

نه ببین! میخواد بگه که همه فک میکنن که علف هرز بده، اما من راز ِ روییدنشونو میدونم ;D گرفتی؟

خواب ِ صورتی، خوب منظور یه خواب ِ لطیف ِ. خواب ِ آروم. صورتی لطیفه دیگه، نیس؟ :دی
میگه از خواب ِ صورتی بلندم میکنی و منو به سبزی سوق میدی. باعث ِ عروجم میشی 8-^ (اوهو :-" )
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

شروعش خیلی چالب بود ولی زیاد از نوشتار جمله ها لذت نبردم
محتواشم که گفتن
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از داماد مسعودی :
شروعش خیلی چالب بود ولی زیاد از نوشتار جمله ها لذت نبردم
محتواشم که گفتن
بسی موافقم استاد
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

مرسی!

نوشتار ِ جمله ها یعنی چی؟ کجاش مثلا؟
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

مثلا این قسمت:
و فقط من
می دانم راز ِ روییدن ِ علفهـای ِ هرز را
فقط من می توانم ببینم

تصنع توش داد میزنه

یه مقداری از شیوه ی بلاغی سهرراب سپهری توش میخواستی استفاده کنی ولی با واژه ها جور در نیومده
سلیقه ی من این جمله هارو نمیپسنده همون جوری که فسنجونو نمیپسنده!پس شایدم من اشتباه میکنم ;D

و اگه بخوام بگم بهتر بود چی جاش بنویسی

واقعا نمیدونم چی بگم ;D
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

دقیقا میخواستم همین سوال رو بپرسم که بهتر بود پی جاش بنویسم :دی

بنظر ِ خودم یجوری نمیشه راحت و روون خوندش :دی ولی خب من اصولا خیلی درستش نمیکنم بعد از اینکه نوشتم :-"
ینی مینویسم بعد دقیقا همونجوری میذارم بمونه، ویرایش و اینا نمیکنم، ارزش نداره ویرایش کنم :-" شاید اگه یکم روش وقت میذاشتم مثلا میتونستم جمله های بهتری بنویسم به جاش.
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

چند تاشو خیلی دوست داشتم چون لطافت خاصی توش دیدم
اما چند تای دیگه یکم مشکل داشتم باهاش چون ک خودت مفهومشو میدونی و من نمیتونم درک کنم
در کل خیلی خیلی خیلی خوب و عالی بود 8-^
مثلا در حدی ادامه بدی ک تا بگن فاطمه بگیم اهان همشهری خودمونو میگی :-"
نه کلا سعی کن ادامه بدی چون احساساتت جورین ک میتونی شعرای خیلی تاثیر گذار ازشون بسازی
موفق باشی ;;)
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از F@temeh :
در این جهان

صدای ِ امید را
فقط من میشنوم


در این جهان
فقط تویی که دستانت
آرامش ِ رویای ِ صورتی ام را بر هم میزند
و مرا به برخواستنی سبز سوق میدهد
فقط تویی که آمدنت
پنجــــره را بیدار میکند
و لبخندت
آسمان را خوشحال!

بیا...
میخواهم راز ِ روییدن ِ علفهای ِ هرز را برایت بگویم
و نشانت دهم
لبخند ِ بلورین ِ ماه را

دستانم را بگیر و بیا
گوش کن!
این صدای آواز ِ خورشید است
که حالا
فقط
من و تو میشنویم


;
من جاهایی که خیلی دوس دارم بنفش کردم ;D
به نظرم این قسمتاش مفهومای خیلی عمیقی داره
اینکه صدای امید رو فقط یک نفر میشنوه، یعنی مردم یکم گوشه گیرن و تلاش برای زندگی خوب کمرنگ شده ;D
و به نظرم صدای آواز خورشید ترکیبش خیلی عالیه
چون خورشید فقط ی دونه س و یکم میتونه بیانگر هماهنگی و اتحاد باشه.
یعنی مثِ اینکه تو میخوای بقیه رو به چیزی دعوت کنی که مقابل ِ چشماشونه ولی اونو نمیبینن

:o الان منظورمو رسوندم یعنی؟
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از dreamy girl :
چند تاشو خیلی دوست داشتم چون لطافت خاصی توش دیدم
اما چند تای دیگه یکم مشکل داشتم باهاش چون ک خودت مفهومشو میدونی و من نمیتونم درک کنم
در کل خیلی خیلی خیلی خوب و عالی بود 8-^
مثلا در حدی ادامه بدی ک تا بگن فاطمه بگیم اهان همشهری خودمونو میگی :-"
نه کلا سعی کن ادامه بدی چون احساساتت جورین ک میتونی شعرای خیلی تاثیر گذار ازشون بسازی
موفق باشی ;;)

چندتای دیگه خودشون مشکل داشتن احتمالا :-"
در اون حد؟ :-" خوبه راضیم :-"
ممنون! :دی

به نقل از Angel of Mo0n :
من جاهایی که خیلی دوس دارم بنفش کردم ;D
به نظرم این قسمتاش مفهومای خیلی عمیقی داره
اینکه صدای امید رو فقط یک نفر میشنوه، یعنی مردم یکم گوشه گیرن و تلاش برای زندگی خوب کمرنگ شده ;D
و به نظرم صدای آواز خورشید ترکیبش خیلی عالیه
چون خورشید فقط ی دونه س و یکم میتونه بیانگر هماهنگی و اتحاد باشه.
یعنی مثِ اینکه تو میخوای بقیه رو به چیزی دعوت کنی که مقابل ِ چشماشونه ولی اونو نمیبینن

:o الان منظورمو رسوندم یعنی؟

بله منظورتونو رسوندید :دی
خیلی ممنون 8-^
تا حالا کسی اینجوری به شعرام نگاه نکرده بود 8-^
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

عالی.
فقط همین :)
موفق باشین.
 
پاسخ : در همسایگی باران(دفتر شعر من!)

به نقل از فــ :
در این جهان
من
و فقط من
می دانم راز ِ روییدن ِ علفهـای ِ هرز را
فقط من می توانم ببینم
لبخند ِ بلورین ِ ماه را
صدای ِ سر زمین ِ پشت ِ ابر هارا
صدای ِ امید را
فقط من میشنوم

در این جهان
فقط تویی که دستانت
آرامش ِ رویای ِ صورتی ام را بر هم میزند
و مرا به برخواستنی سبز سوق میدهد
فقط تویی که آمدنت
پنجــــره را بیدار میکند
و لبخندت
آسمان را خوشحال!

بیا...
میخواهم راز ِ روییدن ِ علفهای ِ هرز را برایت بگویم
و نشانت دهم
لبخند ِ بلورین ِ ماه را

دستانم را بگیر و بیا
گوش کن!
این صدای آواز ِ خورشید است
که حالا
فقط
من و تو میشنویم : )


"موج ِ نو "


;D
تركيب هاي قشنگي داشتي...
خواستني سبز،رويايي صورتي،صداي آواز خورشيد و ...
ولي گاهي جمله هاي طولاني باعث شده بود شعر از حالت شعري تبديل به متن يا نثر بشه...
يكي از تفاوت هاي شعر و نثر در ايجاز جملاته...
در كل ممنون از احساس زيبات...
 
Back
بالا