همشون با هم!

پاسخ : همشون با هم!

تبریک بابت ورود دوباره ت ;)
اشاره هایی که به سهرا ب داشتی خوب بودن.ولی بدون اونها شعرت یه ابهت دیگه ای داره.یه جور ترس قابل لمس.
وزن هم یه جاهایی خراب شده بود.
منتظر کارای بعدت هستم :)
موفق باشی >:D<
 
پاسخ : همشون با هم!

سیاه مشق



من امیدم به کسی هست که در کنج نبودن پیداست
و نگاهم به خزان واژه های خسته ایست
که بلندای بهار یخ زده
ریشه در زمزمه هایش دارد...

و در این زمین که بی وقفه از آوار هوس های شما لبریز است
من حواسم به بلوغ کال یک خاطره ی وهم آلود
وبه گندیدن یک عشق که تاول زده اش ناب تر است...
من حواسم به تمام خاطراتیست
که یک کودک سرما زده از رویش مریم دارد

و در این سیاهی سیاه مشق زندگی
من تو را میخوانم
تو که از تبار آن پنجره های کوچک پنهانی
و زمانی آسمان خواهی شد
و زمین را با خودت خواهی برد
و مرا...
به صدای بال های زندگان آسمان
و به عشق...

مریم.الف
 
پاسخ : همشون با هم!

شعرات خیلی قشنگه جدیمیگم.ببین یه احساس خاص توشه یه روح لطیف :x :x
 
Back
بالا