کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • شروع کننده موضوع
  • #1

mehran

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
732
امتیاز
1,087
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پس از فراز و نشیب‌های زیادی که انتخاب کتاب چهارم داشت، کتابشازده کوچولو اثر آنتوان دو سنت‌اگزوپری و ترجمهٔ احمد شاملو توسط خود شما به طور مستقیم انتخاب شد. شایان ذکره که این نوع انتخاب فقط به طور آزمایشی برای کتاب چهارم برگزار شد و احتمالا نحوهٔ انتخاب کتاب و کتاب‌های بعدی بنا به صلاح‌دید برگزار کننده‌گان متفاوت‌ه.

به هر حال، اکثر ما با این کتاب آشنا هستیم، اگه نخونده‌ باشیمش لااقل یه بار اسمشو شنیدیم و تا حدودی یه چیزایی راجع به داستانش می‌دونیم؛ داستان پسرکی که از یه سیارهٔ دیگه به زمین میاد و از دیدگاه خودش به همه چیز نگاه می‌کنه و ما می‌بینیم که چیزای ساده‌ای که تو طبیعت اطرافمون هستن، چقدر می‌تونن معانی ژرف و در عین حال زیبایی داشته باشن.
بخش کوتاهی از کتاب:
روباه گفت:خدانگهدار.اما رازی که گفتم خیلی ساده است.جز با دل هیچی رو نمیشه اونجوری که باید دید.یادت باشه ارزش گل تو به قدر عمریه که به پاش صرف کردی.انسانها این حقیقت رو فراموش کرده اند اما تو نباید فراموشش کنی.تو تا زنده ای نسبت به چیزی که اهلیش کرده ای مسوولی.تو مسوول گلت هستی.

شهریار کوچولو برای اینکه یادش بمونه تکرار کرد: «من مسوول گلمم.»
ترجیح دادم چیزی راجع به کتاب از جایی نقل‌قول نکنم و به همین مقدار بسنده می‌کنم؛ اما برای آشنایی بیش‌تر با نویسنده و البته مترجم، ویکیپدیا به کمکمون میاد!

توضیحاتی راجع به نویسنده
توضیحاتی راجع به مترجم



index.php
index.php



کتاب صوتی: می‌تونید نسخهٔ صوتی این کتاب رو از این آدرس با حجم تقریبا ۱۰ مگابایت دانلود کنید.
در ضمن از اونجایی که کتاب به شدت معروفه، تو هر کتاب‌فروشی‌ای فکر می‌کنم خیلی راحت پیدا بشه.

امروز یک‌شنبه ۱۳ شهریوره. دوشنبه نه، سه‌شنبه نه، چهارشنبه هم حتا نه، پنج‌شنبه هم که هیچی، جمعه‌ هم که خب تعطیله، می‌رسیم به شنبه.
بله، شنبه ۱۹ شهریور تاپیک باز می‌شه.

پ.ن.: واقعا داشت یادم می‌رفت!
صحبت از شاملو شد؛ دلم نیومد یه چیزی نگم. خواستم از موقعیت استفاده کنم (و یا سواستفاده حتا) و پیشنهاد کنم این شعر رو از شاملو که با صدای خودش هم هست حتما گوش کنید.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

mehran

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
732
امتیاز
1,087
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
نیشابور
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

باز شد.
 

saranaz

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
996
امتیاز
4,711
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
یزد
سال فارغ التحصیلی
1393
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

الهی چقدر این شاهزاده نازه :D
شبیه بچگی های خودمه :))
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,643
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

به نظر من ترجمه ی شاملو خوب نیست اصلا !
ببینین اصلا شازده کوچولو رُ گفته شهریار کوچولو !
بعد یه جا میگه : " آوخ که من خواهم گریست ! " در حالی که مصطفی رحماندوست تو ترجمش میگه : " آه ... من گریم گرفت ... "
به نظر من این کتاب احساسیه ! جملاتشم باید همونجوری باشن تا حس خوبی به آدم بدن ! :)
در کل به نظرم فوق العادس ...
همه ی سنین ، همه ی سلیقه ها !
با وجدان آدم حرف میزنه ... :)
 

AHMADREZA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,028
امتیاز
1,416
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی کاشان
شهر
کاشان
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

اول برای ترجمه من یه توضیحی بدم:
یه مثالی که رایج هست[nb]با عرض پوزش پیشاپیش :D[/nb] می گن ترجمه مثل زن هستش از این نظر که قشنگش با وفا نیست و با وفاش زشت هست.
ترجمه ی شاملو هم بیشتر همون حالت اول هست و به نظرم از نظر انتقال احساس موفق تر بوده اما ممکنه بعضی جاهاش با متن اصلی متفاوت باشه.
راجع به خود کتاب اگه بخوایم بگیم:
شازده کوچولو(شهریار کوچولو) داره در مورد انسان با همون ذات پاکی که داشته قضاوت می کنه.
شهریار کوچولو یه نماد هست از قضاوتی که خود آدم می تونه در مورد خودش داشته باشه.
این کتاب سال 1943 منتشر شده یعنی وسط جنگ جهانی دوم و میشه گفت نوعی یادآوری انسان بودن هم بوده.
 

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

شازده كوچولو داره يه تلنگري ميزنه براي يادآوري ارزش هاي فراموش شده
و نگاه هايي كه در اثر دنياي تكنولوژيك امروز ايجاد شده براي ادما.
همون صفحه ي اول، كلاه و فيل!
يا جعبه هايي كه توش گوسفند بود
اگه يه مقايسه اي بكنيد بين شازده كوچولو، گل سرخ، و خلبان يا نويسنده ميتونيد قشنگ بفهميد كه داره چه قياسي انجام ميشه.
و بحث هاي فلسفي گرگ از اهلي شدن و ... كه بعدا كامل در موردش مينويسم

در كل شازده كوچولو به هيچ وجه يه كتاب احساسي نبود. براي بچه ها هم ممكنه سرگرم كننده باشه. اما حرف هاي خيلي خيلي گنده اي داشت
البته جملات فوق العاده اي هم داشت ، من يه خلاصه اي از جملات قشنگش تهيه كردم. ميخواستم بگم شماهم تهيه كنيد ، بعدا به درد ميخوره، اما يادم رفت :D

---
درمورد ترجمه هم يه چيزي بگم
ترجمه كلا به درد نميخوره. اگه بتونيد زبان اصليشو بخونيد خيلي بهتره
اما بين ترجمه هاي فارسي، من شاملو-نجفي و رحماندوستو خوندم
به نظرم شاملو زياد قوي ترجمه نكرده، اما نجفي فوق العاده ترجمه كرده. و زيبايي جملات و شاعرانه بودنشون رو هم حفظ كرده
رحماندوست هم به عنوان يه كتاب قصه براي بچه ها ترجمش كرده. بنابراين جملات سنگيني نداره

توصيه ميكنم يه بار هم ترجمه ي نجفي رو بخونيد :)
 

khoshi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
391
امتیاز
702
نام مرکز سمپاد
حلی3
شهر
تهران
مدال المپیاد
تلاش!
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

خيلي قشنگه
سه بار خوندمش
اون جاي داستان كه توراهه و به سياره هاي مختلف ميره خيلي خوبه؛خيلي خوب دسته هايي از مردم رو نشون داده بود.مثلا اون يارو كه هي چراغ و روشن خاموش مي كنه؛از اين آدمايي كه مثه ماشينن؛اصن(اصلا)فكرنمي كنن؛
قسمت روباهشم خوب بود.خوندم :( شدم.
آخرشم مردن رو قشنگ ديد.مي خواست بره،گفت اين(جسمش :D) بردنش سخته،خودم ميرم.
كلا كتاب خيلي خيلي خوبيه
 

AHMADREZA

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,028
امتیاز
1,416
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی کاشان
شهر
کاشان
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

من جمله قشنگ ها رو جدا کردم :P
روباه گفت:آدم فقط از چیزایی که اهلی می کند می تواند سر در آرد.آدم ها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند.همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکان ها می خرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم ها مانده اند بی دوست.... تو اگر دوست می خواهی منو اهلی کن.

آدم ها؟باد این ور آن ور می بردشان؛ نه این که ریشه ندارند؟این بی ریشگی حسابی اسباب دردسرشون شده.

فعلن این 2 تا باشه :D
 

Hespride

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,103
امتیاز
5,601
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی (ره)
شهر
قم...قم...قم
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
مهندسی مالی
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

فكر كنم بهتره الان جمله هارو ننوسييم اينجا!
چون ديگه كسي نظر نميده و كلا اينجا ميشه تاپيك جملات قشنگ كتاب :)
 

Legend

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,329
امتیاز
2,204
نام مرکز سمپاد
علامه حلی بدون شماره!
شهر
طهرون
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
مهندسی عمران
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

آخ یادش بخیر اینو من سال 5 ابتدایی خوندم! :D برای این کتاب خوانی هم نخوندمش چون می خواستم کتاب های دیگه رو خونم!

من خیلی دوستش داشتم وقتی میرفت به سیارات تمام نماد های انسانی و این جهان رو در کتاب گنجنده بود! یعنی مثلا یکی نماد ... و یکی نماد ... و....! ازش خوشم اومد چون هم جذاب بود هم اینکه خیلی خوب نویسنده در عالم بچگی چیز هایی رو درکتاب میگه که خیلی از کتاب ها این ساختن نماد هارو در کتاباشون به مشکل برمیخورند! نویسندش عالیه! x:

ولی کتابش رو نصفه یادم! :D آخه 5 یا 6 سال پیش خوندم! :D (امان از این پیری که حواس واسه آدم نمیزاره! :D پیر شدیم رفت،جوونی کجایی که یادت بخیر)
 

vahidd

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,163
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
شهید هاشمی نژاد
شهر
مشهد
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

شاملو به نظر من ترجمش خوب نیس ولی اگه با صدای خودش گوش کنید دیگه فوق العادس...

از جرف بچه ها که بگذریم شازده کوچلو یه جورایی یه پیشنهادم هست که سعی کنیم با یه دیدگاه جدید به چیزای قدیمی و کلیشه ای نگاه کنیم
مثلآ این گلدون به جای اینکه بهش بگیم مکانی برای گل مثلآآآآآ بگیم جایی که گل رو میذاریم توش تا خار هاش دیده نشه و یاداور قدرتمندی انسان شه ...
مثلآآآآ بودا
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

نظراتِ من در تاپیک قبلی :D :
قسمتای مورد علاقه ـم

+ فانوسبان ، بنظرم نمادِ آدماییه که وظیفه شناسن اما هدف ندارن . آدمایی که میتونن مفید واقع شن ولی ...

+ ساده نویسیِ اگزوپری ... بنظرم خیلی تاثیر داشته تو گیرا بودن و عمومی بودنِ کتابش . کتابیه که نیومده با جمله های پیچیده و طولانیِ فلسفی حرفشُ بگه ، طوری گفته که هرکی از هر قشری چه کتابخون چه کتاب نخون ، می پسنده کتابشُ ... خیلی خوبه ! من کلن طرفدار ساده نویسی و در عین حال عمیق نویسیم :-" :D

+ منظور از بزرگترها به نظرم آدماییه که خیلی توی چیزای جدی و مسخره ی این دنیا غرق شدن دیگه !
پادشاه ، میخواره ، جغرافیدان ، و حتی خود نویسنده وختی مهم ترین مساله براش درست کردنِ هواپیماشه ،
هر کدوم یه نوعی آدم بزرگن ! :-??

+ عاشقِ این جمله ـم : اگه آدم گذاشت اهلی‌ش کنن،
بفهمی نفهمی خودشُ به این خطر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
:rolleyes:

اینا چیزایی بود که قبلاً گفته بودم . نظرای دیگه ــم رو به تدریج میگم.


+خیییللیییی خیلی لایک برای جمله ی اول ساینا ... دلیل مخالفتم با کتاب دقیقاً همین بود !
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

انــقد روي ِ شازده كوچولو بحث شـده كـه آدم انگيزه نمي مونه براش دوباره راجبش بحث كـنه #S-:
ولي خب :D
ساده نويسيش رو دوست دارم ؛ مدلش ( نمادين بودنش ) رو هم دوست دارم !
ترجمه ي شاملو رو اعصابم بود هر چـند :D
اون تيكه ي صحبتش با گرگـه بود ؟ اونجاش عالي بود به نـظرم ؛
به نظرم بد شـروع شـده ! ( نزنين منو )
در حـدي كه خيليارو ميشناسـم كه فصل اولش ُ خوندن و ديگه ولش كردن !
ادامه‌ش و آخرش شاهكاره ؛ شكي نيس امـا اولش رو به نـظرم بهتر مي تونس شروع كـنه !
(اصلا مشكلي با اون مار بوآ و اينا ندارما ! )
امـا مدلش با بقيه ي كتاب فرق مي كرد فصل اول ...
 

علی دلاور

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
558
امتیاز
1,114
نام مرکز سمپاد
علامه حلی اراک
شهر
اراک
مدال المپیاد
المپیاد زیست
دانشگاه
علوم پزشکی ایران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

اخترک اول مسکن پادشاهی بود که با شنلی از مخمل و قاقم رو اورنگی بسیار ساده و در عین حال پر شکوه نشسته بود و همین که چشمش به شهریار کوچولو افتاد داد زد:خب این هم یک رغیت
می میزنی که چه؟
-که فراموش کنم
-که چه چیز را فراموش کنی؟
می خواره همان طور که سرش را پایین انداخته بود گفت:سرشکستگی ام را
-سرشکتگی از چه؟
-سرشکستگی می خواره بودنم را

-نمی توانم باهاتبازی کنم هنوز اهلیم نکرده ای اخر.
-معذرت می خواهم
فکری کرد و دوباره گفت:اهلی کردن یعنی چه؟
.
.
.
-چیزی که پاک فراموش شده معنیش ایجاد علاقه کردن است
انسان همیشه انسان است برای انسان بودن بزرگ و کوچک معنی ندارد همه ما همان کودکان کوچک دیروز هستیم که امروز توانایی های پیدا کردیم یکی ماشین دودی میتونه برونه یکی کتاب می نویسه یکی...ولی چیزی که این وسط ازار دهندس رفتار هایی که ما برای خودمون تعربف کردیم اگر مثلا در کودکی از دیدن یک گل خوشحال میشدید در بزرگ سالی حتما باید با مسافرت خارج از کشور و پول و معامله و... خوشحال شویم در غیر این صورت رفتاری بچه گانه کرده ایم شازده کوچولو همه ما را به اصلیت به ذات و به خودمان دعوت کرد شازده کوچولو تلاش می کنند ما را از شر خودمان که به ان ادم بزرگ شدن می گوییم خلاص کند و جالب این جاست که عده ای گفتند شازده کوچولو کتاب قصه بچه هاست و ((ادم بزرگ)) نباید ان را بخواند یا للعجب!
 

Your feline

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,059
امتیاز
16,988
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان
شهر
شهرستان
سال فارغ التحصیلی
105
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

دوستان سلام به همگی

خب صد در صد با همه حرفهای ِ تخصصی که گفتید من حرف خاصی واسه گفتن ندارم .

خوشحالم که بالاخره وخ شد که تو کتاب خوانی گروهی شرکت کنم .البته اینبار بجای خرید کتاب اون ُ دانلود و پرینت کردم

با ریحانه جون موافقم . ترجمه بعضی جاها خصوصن اون بخشای ِ ابتدایی واقعا انگیزه آدم رو کور می کرد مصن این ُ

" اما خطر بائوباب ها آن قدر کم شناخته شده و سر راه کسی که تو چنان اخترکی سرگیدان بشود آن قدر خطر به کمین نشسته که این مرتبه را از رویه همیشگی خود دست بر می دارم و می گویم "

ینی من اولاش که به اینا خوردم بیخیالش شدم اما بابام می گف نسخه زبان اصلی ( فرانسه ) و همینطور ترجمه قاضی بمراتب روانتر و شیرینتر هستند

کتاب ِ خوبی بود در کل . واقعیتا رو می گف ، اما نه اونجوری که همه میگن ُ واسه پشت ِ گوش انداختنه .البته بعضی جاهاشم اینطوری بود اما اونقد کم بود که خیلی به

چشم نیاد. و بنظر من گروه سنی نداره . ینی گفته واسه بچه ها ، اما واسه همه حرف

داره واسه گفتن .و کتابی نیس واسه سرسری خوندن و فهمیدن.

و در نهایت از بین ِ تمام ِ بخشهای ِ مورد علاقم این یکی ُ بیشتر دوس داشتم که

" اخترک اول مسکن پادشاهی بود که با شنلی از مخمل ارغوانی *قاقم بر اورنگی بسیار ساده و در عین حال پر شکوه نشسته بود و همین که چشمش به شهریار کوچولو

افتاد داد زد :

خب ، اینهم رعیت !

شهریار کوچولو ! از خودش پرسید : او که تا حالا هیچوقت مرا ندیده چجوری می تواند بشناسدم ؟

دیگر اینش را نخوانده بود که دنیا برای پادشاهان به نحو عجیبی ساده شده و تمام مردم فقط یک مشت رعیت بحساب میایند "

همین
 

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

اون تيكه ي صحبتش با گرگـه بود ؟ اونجاش عالي بود به نـظرم ؛
روباه بود البته ایشون :D :-"

+راسی ، ( این تو اون تاپیک قبلیم بود . من که به نتیجه نرسیدم) ... به نظرتون چرا روباه ؟
 

negginnium

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
891
امتیاز
10,171
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بندرعباس
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
-
رشته دانشگاه
sth
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

روباه یادآور روباهی صحرایی است كه رمان‌نویس در منطقه كاپ جوبی در صحرای ساهارا رام كرده بود. http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=151797

___

البته من خودم فکر نمیکنم این تنها علتش باشه!
 

Weeping Angel

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,416
امتیاز
4,219
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

کتاب خیلی قشنگیه من فقط همین ترجمه ی شاملو رو خوندم به خاطر همین نمی تونم راجع به ترجمه های دیگه نظر بدم ولی ترجمش خیلی خوب و روون و احساسی بود (به خصوص قسمت خداحافظیش و این که میگه هرشب به ستاره ها نگاه میکنی و احساس می کنی همه ی ستاره ها دارن می خندن و ...)
2 تا مشکل اساسی که کتاب داشت اینا بودن:
1) اون قدر که باید جذاب نبود آدم تشنه ی این نمیشد که ببینه بعدش چی میشه و چون داستان از آخر شروع میشه آخر داستان تقریباَ واضحه
2) به موضوع های زیادی پرداخته و روی یه موضوع تمرکز نکرده به خاطر همین آدم گیج میشه.

======
اون قسمتی که میره پیش پادشاه مکالمش عالی بود (پادشاه نماد آدم هایی که فک می کنن صاحب همه چیز هستن ولی در حقیقت صاحب هیچ چیزی نیستن)
=====

راجع به فانوس بان دیدم بد نیست این متنو بزارم:


در صحرا میوه كم بود . خداوند یكی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر كس تنها می تواند یك میوه در روز بخورد .»

این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ،‌ آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یك میوه می خوردند و به دستوری كه پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده كنند . این فقط باعث می شد كه میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند .. خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت كنند .»

پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش كردند ، چرا كه آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد . كم كم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از كجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار كهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها كنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها كسانی كه خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند .

اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند كه دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر كنند.

از کتاب: "پدران، فرزندان، نوه ها" پائولوکوئیلو
 

sayna

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,460
امتیاز
12,313
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
دانشگاه
علوم پزشكى شهيدبهشتى
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

=))
هي گفتم گرگ نميخورد بشا :-" :-" ( بزاريد پاي ِ اينكه دو ساله نخوندمش :دي يعني زياد ميخونمشا ! امـا همشو نه ! ميرم يه تيكه‌شو ميخونم :دي )
نمي دونم شـايد چون داشت از اهلي كردن صحبت مي كرد ، بايد از حيوونه استفاده ميكرد كـه ي تظادي با اهلي كردن داشته باشه ...
خب اين كه ما بگيم روباه اهلي شـده يه كم غير قابل انتظاره ؛ و بايد غير قابل انتظار باشـه چون مي خواد بگه پديده ي محبت كردن روي همه‌ تاثير داره ! حتما نبايد ظريف و لطيف و اينا باشه :-"
(به جان ِ‌خودم اگه فهميده باشم چي گفـتم كلا تو اين پست :-" )
 
  • لایک
امتیازات: N.M

Weeping Angel

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,416
امتیاز
4,219
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
پاسخ : کتاب چهارم: شازده کوچولو (ترجمهٔ احمد شاملو)

به نقل از SaYnA :
=))
هي گفتم گرگ نميخورد بشا :-" :-" ( بزاريد پاي ِ اينكه دو ساله نخوندمش :دي يعني زياد ميخونمشا ! امـا همشو نه ! ميرم يه تيكه‌شو ميخونم :دي )
نمي دونم شـايد چون داشت از اهلي كردن صحبت مي كرد ، بايد از حيوونه استفاده ميكرد كـه ي تظادي با اهلي كردن داشته باشه ...
خب اين كه ما بگيم روباه اهلي شـده يه كم غير قابل انتظاره ؛ و بايد غير قابل انتظار باشـه چون مي خواد بگه پديده ي محبت كردن روي همه‌ تاثير داره ! حتما نبايد ظريف و لطيف و اينا باشه :-"
(به جان ِ‌خودم اگه فهميده باشم چي گفـتم كلا تو اين پست :-" )

این استدلالی که شما کردید به گرگ بیشتر میاد یعنی اگه منظور این بود نویسنده می گفت گرگ نه روباه. صفت روباه حیله گریه.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا