- شروع کننده موضوع
- #1
Angel_f
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 206
- امتیاز
- 672
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- دانشگاه
- به امید خدا تهران!!
- رشته دانشگاه
- پزشکی ایشالا!
بالاخره تصمیم گرفتم یکی از شعرامو بذارم بخونین...آخه انقدر بچه های اینجا هنرمندن و شعراشون فوق العاده است که آدم روش نمیشه... :-[به هر حال ببخشید اگه خیلی ایراد داره.... شرمنده... اولین کارمه....لطفا ایرادامو بگیرید...منتظر نظراتونم.... :)
من هنوز محو تمنای تماشای تو ام
من در آغوش تو می خوانم و
درگیر سخایای تو ام
دل من قطعه نسیمی
دل من برگ بهاری
دل من پاک تر از یاس کبودی
به تمنای تو هر جا
همچو آشفته نگاری
ز سرمستی یک جرعه توجه
یک جرعه محبت
یک مشت ستاره
می رقصد و
می خواندو
می میرد و
می ماند...
بی تو دلداده به آغوش نوازشگر مرگم
بی تو مجنون به جنونم
بی تو آواره ی دردم
بی تو آغشته به خونم
شوق شیدایی من را بسرای
عشق بی بال و پرم را بنواز
قطره بودم، حال دریایی من را بستای
همزبانم شو و تنهایی من را
با دل آشوبه ی جانت
با نگاه نگرانت...برهان...
که من از مستی دریای نگاهت می هستی بچشم....
من هنوز محو تمنای تماشای تو ام
من در آغوش تو می خوانم و
درگیر سخایای تو ام
دل من قطعه نسیمی
دل من برگ بهاری
دل من پاک تر از یاس کبودی
به تمنای تو هر جا
همچو آشفته نگاری
ز سرمستی یک جرعه توجه
یک جرعه محبت
یک مشت ستاره
می رقصد و
می خواندو
می میرد و
می ماند...
بی تو دلداده به آغوش نوازشگر مرگم
بی تو مجنون به جنونم
بی تو آواره ی دردم
بی تو آغشته به خونم
شوق شیدایی من را بسرای
عشق بی بال و پرم را بنواز
قطره بودم، حال دریایی من را بستای
همزبانم شو و تنهایی من را
با دل آشوبه ی جانت
با نگاه نگرانت...برهان...
که من از مستی دریای نگاهت می هستی بچشم....