رهاـbehemoth
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 271
- امتیاز
- 703
- نام مرکز سمپاد
- دبیرستان فرزانگان یک تهران
- شهر
- تهران
- مدال المپیاد
- زیست
پاسخ : فرهنگ
بحث فرهنگ همون طور که مشخص شد بحث خیلی پیچیده ایه و به راحتی تعریف نمی شه. و این رو هم باید اضافه کرد که به عقیده خیلی از انسان شناس ها پدیده که فرهنگ خاصه انسان نیست و در جوامع نخستیان پیشرفته مثل شامپانزه ها دیده می شه. یعنی اونها هم رسومی دارن که با آموزش نسل به نسل منتقل می کنن پس می شه کمی در ذاتا انسان بودنش شک کرد.
ولی جدا از این مسئله جدال برانگیز کتاب جامعه شناسی گیدنز فرهنگ رو این طور توصیف می کنه:
بین اکثر تعاریفی که از فرهنگ می شه شاید از همه بیشنر یک نکته قابل توجه باشه. نیاز اون به آموزش. و این یعنی خوب یا بد بودن یک فرهنگ می تونه کاملا اکتسابی باشه یعنی بد فرهنگی فقط در یک برهه ی زمانی خاص و در مکانی خاص و تحت شرایط بخصوصی معنی بده. مثلا دست به سر کشیدن به عنوان نوعی نوازش در ایران بد فرهنگی وا یا کار زشت تلقی نمی شه ولی برای تایلندی ها مسئله است. هر چند خیلی از تحلیل گر های مسائل اجتماعی بعضی از رفتار ها رو به عنوان بد مطلق در نظر می گیرن. یعنی در اکثریت جوامع نادرست به نظر می رسه. مثل دزدی. و الگو های مختلفی برای مذموم جلوه دادن چنین رفتار هایی در جوامع دیده می شه. چیزی که خیلی مورد بحثه اینه که ما تفاوت ها فرهنگی خیلی زیادی داریم ولی انکار شباهت های قابل توجه در فرهنگ جوامع کوتاه نگری به نظر میاد. و در اون صورت اگر فرهنگ چیزی اکتسابیه چرا باید یک قبیله ای که تازه کشف شده و در طول هزاران سال تاریخ بشریت هیچ ارتباطی با سایر جوامع انسانی نداشته شباهت های قابل توجهی با جوامع دیگر داشته باشه؟ این جاست که خیلی از جامعه شناسان در مطلقا اکتسابی بودن فرهنگ شک می کنن و می گن شاید بخشی از فرهنگ ما ریشه در ذات انسان به عنوان یک حیوان داشته باشه و یا در وقاع رفتار هایی هستن که ژن هامون از ما می خوان.
به هر حال به نظر من آموزش بیشترین سهم رو در ایجاد فرهنگ داره و خب در جواب به اینکه چه جوری باید بسازیمش در اون صورت می گم: آموزش.
که خب با چه وسیله ای؟ ین مربوط به راه کار های آموزش می شه که خودش خیلی جای بحث داره.
بحث فرهنگ همون طور که مشخص شد بحث خیلی پیچیده ایه و به راحتی تعریف نمی شه. و این رو هم باید اضافه کرد که به عقیده خیلی از انسان شناس ها پدیده که فرهنگ خاصه انسان نیست و در جوامع نخستیان پیشرفته مثل شامپانزه ها دیده می شه. یعنی اونها هم رسومی دارن که با آموزش نسل به نسل منتقل می کنن پس می شه کمی در ذاتا انسان بودنش شک کرد.
ولی جدا از این مسئله جدال برانگیز کتاب جامعه شناسی گیدنز فرهنگ رو این طور توصیف می کنه:
آن دسته از جنبه های جوامع بشری است که آموخته می شوند، نه آنهایی که به ارث می رسند.
بین اکثر تعاریفی که از فرهنگ می شه شاید از همه بیشنر یک نکته قابل توجه باشه. نیاز اون به آموزش. و این یعنی خوب یا بد بودن یک فرهنگ می تونه کاملا اکتسابی باشه یعنی بد فرهنگی فقط در یک برهه ی زمانی خاص و در مکانی خاص و تحت شرایط بخصوصی معنی بده. مثلا دست به سر کشیدن به عنوان نوعی نوازش در ایران بد فرهنگی وا یا کار زشت تلقی نمی شه ولی برای تایلندی ها مسئله است. هر چند خیلی از تحلیل گر های مسائل اجتماعی بعضی از رفتار ها رو به عنوان بد مطلق در نظر می گیرن. یعنی در اکثریت جوامع نادرست به نظر می رسه. مثل دزدی. و الگو های مختلفی برای مذموم جلوه دادن چنین رفتار هایی در جوامع دیده می شه. چیزی که خیلی مورد بحثه اینه که ما تفاوت ها فرهنگی خیلی زیادی داریم ولی انکار شباهت های قابل توجه در فرهنگ جوامع کوتاه نگری به نظر میاد. و در اون صورت اگر فرهنگ چیزی اکتسابیه چرا باید یک قبیله ای که تازه کشف شده و در طول هزاران سال تاریخ بشریت هیچ ارتباطی با سایر جوامع انسانی نداشته شباهت های قابل توجهی با جوامع دیگر داشته باشه؟ این جاست که خیلی از جامعه شناسان در مطلقا اکتسابی بودن فرهنگ شک می کنن و می گن شاید بخشی از فرهنگ ما ریشه در ذات انسان به عنوان یک حیوان داشته باشه و یا در وقاع رفتار هایی هستن که ژن هامون از ما می خوان.
به هر حال به نظر من آموزش بیشترین سهم رو در ایجاد فرهنگ داره و خب در جواب به اینکه چه جوری باید بسازیمش در اون صورت می گم: آموزش.
که خب با چه وسیله ای؟ ین مربوط به راه کار های آموزش می شه که خودش خیلی جای بحث داره.