جلال آل احمد

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع SOUL KEEPER
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

به نظر شما نوشته های جلال آل احمد چطورن ؟


  • رای‌دهندگان
    41
پاسخ : جلال آل احمد

به نقل از لوسیفر :
دلیلی بر چرت گفتن به شریعتی نمی دونم.
دلیل بیار حتی با توهین.
نام تاپیک را نگاه کن...آنگاه بحرف :-<
فقط یه نکته ای رو یادآور بشم...
جلال آل احمد واقعا انسانی آزاده(با تعاریف خودش)نبود...در حالی که مثلا سیمین دانشور همسرش رو من تا حد زیادی میپذیرم...پس اینکه فلانی به جلال نزدیک بود دلیل بر کوته ذهنی شخص ثانی نمیشه...
در مورد امیرخانی هم دیگه واقعا چیزی برای گفتن ندارم...من معمولا با تعصب به هیچ چیز نگاه نمیکنم...
اما از کتاب امیرخانی(تازه با کلی تامل!)فقط"حاجی و صلوات"را فهمیدم [-(
 
پاسخ : جلال آل احمد

به نقل از لوسیفر :
رضا امیرخانی که هیچ.از کمالاتش همین بس که گفتید.من نظر خاصی ندارم.اما فک نمی کردم نظر نیما در مورد جلال ال احمد این باشه.
اولا باید بدونیم جلال و دوستانش(شریعتی و...)بیشتر برای دل خودشون و اندک کسانی که باهشون بودن می نویسن. نه برای همه.
دوما از نظر علمی هم سطح بالایی داره و این گونه خطاب کردنش ناراحت کننده است.البته در کتاب هایش بیشتر احساسی برخورد می کند تا علمی ولی ...
پیشنهاد میکنم که ادامه ی بحث رو توی تاپیک خود جلال آل احمد پیگیری کنیم،اما:
1.جلال آل احمد از نظر من نویسنده ی خوبی نیست.همچنین با عقایدش مخالفم
2.قسمت "1" باعث نمیشود که من این رو تکذیب کنم که شخصیت مهم و تاثیرگذاری بوده است.
3.قسمت قرمز،افتضاح بود!....چرت محض بود!چرت محض!
 
پاسخ : جلال آل احمد

به نقل از گاو عاشق :
نام تاپیک را نگاه کن...آنگاه بحرف :-<
فقط یه نکته ای رو یادآور بشم...
جلال آل احمد واقعا انسانی آزاده(با تعاریف خودش)نبود...در حالی که مثلا سیمین دانشور همسرش رو من تا حد زیادی میپذیرم...پس اینکه فلانی به جلال نزدیک بود دلیل بر کوته ذهنی شخص ثانی نمیشه...
در مورد امیرخانی هم دیگه واقعا چیزی برای گفتن ندارم...من معمولا با تعصب به هیچ چیز نگاه نمیکنم...
اما از کتاب امیرخانی(تازه با کلی تامل!)فقط"حاجی و صلوات"را فهمیدم [-(
حرفت درسته اما من در مورد شریعتی حرفی نزدم که. فقط به عنوان دوست جلال ازش نام بردم.نه این که بحثو به سمت شریعتی ببرم تو گفتی فلان و فلان.
در مورد کوته فکری شخص ثانی که گفتی.منظور من اینه که نمیشه دو نفر که عقاید نزدیک به هم دارن با لحنی متفاوت در جامعه سخن می گویند یکی قابل سنایش و دیگری انگل باشد میشه؟
 
چند وقتی هست که دارم آثار جلال رو مرور و یا بعضا برای اولین بار می‌خونم. شماها چه نظری راجع به آل‌احمد دارید؟ این تاپیک رو هم سرسری یه نگاهی انداختم، بیشتر بچه‌ها به وجهۀ ایدئولوژیک آل‌احمد پرداختن و نسبت بش انتقاد داشتن. شماها آیا ادغام کردنِ آل‌احمدِ داستان‌نویس رو با آل‌احمدِ روشنفکر ‌درست می‌دونید؟ یعنی به داستان‌هاش بخواهیم نگاه ایدئولوژیک داشته باشیم؟
ورای این بحث‌ها، آل‌احمد به خاطر افکار غرب‌ستیزانه‌اش مشهوره که افکاری به شدت قابل تاملی هستن. به خصوص الانه که معتقدم ما هر چه بیشتر در غرب‌زدگی فرو رفتیم؛ باستی‌هیلز نمونۀ خوبی برای این مدعا هست، نه؟
آغاز کتاب غرب‌زدگی رو نقل کردم که احیانا اگر آشنایی با آل‌احمد ندارید این مختصر می‌تونه شروعی باشه برای درک بیشتر از دنیای آل‌احمد و متعاقبا پرسش‌های جدّی‌تر از این آدم و نوع تفکّرش.

«غرب‏‌زدگی می‏‌گویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوش نیست بگوییم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی؛ امّا نه. دست‏‌کم چیزی است در حدود سن‌زدگی. دیده‌‏اید که گندم را چه‏ طور می‏‌پوساند؟ از درون. پوستۀ سالم برجاست اما فقط پوست است. عین همان پوستی که از پروانه‌ای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است. عارضه‌‏ای از بیرون آمده. و در محیطی آماده برای بیماری رشد کرده. مشخصات این رد را بجوییم و علت یا علت‏‌هایش را و اگر دست داده راه علاجش را.
[...] حرف اصلی این دفتر در این است که ما نتوانسته‌‏ایم شخصیت اصیل "فرهنگی-تاریخی" خودمان را در قبال ماشین و در قبال هجوم جبری‌‏اش حفظ کنیم. بلکه مضمحل شده‌‏ایم. حرف در این است که ما نتوانسته‏‌ایم موقعیت سنجیده و حساب‏‌شده‌‏ای در قبال این هیولای قرون جدید بگیریم. حرف در این است که ما تا وقتی ماهیت و اساس و فلسفۀ تمدن غرب را در نیافته‏‌ایم و تنها به صورت و به ظاهر ادای غرب را در می‏‌آوریم -با مصرف کردن ماشین‌هایش- درست مثل آن خریم که در پوست شیر رفت و دیدیم که چه به روزگارش آمد. ما دویست سال است که همچون کلاغی ادای کبک را در می‏‌آوریم.
» (از کتابِ غرب‌زدگی جلال آل‌احمد)
 
Back
بالا