آیا انتظارتان از خود در دانشگاه برآورده شده؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع e.n
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
واو...
اینجا همه چه خفن ان.:دی
من از خودم راضی نیستم به این خاطر که حقش بود یکسال بیشتر میموندم اما جای بهتری درس میخوندم و بیسوادی استادها اذیتم میکنه...
اما ماجرا درمورد رشته ما زمین تا آسمون فرق داره چون با حجم کارهایی که ما داریم برای رشته معماری باید تمام هفته های ترمو بیدار باشیم تا صبح تا کارهارو برسونیم و آخر ترم هم باید در یک پروسه یک ماهه فشرده همش بیدار باشیم و هیچی نخوریم و همش پای لب تاپ یا میز نور چشمامون دربیاد.
پس من همون یک ماه ته ترم را کار میکنم و تو طول ترم میخوابم و کلاسامو نمیرم و یا میرم سفر و کاملا راضیم از زندگیم.نمره هامم خوبه
و یک چیز دیگ.بنظرم دانشگاه یک مقطع مثل دبیرستان نیست که بخوای همونطوری درس بخونی.در اصل فرصت مقتضی ای هست برای کسب انواع مهارت ها و بهتره حالا که فضاش هست بخوایم که در ابعاد مختلف رشد کنیم
 
من دوس داشتم در زمینه پژوهش و مقاله خیلی بیشتر از اینا فعال بودم. ولی خوب نشد. دلیلش یکی خوردن به گرونی دلار بود. به جز تهیه مواد اولیه ، اکثر ژورنالا برای چاپ هزینه میگیرن که اون اوایل منطقی بود ولی الان فضایی شده قیمتاش. یکی دیگه از دلایلش هم این بود اون اوایل که خیلی آشنا نبودم بعضا ترم بالایی ها یا اساتید سو استفاده می کردن از کار و زحمت ما
حالا نمی دونم بقیه هم از این مشکلات داشتن در زمینه مقاله یا فقط من بدشانسی اوردم:-<
 
خداییش بگم معدلم خوب شده و خوب خوش گذشت این ترم ولی خوب زیادی خودمو درگیر کارای کلاس کردم و این بهم صدمه زد(ترم یک از این کارا نکنید>:P)
استادامون خداییش خیلی خوبن و واقعا میخوان یاد بگیریم ولی خوب نمره صدم صدم میدن:|~X((مورد داشتیم هزارم هزارم نمره داده بود@-|)
این ترم قطعا متفاوت خواهد بود و درسامون هم خیلی سنگین تره (دعا کنید واسم :((استاد آناتومی‌مون گفته ترم دو مون رو جوری بستن که سنگین‌ترین ترم علوم‌پایه‌مونه:(()
کلا این ترم یاد گرفتم دانشجو بودن ینی چی
ینی اگه استاد با یکی لج کنه سر امتحان پدر همه رو در میاره>)
ینی شب امتحان گریه کردن8-|
ینی بزرگ شدن ولی یه کوچولو;)
تنها ترمک پزشکی‌ای که الان جرئت حرف زدن کرد:D
 
نه چون خیلی وقت ها(بخونید همیشه) احساس میکنم یه گاو داره بهم درس میده. چون اصلا نمیدونم قراره چیکار کنم. چون خیلی گیج کنندس.
 
به هیییچ وجه
اصلا خورد تو ذوقم
فکر میکردم چقدر همه اینجا خفن و باهوشن:/
دانشکده خودمون که هیچی؛دانشکده هایی مثل برق و کامپیوتر که یه عالمه تک رقمی و دورقمی خوب داشتن؛اونا هم چیز خاصی نبودن:/
 
به هیییچ وجه
اصلا خورد تو ذوقم
فکر میکردم چقدر همه اینجا خفن و باهوشن:/
دانشکده خودمون که هیچی؛دانشکده هایی مثل برق و کامپیوتر که یه عالمه تک رقمی و دورقمی خوب داشتن؛اونا هم چیز خاصی نبودن:/
تصوراتتون از دانشگاه زیادی ایده آل بوده
مثل سمپاده دیگه از بیرون فکر میکنی توش چه خبره وقتی میری توش میفهمی که چه خبره :-"
(ولی با این حال خود پذیرش دانشگاه (علی الخصوص شریف :RedHeart) خودش نعمت بزرگیه)
 
تصوراتتون از دانشگاه زیادی ایده آل بوده
مثل سمپاده دیگه از بیرون فکر میکنی توش چه خبره وقتی میری توش میفهمی که چه خبره :-"
(ولی با این حال خود پذیرش دانشگاه (علی الخصوص شریف :RedHeart) خودش نعمت بزرگیه)
وای
سمپاد رو نگو که دلم خونه
من فکر میکردم میرم یه جایی که همه شبیه انیشتنن!و دو ماه اول؛اول راهنمایی؛واقعا تو شوک بودم:/
طرف اعداد رومی رو هم نمیفهمید و فرزانگان1 قبول شده بود!!!!
حقیقتا همونجا ابهت سمپاد برام ریخت:/
 
وای
سمپاد رو نگو که دلم خونه
من فکر میکردم میرم یه جایی که همه شبیه انیشتنن!و دو ماه اول؛اول راهنمایی؛واقعا تو شوک بودم:/
طرف اعداد رومی رو هم نمیفهمید و فرزانگان1 قبول شده بود!!!!
حقیقتا همونجا ابهت سمپاد برام ریخت:/
ابهت سمپاد که همون ماههای اول برا بچه ها میریزه
اصطلاحا بهش میگیم ابهت پوشالی
 
Back
بالا