عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبان‌ها از نظر خودشون

  • شروع کننده موضوع
  • #1
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,647
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
با توجه به پستهای یه سری پشتیبانها گفتم خیلی خوبه که یه تاپیک بزنیم و درمورد اینکه هرکدوممون چرا الان از نتیجه مون راضی نیستیم یا هستیم صحبت کنیم.

مطمئنا این که بگیم چه کارهایی رو نکنید به اندازه اینکه بگیم چه کارهایی رو بکنید و یا حتی بیشتر از اون مفیده.

از همه پشتیبانها به شدت تقاضا میکنم در این تاپیک فعالیت داشته باشن :)

×نگین : توضیحات تاپیک
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,647
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون :)

خب.اول از خودم شروع میکنم!
اولین دلیل اینکه نتیجه ای که باید میگرفتم رو نگرفتم، این بود که اعتماد به نفس فوق العاده پایینی داشتم و همه ش انرژی منفی میدادم به خودم!از پیشرفت زیادم توی آزمونها اونقدر خوشحال نمی شدم که از افتهای اندکم ناراحت میشدم!
وقتی نتیجه نامطلوبی در یکی از آزمونها می گرفتم، تا چند روز دپرس بودم و درس نمیخوندم!!!
از عید تا وسط اردیبهشت خیلی خیلی خوب و زیاد درس خوندم و بعد خردادو کامل بریدم...آخراش که روزی 2 ساعت بیشتر درس نمیخوندم!از 5 روز قبل کنکور هم که کلا تعطیل کرده بودم درسو از شدت خستگی!!!!
با این حال، دلیل اصلی اینکه رتبه م چیزی شد که در بدترین کابوسهام هم نمیدیدم، به سر جلسه کنکور برمیگشت و نه قبلش! سر کنکور به شدت استرس گرفتم، وقت فیزیک و شیمیمو به ریاضیم دادم و قفل کردم کاملا!تا جایی که 40 دقیقه آخر من کاملا عصبی بودم و 2 تا سوال بیشتر حل نکردم!!!!
 
ارسال‌ها
692
امتیاز
33,689
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی اسلامشهر
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
پژوهشگاه شیمی و مهندسی شیمی ایران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
تلگرام
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون :)

تاپیک فوق العاده خوبیه! :)
خب دلایل نتیجه ی بسیار بد من :
اولین موضوع این بود که من سال سوم و دوم خوبی رو پشت سر نگذاشته بودم! و سر این قضیه تو سال کنکور انرژی زیادی گذاشتم که میشد این موضوع نباشه!( البته کنکوری های امسال کاری در این مورد نمیتونن بکنن!)
دلیل بعدی این بود که کادر مدرسه به من خیلی زیاد اعتماد به نفس کاذب میداد ( بر عکس خانم مهسا .ش) بطوری که اگر نتیجه ی آزمون های آزمایشی بد می شد خیلی روی نحوه درس خوندنم تاثیر نمی گذاشت و این خیلی خیلی بده برای یک کنکوری!
و موضوع آخر هم برای من دوران بعد عید بود!وقتی درسهامون تموم شد و قرار شد بعد عید بشینیم خونه و درس بخونیم! ولی من بازدهی کاریم در این سه ماه آخر فوقالعاده پایین بود! در دورانی که مدرسه میرفتیم یک برنامه ی روتین و همیشگی داشتم و سره کلاس رفتنمم باعث میشد بعدش بهتر درس بخونم ولی در دوران بعد عید یکجور سردرگمی برام پیش اومد ساعت مطالعه ی پایین تر از حد معمول و بازدهی کم!طوری که ترجیح میدادم بعد عید هم کلاس برم برعکس خیلی از دوستام!
پس اگر مثل من هستید که نمیتونید یک مدت طولانی خونه بمونید و درس بخونید و بازدهیتون میاد پایین یک فکری از الان بکنید برای دوران بعد عید خودتون!

---
پ.ن: کاش ما هم از این تاپیک ها داشتیم زمان خودمون!! :-< :D >:D<
 

Admin2

لنگر انداخته
عضو کادر مدیریت
مدیر کل
ارسال‌ها
7,646
امتیاز
37,425
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1389
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون :)

عامل اصلی عدم موفقیت من ، گندزدن امتحان بود. یعنی به جرات میتونم بگم در جلسه کنکور فقط 20 درصد اون چیزی بودم که واقعا بودم. امتحان رو هم به این دلیل گندزدم که آزمون های آزمایشی رو جدی نگرفتم و سعی نکردم آزمون دادن خودم رو تقویت کنم. مثلا تو حد و مشتق و انتگرال من کلی درس بلدبودم. 20 تا سوال میگذاشتم جلوم نهایتا تو 3 تاش میموندم. بقیه رو کاملا بلد بودم ولی خب موقع حل کردنشون 7 تا سوال خیلی سخت رو درست حل میکردم بقیه متوسط ها و آسون ها رو یهو میدیدی جواب درست به دست آوردم گزینه اشتباه زدم یا بی دقتی کردم یک عدد رو اشتباه نوشتم و خلاصه اشتباهات مسخره که تصورش هم نمیشه کرد. متاسفانه دیر متوجه این ضعف خودم شدم و نتونستم درستش کنم. اعتراف میکنم یک تنبلی وحشتناک داشتم اونم این بود که بعد آزمون نمیرفتم دنبال تحلیلش. اینکه چی رو درست زدم غلط زدم و چرا. فقط درصدهام رو نگاه میکردم و بعدش بیخیالش. خلاصه کنکور رو خیلی مفت باختم به نظرم !
 

Rashowa

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
867
امتیاز
1,657
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
علم و صنعت وArts et Métiers ParisTech
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون

من کلاً تا نیمه بهمن از شرایط درس خوندنم راضی بودم! :)
اشتباهات من از اون زمان به بعد شروع شد:
1. مهمترین اشتباه من احساس غروری بود که در من بوجود اومد چون به اون چه می خواستم رسیدم! ولی خیلی زود بود! قبل از اون اعتماد به نفس داشتم فقط! کلاٌ غرور با اعتماد به نفس زمین تا آسمون تفاوت داره!
2. در انتخاب موسسه ی آموزشی اشتباه کردم! (باید می رفتم کانون ولی رفتم گزینه!)«اگه کسی خواست دلیلشو بدونه که چرا کانون بهتر بود در پ.خ سوال کنه :)» :D
3. عوض کردن مشاور!
4. استارت خیلی سنگین در فروردین! این مساله باعث شد خیلی زود خسته بشم و توانم در ادامه کاهش یابد!
5. مقایسه میزان مطالعه ی خودم با دوستام!(متاسفانه تحت تاثیر گروهی از دوستام قرار گرفتم و رفت و آمدم زیاد شد باهاشون در بعد عید، و این ساعات درسی منو کم کرد!)
5.خیلی مهم قلمداد کردن امتحانات ترم دوم!
6.رها کردن دفتر برنامه ریزی ساعات مطالعمو بسیار کم کرد!
7. زود به نقطه ی اوجم رسیدم و باید قدری بیشتر دقت می کردم!
8.ناامیدی و یاس به دلیل عقب افتادن از کسانی که از آنها جلوتر بودم!
9.انجام حرکت ابتکاری اشتباه در کنکور بدون تمرین زیاد در کنکور های آزمایشی! (چون همیشه وقت عمومی کم میووردم سر آخرین آزمون شروع کردم به صفحه به صفحه پر کردن گزینه ها!توی اون آزمون موفقیت آمیز بود و وقت کم نیوردم و به طبع ترازم رف بالا ولی سر جلسه ی کنکور 5 سوال عربی رو جابه جا زدم :()

و اما نکات مثبت!:
1. همیشه به خدا توکل کردم و نتیجه رو به خودش سپردم! وقتایی هم که عقب افتادم و نا امید شدم باز با یاد آوری این نکته تونستم به خودم بیام!
2. حفظ آرامش در هفته ی آخر! این مساله تونست رتبه ی منو حدودا 200 تا کم کنه! چون در آزمون های آخر وضعیت به گونه ای بود که تخمینم معلوم بود ولی حفظ آرامش تونست خیلی کمکم کنه!
 

e.n

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
202
امتیاز
414
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میاندوآب
مدال المپیاد
دو روز مونده به مرحله اول یکم خوندم!!!برا شیمی!
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون

خب منم میگم.
در حالت کلی اطرافیان خیلی تو روحیه من تاثیر داشتن.من یه عادت بدی داشتم این بود که وقتی یه کسی رو میدیدم بعدش کلی به حرفاش فکر میکردم و از جو اون حرفا بیرون نمیومدم.برا همین تقریبا سعی میکردم زیاد با اقوام در ارتباط نباشم.به همین دلیل نیمه اول یعنی تا بهمن که میرفتم مدرسه بعد برگشت زیاد نمیتونستم خوب بخونم چون حرفای معلما و دوستام رو تجزیه وتحلیل میکردم.بعد بهمن هم که نمیرفتم مدرسه باید به خودم متکی میشدم.چون الان دیگه نه معلم میدیدم نه دوست نه از اقوام!!!!!!!!فقط پدر و مادرم که منبع روحیه بودن(و چند نفر هم دورادور).به همین دلیل یکم منزوی شده بودم.اوایل برام خییییییییییلی سخت بود.تجربه ی جدیدی بود که سال کنکور بدون رفتن به مدرسه و یا کلاس های خارج از مدرسه درس های جدید رو خودم بخونم!!!!منی که کلا یکی از آدمایی بودم که شدیدا متکی به معلم بودم الان باید به خاطر شرایط پیش اومده خودم رو وفق میدادم.چون دوستام نمیرفتن مدرسه و من نه راه پس داشتم نه پیش.مجبورا منم موندم خونه!!!!این مشکل selfstudyingخیلی راحت حل شد تقریبا تو یکی 2هفته به این شرایط عادت کردم.بزرگ ترین مشکل بعد این قضیه این بود که من اشکالاتم رو برطرف نمیکردم.البته حدالامکان زیست رو برطرف میکردم ولی ریاضی و فیزیک معمولا اشکالاتم میموندن.چون به خودم میگفتم کسی نیست که ازش بپرسم باید به خاطر یه سوال پاشم برم مدرسه که نمی ارزه وقت تلف کنم.ولی اون وقت تلف کردن نبود اینکه آدم چیزی رو بدونه بلد نیست و برطرف نکنه بده.
یه مورد دیگه این بود که من کلا عادت کرده بودم تا دو روز بعد آزمون خوب نخونم.(چه نتیجه خوب باشه چه بد)
بعضی آزمون ها هم جمعه ها برای ارزیابی و ریشه یابی تنبلی میکردم و این کار میموند برای طول هفته که خیلی بد بود.
آخرین مورد هم اینکه من هرچقدر هم میخوندم باز راضی نبودم.مثلا من تو دفتر برنامه ریزیم وفتی جمع مطالعه هفتگیم به 60 ساعت میرسید باز هم ناراضی بودم!!در حالی که الان میبینم واقعا تلاشم زیاد بوده و لازم نبوده اون همه ناراضی باشم.
تو تاپیک "چه کارهایی نباید بکنیم" چند تا مورد دیگه رو هم نوشته بودم.
 

sepid

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
139
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
مدال المپیاد
المپیاد فیزیک
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی برق
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون

من سال کنکور دقیقا نمیدونستم چیکاربکنم با چه برنامه ای باید درس بخونم با برنامه قلمچی یا مدرسمون یا کلاسای بیرون سعی میکردم همشونو برسونم اما خب نمیشد واسه همین سردرگم بودم بعدا کلا از کار خودم ناراضی بودم این باعث میشد اعتماد به نفسم پایین بیاد الان که فک میکنم میبینم خب بدم کار نکرده بودم تعادل بین درسام برقرار نکرده بودم مثلا دیفرانسیل زیاد میخوندم هندسه پایه نمیخوندم یا فیزیک 3 زیاد خوندم فیزیک 2 کم بچه ها مرور درسام خیلی مهمه مخصوصا تو عمومیا به هوای اینکه بلدم نباید درسی رو کنار گذاشت خب از ما که گذشت امیدوارم شما کارای مارو تکرار نکنید
 

negine-raz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
389
امتیاز
3,153
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1 تهران
شهر
تهران
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
شیمی
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون

خب تقریبا میبینم بعضی کار هایی رو که بقیه کردنو منم کردن ... پس بعضی چیزا مشترکه ... اما منم میگم ...

من یه کار بدی کردم تو سال کنکور , اونم این بود که از اول سال به تمام ِِ معلمای مدرسه اعتماد کردم( چه خوب بودن و چه بد) و تقریبا اوایل ِ آبان بعد از 3 ماه فهمیدم دارم تو کلاسی درس میخونم که بیش از 70 درصدِ بچه هاشون درساشونو معلم خصوصی دارن یا کلاسای اون چنانی میرن , یا همون معلم ِ مدرسه معلم ِ خصوصیشون بوده از سال سوم ....اون موقع بود که تازه فهمیدم تو چه باتلاق افتضاحی گیر افتادم ..و دوزاریم افتاد که تمام ِ جواب دادن ِ سوالا تو همون دقیقه ی اول سر ِ کلاسا و نمره های عالی و ترازای بالا تو آزمونای بیرون و مدرسه از کجا آب میخوره ....خب از اونجا که اعتماد به نفس ِ من خیلی کم بود , با فهمیدن ِ این چیز هم بدتر شدم ...تا یه ماه هر چی درس میخوندم به خودم میگفتم من که هرگز به اونا نمیرسم با این وضع ....کم کم با بالا بردن ِ ساعت ِ درسیم تونستم دوباره خودمو متقاعد کنم که منم دارم تلاش میکنم پس جای نگرانی نیست ...در هر حال .... کنکوری های عزیز اگه دیدین معلمای مدرسه تون خوب نیستن خواهشا مثه ما خر نشید تا آخر ِ سال سر ِ همه ی کلاساشون برید ..از همون دو ماهه ی اول به فکر ِ بالا بردن ِ درصدتون تو اون درس به هر نحوی که میشه , باشید ...

من کلا از وقتی توی فرزانگان قبول شدم , اعتماد به نفسمم از دست دادم , تو سال ِ پیش دانشگاهی جز مشاوم کسی نبود که به من اعتماد به نفس بده ..حتی توی آزمونا اگه هم درسی رو بالا میزدم بابام که کارنامه مو میدید میگفت 100 نزدی که ...کلا من تنها یه نفرو داشتم که اعتماد به نفس میداد ...ولی بازم همیشه تو وجودم هیچ اعتماد به نفسیو سر ِ هیچ آزمونی احساس نکردم و همیشه با دیدن ِ خیلی سوالای سخت خودمو باختم ...نمونه اش هم سر ِ کنکور قرار بود من از درس ِ زبان شروع کنم (چون همیشه تو وقت ِ کم درصدام بالای 90 بود) ...اینقدر استرس داشتم و حواسم پرت شد از ادبیات شروع کردم و ایند سوالای ِ سخت ِ ادبیات روم تاثیر ِ بد گذاشت توی دینی یه سری چیزارو هر چی سعی کردم به یاد نیاوردم( همش ذهنم رو ادبیات و سوالای سختش بود) نفهمیدم اصلا چه جوری وقت ِ دفترچه ی عمومی تموم شد و من یه ریدینگ ِ زبانم موند ...که بعد از جوابای کنکور که اومد دیدم اون ریدینگ ِ اول ِ زبانم تو پاسخنامه وارد نکرده بودم ( اینقد استرس داشتم ) ....نزارید این استرس تو آزمون های طول سال باهاتون هی بیاد جلو و با خودتون نبریدش سر کنکور ..میشید مثه من که فقط تو طول ِ دفترچه ی عمومی داشتم از خدا میخواستم خدایا یکم آرامش به من بده ...

هرگز توی آزمونا تا درسی رو تموم نکردید نرید سراغ ِ درس دیگه ..من سر ِ کنکور از یه سوال به بعد ِ ریاضی چون دیدم 2-3 تاش داره سخت میشه نزدم و رفتم سراغ ِ زیستم ..نتیج اش هم این شد که 7 تای آخر ِ ریاضیم و 8 تای اول ِ زیستمو جابجا وارد کردم ....بچه ها خیلیا هستن که از روی ِ یه درس میرن روی ِ یه درس ِ دیگه و آخرش هیچ مشکلی براشون پیش نمیاد ..اما سر ِکنکور هیچ چیزی قابل ِپیش بینی نیست ..نکنید این کارو ...

من تو سال پیش دانشگاهی به طور کل خیلی حساس و زود رنج شدم(اغلب ِ بچه ها هم همینجوری میشن) , مخصوصا رو دوستام و دوست ِ صمیمیم , کلا یه دوست صمیمی بیشتر نداشتم , به طبع وقتی توی آذر هم خواهرم عروسی کرد خیلی به این دوستم بیشتر وابسته شدم که نباید میشدم , شاید از نظر ِ شماها احمقانه و بچه گانه بیاد اما من اینقدر رو این دوستم تو مدرسه و رو کارا و دوستیای ِ دیگه اش حساس شدم که اون هم همین حسو به من پیدا کرد و ما مدام سر ِ چیزهای مختلف تو مدرسه دعوا داشتیم ( نه اینکه بزنیم همدیگرو ها , نه , قهر میکردیم و حرفای دعوامون میکشید تو خونه وقتایی که تلفونو برمیداشتیم و 1 ساعت با هم پشت ِ تلفن حرف میزدیم و آخرم گریه ی جفتمون درمیومد ) ..خودم میفهمیدم که دوستیمون اونم با یه دختری که میدونستم بعد ِ کنکور از هم جدا خواهیم شد کار اشتباهی بود ( چه برسه به اینکه دعوامونونم میشد). اما نمیتونستم کاری بکنم , از طرفی کامل بهش وابسته بودم , از طرفی یه سری دروغا رو بهم گفت , از طرفی واقعا نمیتونستم بیخیالش شم ,..و همین باعث میشد من خیلی شبا تا صبح بیدار میموندم تا به برنامه ها و درسام برسم , چون تو طول ِ روز اون دوستم و کارا و حرفاش تمام ذهن ِ منو پر کرده بود و نمیتونستم به چیز ِ دیگه ای جز اون فکر کنم ....مطلقا به عنوان یه خواهر به تمامی کنکوریهامون پیشنهاد میکنم سال ِ پیش دانشگاهی دور ِ دوست و دوست ِ صمیمیو همه ی اینا رو خط بکشن ...البته من خیلیا رو دیدم که از bf و gf هاشونم تو طول ِ سال ِ پیش دانشگاهی ضربه خوردن ....و من پیشنهاد میکنم اینا رو هم بزارین کنار....

من 3 روز قبل ِ کنکور همایش ِ دکتر آرامفر رو ثبت نام کرده بودم و تنها همایشی هم بود که میخواستم برم ...که ای کاش نمینوشتم ...روز ِ اول ِ همایش که رفتم , بعد از ظهرش با بچه ها حدود 10 نفری ( چون غروبش دوباره کلاس داشتیم)رفتیم بیرون نهار بخوریم که تو انقلاب تنها جایی که میشد بهش اعتماد کرد هایدا بود ....من هایدا اَ رو خوردم و از شب ساعت 11 مصموم شدم ..دیگه کار به بیمارستان و دارو و هزار تا کوفت و زهرمار کشید ...و من تمام ِ اون برنامه هایی که واسه 3 روز ِ آخرم و یه نگاه ِ کلی به بعضی چیزا نوشته بودم پرید .....همین باعث ِ ترس ِ بیشترم شد ....هی تمام ِ لحظاتی که خواب بودم میگفتم نکنه یه فرمول سر ِ کنکور یادم بره ..که اینقد به خودم اینو تلقین کردم , سر ِ شیمی یه فرمول ِ انحلال پذیری یادم نمیومد ....اما خواهشا کسی رو هفته ی آخر واسه خودش هیچ برنامه ای نریزه .....نه همایشی و نه برنامه ی دوره ی کلی ِ (ورق زدن ِ درسها و جزوه ها) به این فکر کنید که شاید خدایی نکرده مثه من یه بلایی سرتون بیاد ..غذای فست فود هم نخورید هفته ی آخر
در هر حال امیدواریم که شما کنکوریها امسال این مشکلاتو دوباره تجربه نکنید ...
کنکوری های عزیز , ادامه ی این داستان را میتوانید در کتاب ِِ قصه های من و کنکور (اثر مریم .ب) به تبعیت از کتاب ِ قصه های من و بابام (اثر اريش اُ. زر) بخوانید :))...با تشکر از وقتی که به این جانب اختصاص دادید ... :D
 

behzad93

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,323
امتیاز
3,129
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی گنبد کاووس
شهر
گنبدکاووس
مدال المپیاد
المپیاد ریاضی سال 88، المپیاد شیمی و فیزیک سال 89
دانشگاه
علم و صنعت - شریف
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
پاسخ : عوامل عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشون

دلیل اصلی عدم موفقیت من این بود که بیش از حد به گزینه 2 اعتماد کردم! :(
برنامه ریزی گزینه 2 طوری بود که خیلی به درسای پایه تو فاصله ی زمانی مهر تا عید اهمیت نمیداد!
منم که تابستون قبلش نتونسته بودم اونطور که باید درسای پایه رو مرور کنم،واسه همین بعد از عید دچار مشکل شدم!

بهتون پیشنهاد میکنم که هیچی رو به بعد موکول نکنین،چون ممکنه بعداً اتفاقاتی پیش بیاد که پیش بینیشون نکرده بودین!
درسای پایه رو هم همزمان با پیش بخونین و انارو باهم ببرین جلو!


یه پیشنهادم دارم!
اگه میشه اسم تاپیک روهم تغییر بدین و بذارین:"دلایل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبانا از نظر خودشون"
اینجوری کسایی هم که امسال نتیجه ی خوبی گرفتن میتونن تو بحث شرکت کنن! :)
 

جیران

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
822
امتیاز
1,145
نام مرکز سمپاد
فرزانگان خرم آباد
مدال المپیاد
المپیاد شیمی و زبان
پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشو

سلااااام به قول مریم جون عوامل متعددی هست که خیلی هاشون مشترکه و میشه گفت اشتباهات متداول ما کنکوری ها بوده
من دلایل عدم موفقیت یکیش این بود که با برنامه مدرسه پیش رفتم و آزمون هامو زیاد جدی نگرفتم
منبع های تستی خوبی انتخاب نکردم همون منبع هایی که داشتمم رو کامل تکمیل نکردم جدی من خیلی کتاب تست کم داشتم
تا عید درس خوندن رو جدی نگرفتم :-"
کلا پایمم یه ذره ضعیف بود مجبور شدم خیلی وقت بزارم روش و این خیلی از روحیمو میگرفت مخصوصا عربی :-&
 

Behzad N.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
222
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد 1 مشهد
شهر
مشهد
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشو

خوشم میاد همه ناراضین، از رتبه یک رقمی تا 10 رقمی!!!!!

بنده هم که مستحضر هستید دیگه،ناراضیم
همه دلایلش یادم نمیاد ولی ذره ذره یادم بیاد میگم

من آزمونای آزماییشیم رو خیلی جدی نمیگرفتم، اولش یکم حساس بودم ولی بعدش تقریبا برام بی ارزش بود
دلیلش این بود که برنامه ی معلما و درسایی که میدادن یه جورایی ناهماهنگ بود، منم این وسط گیر کردم که چطوری بخونم
با معلم یا با آزمون، خودم پیشنهاد میکنم با معلم برید جلو،چون مشکلاتتون رو هم میتونید از معلم بپرسید چون هنوز تو همون مبحثید ولی بعدش که از مبحث بگذره یه مقدار رفع اشکالش سخت تره

تاثیر اهمیت ندادن به آزمونام این شد که : سر کنکور بدون اغراق هیچ گونه استرسی نداشتم
شاید در نگاه اول خوب باشه،ولی بدونید که اصلا خوب نیست
برای همین من یه مخالف این قضیه ام که همه میان میگن استرستون رو کم کنید، استرس رو حتما باید تا یه حدی داشته باشید

خب فعلا درست حسابی چیزی یادم نمیاد،پستم رو هم طولانی نمیکنم که حوصله تون سر بره، وقت زیاده وا3 این حرفا

همگی موفق باشید....
 

nady_ra

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
109
امتیاز
392
نام مرکز سمپاد
شهيد بهشتي كاشان
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
IT (فناوری اطلاعات)
پاسخ : عوامل موفقیت و عدم موفقیت پشتیبانها از نظر خودشو

خب كار خوبي كه كردم اين بود كه يه ماه آخر برنامه ريزي كردم ، آزمون دادم و خيلي خوب خوندم كلن. واقعا تاثير گذاره

كار بد اين بود كه ساعت مطالعاتيم بعد از امتحاناي ترم 1 به شدت افت پيدا كرد كه حدود 1 ماه همونجوري موندم. مي گفتن اون موقع همه اينجوري مي شن ولي خب مال من زياد طول كشيد. از الان به فكرش باشيد
 

engineer

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
106
.

به نقل از نادر راشد :
خب كار خوبي كه كردم اين بود كه يه ماه آخر برنامه ريزي كردم ، آزمون دادم و خيلي خوب خوندم كلن. واقعا تاثير گذاره

كار بد اين بود كه ساعت مطالعاتيم بعد از امتحاناي ترم 1 به شدت افت پيدا كرد كه حدود 1 ماه همونجوري موندم. مي گفتن اون موقع همه اينجوري مي شن ولي خب مال من زياد طول كشيد. از الان به فكرش باشيد
آره درموردکاهش ساعت مطالعه بین ترم1 و عید منم کاملا بات موافقم طوری که من 5تا6 هفته دچار همین قضیه شدم و تامدت ها روم تاثیرمنفی داشت.الان جای بحث در مورد1ماه آخر نیست.
 

sara .s

کاربر فعال
ارسال‌ها
38
امتیاز
23
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
اشتباهت چي بود؟

سلام.
به نظر من درس گرفتن از اشتباه بقيه و تكرار نكردن اونا خيلي مهمه.
حالا زود اشتباهاتونو اعتراف كنين :D
چي كار كردي در دوران کنکور ( از لحاظ درسي منظورمه ها) كه بعدش پشيمون شدي؟
 

ail73

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
901
امتیاز
4,597
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی بیرجند
شهر
بیرجینیا(بیرجند)
مدال المپیاد
به قول بچه ها راهو باسه بقیه باز گذاشتیم
دانشگاه
شریف(ارشد)-شیراز(کارشناسی)
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی-طراحی فرآیند
پاسخ : اشتباهت چي بود؟

بزرگترین اشتباه من امسال این بود که به عمومی ها که توجهی کردم و هی گفتم اون آخرا میخونم ولی الان که آخر شده دیگه وقتی نیس و با وجود این که درصد های اختصاصیم خیلی خوبه ولی عمومی ها همش باعث میشه تاثیر اختصاصی از بین بره و اون نتیجه مطلوب بدست نیاد
 

zmaa

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
298
امتیاز
3,526
نام مرکز سمپاد
سمپاد
شهر
تهران
چچچ

به نقل از نادر راشد :
خب كار خوبي كه كردم اين بود كه يه ماه آخر برنامه ريزي كردم ، آزمون دادم و خيلي خوب خوندم كلن. واقعا تاثير گذاره

كار بد اين بود كه ساعت مطالعاتيم بعد از امتحاناي ترم 1 به شدت افت پيدا كرد كه حدود 1 ماه همونجوري موندم. مي گفتن اون موقع همه اينجوري مي شن ولي خب مال من زياد طول كشيد. از الان به فكرش باشيد
آره واقعا من که امسال سوم دبیرستان بودم و خیلی هم بحث کنکور جدی نبود به مدت دو هفته بعد امتحانای ترم 1 افسردگی مزمن گرفته بودم و 24 ساعته گریه میکردم بخدا و توی همین مدت ترازم 200 تا افت کرد و شد 7100 که داغون شدم ..البته بعد دو هفته من خیلی به خودم اومدم انگیزم خیلی زیاد شد عید روزی 9 تا 10 ساعت می خوندم و ترازم 7700 شد..
آره دیگه امسال مواظب خودم هستم تا همچین اتفاقی نیفته و از همه هم می خوام حواسشون به روحیاتشون باشه
 

robo94

عــلــــی (مهندس سابق)
ارسال‌ها
781
امتیاز
1,702
نام مرکز سمپاد
دبيرستان شهيد اژه اى
شهر
اصفهان/تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
تـــهـــران (دانشکده فنـے )
رشته دانشگاه
مهندسی بــرق
کارایی که باید می کردم! ولی ...

...

امروز چندمه؟! 13 تیر! من اون موقع چیکار می کردم؟ روزی 4-5 ساعت درس میخوندم بعضی وقتا هم چیزی نمی خوندم و خب مدرسه هم
می رفتم

همه میگفتن تابستون درس نخونین اما چرت می گفتن چون کنکورشونو داده بودن و یادشون نبود این موقع ها رو ... همون طور که یه کنکوری توی تابستون فکر میکنه چرا اصن سال های پیش درس خوند اما واقعیت اینه که اگه نمی خوند به این جا و این تسلط چه ضعیف چه قوی نمی رسید

چرا حتی اونایی که درس خوندن مثه من توی تابستون از خوندنشون راضی نبودن؟! چون ما ها از اونا نبودیم که بتونیم از اول کار روزی 10-12 ساعت درس بخونیم من خودم فقط در حدود 10 روز اینجور درس خوندم اونم توی اردیبهشت وقتی در حال ایده آل بودم.

پس یکی مثه من باید می دونست که نمی تونه مثه بعضیا که هفته ای بالای 35 ساعت اونم توی تابستون میخونن، درس بخونه و باید بدونه که یکسال وقت داره و باید استفاده مفید کنه نه اینکه هر طور شده خودش رو به آزمونا برسونه که رتبش خوب بشه


پس من باید اینکارو می کردم حداقل شیمی 2 و 3 رو کامل میخوندم جوری که وقتی آزمون میدادم محال بود 100 نزنم! باید کامل میخوندم و حتما دوره هم میکردم جوری که بمونه تو ذهنم جوری که مثه وقتی میگن 2،2 تا میگی 4 تا، سوالای شیمی رو هم غریزی جواب بدی حتی اگه 6 ماه باشه که شیمی نخوندی این موجب میشه که حداقل شیمیت درست شده باشه نه که هیچیت درست نباشه
آخراش من واسه فیزیک پایه و عربی اینطوری شده بودم
دینی 3 رو جوری واسه نهایی ها خونده بودم که وقتی واسه اولین بار بعد از خرداد 90 توی اردیبهشت 91 لای کتاب دینی 3وم رو واز کردم هنوز حتی متن رو هم حفظ بودم ... و فقط دیگه آیه ها رو خوندم و حفظ کردم جا هاشون رو + اندیشه تحقیق جوری که 16 درس دینی 3 رو من بعد از 11 ماه توی 9 ساعت خوندم اونم کامل از این جهت من اگه میومدم و تابستون بجای کلی خونی موضوعات رو دسته بندی می کردم و کیفیت رو پیش می گرفتم موفق تر بودم این مشکل واسه من توی عید هم اتفاق افتاد خب ریسکش بالاست منم انتظار ندارم که به راحتی شمام این کارا رو بکنین اگه وضعتون مثه منه

و کنار شیمی کلی درس دیگه میخوندم اما نه همشو! چون نمی تونستم! آدم باید بلند مدت نگاه کنه من نتونستم اما این واسه کسیه که توی سال دوم و سوم هم درس میخونده و الان آمادگی رو واسه خیلی چیزا داره من مثلا فیزیک 3 و شیمی 3 واسه کنکور خیلی کم تست زدم چون سال سوم خونده بودم و هر کدومو حدود 600-700 تا تست زده بودم

اما یکی هست که درس نخونده آنچنان، حالا یا حال نداشته یا به بهونه المپیاد و ... اون باید همون برنامه ای رو پیش بره که به یه تسلط نسبی برسه چون ممکنه وقتی آزمون میده مثلا عمومیاش رو رنج 30 تا 40 باشه خب این باید همه چیو بخونه حتی اگه کلی باشه و دقیق نباشه و نقاط ضعف رو توی سال برطرف کنه و معلومه که همنچین کسی خیلی باید این 1 سال رو بکش بخونه!

اینکه کدوم راه رو برید دست خودتونه... باید شناخت داشته باشین ار خودتون که باید تا آخر تابستون چیکار کنین آیا کیفیت مطالعه رو بذارین اولویت و یا کمیت (همیشه کیفیت بهتر از کمیت نیست .. معلومه)

موضوعی بود که همیشه تو خونه بهم یادآوری می کردن میگفتن برو استخر برو کوه برو بولینگ و ... ولی من فکر می کردم که اینا وقتمو میگیره و مثلا 1 ساعت یا 2 ساعت (که راحت میشد 6-7 ساعت) نت اومدن رو ترجیح میدادم

ولی واقعا موضوع یه چیز دیگس! استخر و چیزای مثه اون درسته که شاید 4-5 ساعت وقت می گرفت ولی هم انرژی آدم رو خوب تامین میکنه هم فکر آدمو آزاد و هم نشاط میده به آدم اما نت باعث خستگی میشه شاید فکر کنیم که 1 ساعت میایم و میریم اما موضوع اینه که ساعت ها بکگراند ذهنمون (مجبور شدم از خودم کلمه بپرونم اما منظورم رسونده میشه) درگیرش باشه

جون هر کی دوس دارین نت رو بندازین هفته ای یکبار! نت فقط فیس بوک نیست که اکانت رو دی اکتیو کنین و بعدش تو یاهو و سمپادیا و ... پلاس باشین خود نت مشکل سازه

همین سمپادیا رو اگه واقعا کاری باش ندارین نیاین! نیاین ببینین چه خبره! چون خبری نیس

مسافرت رو خب رفتم راضیم هستم! من سال سوم واسه یه دونه کلاس مسافرت نرفتم هنوزم راضیم از کارم ولی سال پیش دیگه خونوادم نذاشتن اینجوری باشن هم تابستون و هم زمستون روز امتحان تحلیلی مون که قرار بود جبرانی بگیرن و همه بیان بالا رفتم مسافرت و خیلی هم مفید بود چون من آدمی بودم که زود می بریدم یکی از سال بالایی های ما تو این سایت می دونه که من دم به دم میبریدم

وسطای آذر بود که خیلی تنها شدم ... یواش یواش اسمس میزدی یا جواب نمیومد یا دیر جواب میومد ... بعضیا دیگه رفته بودن ... منم نمی تونستم و نمی تونم 2 روز یا بیشتر از رفیقام خبر نداشته باشم ... وابسته بودم از این جهت امسال باید کامل به خودتون متکی باشید و اگه شده یه آشنا که تازه کنکور داده (حداکثر 3 سال یا 4 سال) باهاش بتونین مشکلاتتونو بگین من همچین آدمی یا بهتر بگم آدمایی رو وسط فروردین پیدا کردم دیر بود ولی همین که هر روز میدیدمشون و باهاشون بگو و بخند داشتم خیلی مفید بود ... اما اگه به خودم متکی بودم حداقل از لحاظ روانی راحت بودم

ولی بودن کسایی که تا آخرش باهات بودن ما واسه تولد یکی از دوستامون که راحت فراموشمون کرد اوایل امتحانات ترم اول رفتیم کادو خریدیم و چند بار دیگه هم توی سال پیش داشنگاهی این مسئله پیش اومد اما خب بعضیا هستن که اگه الان ولت کنن بهتره تا اینکه یه چند سال دیگه از خلقیات آدم سو استفاده کنن و بعد ولت کنن!

هیچ وقت نگو من جمعه از این ساعت تا اون ساعت درس نمیخونم! چون وقتی جمعه میاد می بینی همه چی مهیاست حیف هم هست الان که حال داری بگی نه برنامه میگه الان نخونم و استفاده کن ممکنه یکشنبه ببری خب اونوقت تفریح کن! وقت واسه تفریح رو فیکس نکن ولی واسه درس رو حتما فیکس کن

کسی که دم به دم خسته میشه تا آخرش همین طوره آدم بــــایـــد تمرین کنه که مقاومت کنه خیلیا بودن که از خیلیای دیگه فقط سر خوندن جلو زدن!

هدف رو هیچوقت پایین نیار چون 100% روی روحیه و تلاشت تاثیر میذاره اگر منطقی و دست یافتنیه سفت بگیرش!
اصلا و ابدا" پیگیر رتبه های کسی نباش فقط با خودت رقابت کن! ... سعی کن نمودار پیشرفتت حتی الامکان صعودی باشه (حالا اکید هم نبود طوری نیس! :D وضعیت رو باید اگه قابل قبوله نگه داری) و اگه با خودت رقابت نکنی نتیجه میشه اینی که این پایین می بینی! و به طور کلی افت می کنی

xdt88z7vny57olm12j.png


من فقط یه مسائلی رو با خودم مرور کردم که ابتدایین و کلی و الان توانایی اینو ندارم که بدونم جزئیات مطالعه و درس خوندنم باید چه طور می بود که نتیجه بگیرم چون که نمی دونم نتیجم در چه حده و هنوز نتایج اولیه نیومده


مهمترین مسئله که همون بود که منو تو کنکور شکست داد وقتی سراغم اومد که کاری نتونستم بکنم ! ... و هیچ وقت فکر همچین مشکلی رو با خودم نمی کردم ...
و فقط 7 ساعت مونده بود به کنکور که فهمیدم باید چی کار میکردم که دیر شد و این مشکل رو میذارم واسه 10 ماه دیگه میگم...

و دیگه اینکه توی این سال نشو تبدیل به یه ربات ... فکر رو بکار بگیر نذار یه نفر دیگه بهت بگه چی بخون چی نخون باید خودت این توانایی رو داشته باشی که راه حل پیدا کنی واسه مشکلاتت ... کنکور مثه این اسباب بازیا تو تخم مرغ شانسی یا toy box نیست که 1و2 و 3 و4 یکی یه جایی واست توضیح بده حالا چیکار کن خودت باید 1و2و3و4 رو بسازی


flaenzk46tefc6wimi6o.jpg


مسلما خیلی از حرفام مشکل داره و اشتباست و اگه دوستان بیان ویرایش کنن و نظر بهتر رو بگن خیلی بهتره + اینکه نکته جدید تر یادمون بیاد هم اضافه میکنیم چون الان اینا همش نبود
 

ninja

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
557
امتیاز
1,355
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهرکرد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کارایی که باید می کردم! ولی ...

با تشکر از جناب :|.Mr...
منم چند تا چیز اضافه کنم
1- بچه ها ترو خدا .. یه امسال خودتون درگیر مسائل حاشیه ای نکنید!!!! هیچی!تنها مسئله مهم براتون این باشه که 1 سال دیگه قراره زحمتای 17-18 ساله پدر مادرتونو جواب بدید! زحمتای خودتونو! باور کنید پشیمونی پیز وحشتناکیه!!! خودتونو از هرچیز و هر کس که ذهنتونو حتی برای چند ثانیه درگیر میکنه دور نگه دارید!!!! این مسئله باعث کابوس های شبانه من شده!! آه حسرتی که فقط خودم میدونم چرا میکشم!! پس فکر و ذکرتون فقط درس باشه!نه حتی خانواده!!!!!
2- کلاسور ارزیابی! موثر ترین چیز در کاهش غلط ها!!! زیاد زدن هنر نیست!درست زدن هنره! من خودمو مثال میزنم هیچ وقت نمینوشتم اینو!!!! این چیزا بهترین منبع برای دوران جمع بندین! که اگه نداشته باشید گیج میشید!!!!
3- از تفریحای اضافی بزنید نه از تفریحایی که باید باشن!! موفق ترین دانش آموز کسیه که به همه کاراش برسه!!!!
4- هدف بلند مدتون بلند باشه!!! از کم شروع کنید به زیاد!!!
5- ححتما حتما برنامتون جوری باشه که حداقل روز قبل از آزمون رو اختصاص بدید به مرور!! یادتون تنره مروز خیلی مهمه !!!! خیلی!!!
6-بچه ها امسال تنها چیز تنها کسی که میتونه بهتون آرامش بده فقط و فقط خداست! نه هیچ قرص آرام بخش و نه هیچ مشاور!! پس تنبلی نکنید و حتی الامکان نمازاتونو کامل بخونید و هر چی اعتقاد دارید با پروردگار یا به قول مهسا جان نیروی برتر زندگیتون راز و نیاز کنید!!!!
7- مطمئن باشید که دیگران هم یکی مث شمان!!! نه چیزی سر دارن نه از آسمون اومدن ! فقط خودشونو باور کردن! خودتونو نبازید به هیچ وجه!!!!
8-اینترنت و موبایل حتی الامکان تعطیل!!! باور کنید اعتیاد اینا خانمان سوزه!!!

5- مارک دار کردن تست ها! یکی از بزرگترین و احمقانه ترین اشتباهای من!!!
 

ibtkm

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,678
امتیاز
3,394
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
دانشگاه
دانشگاه تهران
پاسخ : کارایی که باید می کردم! ولی ...

مارک دار کردن تست‌ها منظورتون چیه؟
 

n.r

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
707
امتیاز
3,527
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
دانشگاه
علوم پزشکی تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کارایی که باید می کردم! ولی ...

منم یه چیزی اضافه کنم:
شاید بدترین حالت این باشه که فکر کنی داری از وقتت استفاده ی مفید میکنی ولی در اصل هیچ کاری نکردی! این مخصوصا واسه ی من در مورد کلاسایی که میرفتم صادق بود. اگه قراره یه کلاسو برید خب پس پا به پاش جلو برید و تستا و مسائلو حل کنید. مخصوصا تو تابستون که وقتتون بیشتره... خلاصه اینکه اول برنامه ی کلاس بعد برنامه ی آزمون. وگرنه تهش مثه من مجبور میشید خودتون بشینین از رو یه کتاب (نه حتی جزوه ی اون کلاس) از اول خودتون بفهمید درسو.
 
بالا