فرانتس کافکا

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع fatima !!!!!
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

کدام یک از آثار کافکا برای شما جذابیت بیشتری دارد چرا ؟

  • محاکمه

    رای‌ها: 10 34.5%
  • مسخ

    رای‌ها: 15 51.7%
  • قصر

    رای‌ها: 7 24.1%
  • جلوی قانون

    رای‌ها: 0 0.0%
  • دفتر یاداشت های روزانه

    رای‌ها: 3 10.3%
  • آمریکا

    رای‌ها: 3 10.3%

  • رای‌دهندگان
    29
پاسخ : فرانتس کافکا

شما مشکلی دارید؟من که نه!
 
پاسخ : فرانتس کافکا

من مسخ و پیام محکومین رو خوندم که هر دو تاشو صادق هدایت ترجمه کرده ...

پیام محکومین رو خیلی دوست داشتم...
حالا این محاکمه همون پیام محکومینِ؟؟
 
  • لایک
امتیازات: scare
پاسخ : فرانتس کافکا

چندتا مقاله می خوندم راجع به این بزرگوار، گفتم شاید بد نباشه اینجا چندتا نکته بگم:

خب، یک پدیده ای وجود داره به نام "انفجار منفی". یعنی چی؟ می گن هیچ چیز هوشیارکننده تر از اصل عدم هوشیاری نیست.(اون هم در برخی از داستان های کافکا) چه جوری؟ به این صورت که اگه دقت کرده باشید، خود رویدادهای داستان های کافکا وحشتناک یا به قولی دلهره آور نیستن. بلکه این شخصیت های داستانه که در برابر این چیزها و رویدادها بی تفاوت عمل می کنن و همون عکس العملی رو دارن که دربرابر رویدادهای عادی از خودشون نشون دادن. پس عادی بودن و روزمره بودن وقایع، باعث هولناک بودنشون می شه. این از انفجار منفی، که بیشتر در آثار کافکا دیده می شه.

دوم اینکه، توی این مقاله راجع به بیماری آلوپراکسی توضیح داده بود. آلوپراکسی به این معناست: رفتار بیماری که برخلاف خواسته ی خود عمل می کند.
که این بیماری رو به شیوه ی کار کافکا تشبیه کرده بود. درواقع کافکا موضوع مورد نظر خودش رو از همون اول به یه نام جعلی معرفی می کنه و به این خاطر تا به این حد در کارهاش موفق بوده که خودش هم به قولی یک بیگانه یا یک آدم جعلی به شمار میومده.(از لحاظ دینی: درواقع یک یهودی دربین مسیحی ها! چندان اطلاع ندارم.)

و سوم: تفاوت اصلی رمان های ایشون، با رمان های امروزیه. رمان های امروزی، اغلبشون غیر مدرن هستن. یعنی چی؟ یعنی در بهترین حالت، فقط چیزی رو که می بینن توصیف می کنن. ولی توی علوم تجربی مدرن یه سری مراحل درنظر گرفته می شه که موضوع موردنظر رو توش می گنجونن و زمینه ی تبدیل و تغییر و این چیزها رو فراهم می کنن تا به شناخت موضوع موردنظر میسر می شه. که کافکا هم همین کار رو می کرد. شرایط دگرگون شده به وجود میاورد و موضوع موردنظرش رو توی شرایط موجود قرار می داد تا به شناخت می رسید. و این یعنی مدرن بودن.
 
پاسخ : فرانتس کافکا

کافکا به نظرم نمیخواسته انقدر سیاه ازش برداشت بشه
من قصر رو که مجموعه داستان کوتاهه خوندم
بهترین داستانش "ضربه به دیوار قصر" هستش
اما راستش نوشته هاشو به هرکسی توصیه نمیکنم چون به نظرم کلمات در نثر کافکا کمتر مفهوم عام رو میرسونه
 
  • لایک
امتیازات: scare
پاسخ : فرانتس کافکا

تو مسخ، قسمت های آخرش، به نظرتون منظور نویسنده از نوشتن صفحه های آخر چی بود؟ همون صحنه که بعد از مردن گرگور(شخصیت اصلی) هست و خانوادش بیرون رفتن و راجع به اینکه خواهرش دیگه بزرگ شده و باید شوهر کنه فکر میکنن؟

به نظرتون داره این حس رو تشدید میکنه که دیگه گرگور هیچ اهمیتی برای خانوادش نداره (و حتی از مردنش خوش حال هم شدن)؟
 
  • لایک
امتیازات: N.M
پاسخ : فرانتس کافکا

به نظر من آثار کافکا یه آثار سیاهی هستن، یعنی همشون یه جورایی منفین، شاید دلیلش این باشه که خودش تصورش از دنیا همونجور سیاه و تاریک بوده، چون تو همهء کتاباش رو که بگردی شاید حتی یه نقطهء روشن و سوسوی ضعیف امید ;D رو نبینی! خوب این چیز عجیبیه. خوب مطمئنا از اون کتابایی نیست که توش میگه :«و آنها تا آخر عمر در کنار هم با خوشبختش زندگی کردند.پایان.» به نظرم داستاناش یه کم بیش از حد سیاهه. نویسندهء خیلی بااستعدادیه، ولی داستاناش یه جوری خیلی تاریکن. انگار دنیا چیزی بیشتر از دروغها، حقه ها، زشتیها و پلیدیعا نیست و آدمهای دوروبرمون همشون قاتل و دزد و دروغگو و خائن و ...ان.
+ دیس نه توروخدا! [-o<
+آدم کتابای کافکا رو میخونه احساس میکنه کافکا پارانویدی بوده 8-|
+بعد احساس میکنه خودشم پارانویدی شده!!! 8-}
 
پاسخ : فرانتس کافکا

البته این که همه آدما یه جورایی بدن کاملا راسته
 
Back
بالا