- شروع کننده موضوع
- #1
melika.m.r
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 540
- امتیاز
- 1,889
- نام مرکز سمپاد
- دبیــرســتانِ فرزانگانِ یک
- شهر
- تــــهران!
- دانشگاه
- خدا بخواد ، تهران .
فيلم «شكارچي شنبه» هفتمين ساخته «پرويز شيخ طادي» ماجراي استحاله فكري و ذهني اين كودك و حركت از فطرت پاك انساني تا تبديل شدن به موجودي خشن و خطرناك و خونريز است.
فیلم ، به بررسي انديشه صهيونيستي و جنايات صهيونيستها و يهوديان افراطي بر ضد مردم فلسطين و مسلمان ، در قالبِ چند روز از داستانِ زندگی یک کودک ميپردازد.
داستانِ فیلم در یک نگاه :
در يك بندرگاه اسرائيل، زني يهودي كه پس از مرگ همسرش، با يك مرد مسيحي ازدواج كرده است، كودك 8-7ساله خود را درپي اقدامات حقوقي و اصرارهاي زياد پدربزرگش براي مدت كوتاهي به وي مي سپارد. پدربزرگ كودك كه يكي از سران جريان فكري صهيونيسم است در جواب نگرانيهاي مادر، وعده مي دهد كه او يك ماه بيشتر اينجا نمي ماند و پس از آن، كودك با اراده خود هركجا كه خواست بماند.
و در این مدّت...
بازيگران: دارين حمسه، آرينه سوکياسيان، علي نصيريان، اميريل ارجمند، مهدي فقيه، محمود راسخفرد
بازيگران كودك :محمدجواد جعفرپور و مبينا كريمي
تهیه کننده : موسسه یِ شهید آوینی
***
مدرسه یِ ما امروز ما رو سینما برد ُ این فیلم رو دیدیم. به نظرِ من که فیلمِ خوبی بود . اینکه یهویی با یه نگاهِ دیگه به یک فرقه نگاه کنی ، شاید اول ـش واست یه کم عجیب به نظر بیاد... در واقعِ اصلِ ایرادی هم که بیشتری ـا به این فیلم می گیرن ، همین ـه ؛ اینکه می گن یه سری موارد رو خیلی افراطی نشون داده. البته ، روزی که این فیلم تویِ دانشگاه تهران اکران شده ، خودِ آقایِ شیخ طادی و آقایِ نصیریان اونجا حضور داشتن ُ اقایِ شیخ طادی وقتی که دانشجو ها بهشون همین ایراد رو گرفتن ، گفتن که : مطمئن باشید انقدر مطالعه کردم که بتونم واسه تک تکِ سکانس ها ُ دیالوگ ها ، سند بیارم .
به نظرِ من که داستانِ فیلم خیلی جالب بود ُ خوب هم پیش رفت. مخصوصا" پایان ـش که به رغمِ " پایانِ خوش" نبودن ، خیلی جذاب بود. به شخصه عاشقِ دیالوگ هایِ سکانسِ آخرش ـم ُ بازیِ همه یِ بازیگراش. واقعا" ازشون خوب بازی گرفته شده بود. مخصوصا" از محمد جواد که با این سنِّ کم ـش ، خیلی طبیعی بازی می کرد.
فیلمِ متفاوتی بود. پیشنهاد می کنم که حتما" ببینید ! :)