اغراق های جالب ^___^

[alireza.kjy]

این تاپیکو گذاشتم که هم با خفن ترین مبالغه های زبان فارسی آشنا شیم هم خدایی با زبان شیرینمون حال کنیم (خدایی توی هر آرایه ای شاعران ایرانی سنگ تمام گذاشتند)
اولیاشم خودم میذارم:

چنان نازك است آن تن نازنين كه از تاب انديشه تب مي‌كند
نقي كمره‌اي

آن چنان از مرض هجر تو بگداخت تنم كه مرا هر كه به بيند نشناسد كه منم
امير اصفهاني

از ضعف چنان شدم كه بر بالينم صد بار اجل آمد و نشناخت مرا
افضل كاشي

چنان ضعيف شدم ازغمش من درويش كه سايه را نتوانم كشيد از پي خويش
خواجه درويش

 

[shekoofeh]

پاسخ : خفن ترین اغراق دنیا

یه قسمت شاهنامه هست که اغراق خیلی باحالی داره ، گفتم بد نیست تو این تاپیک بذارمش :

که گفتت برو دست رستم ببند / نبندد مرا دست، چرخ بلند
ز سمّ ستوران درآن پهن دشت / زمین شش شد و آسمان گشت هشت
خروش آمد از باره ی هر دو مرد / تو گفتی بدرّید دشت نبرد
بر آن گونه رفتند هر دو به رزم / تو گفتی که اندر جهان نیست بزم
شود کوه آهن چو دریای آب / اگر بشنود نام افراسیاب

کلّا اغراق برای آفریدن صحنه های حماسی خیلی به درد میخوره !

 

[barani]

پاسخ : خفن ترین اغراق دنیا


به ­زیور­ها بیارایند وقتی خوبرویان را تو سیمین تن چنان خوبی که زیور­ها بیارایی


{سعــــدی }

 

[sadra_s]

پاسخ : خفن ترین اغراق دنیا

زمانه از ورق گل مثال روی تو بست ولی ز شرم تو در غنچه کرد پنهانش

حــــــــــــــــــــــافظ

 

[پهلوی]

صواب کرد که پیدا نکرد هر دو جهان
یگانه ایزد دادار بی‌نظیر و همال
وگرنه هر دو جهان را کف تو بخشیدی
امید بنده نماندی به ایزد متعال!

غضایری رازی​

 

[شکیبـآ]

زند بانگ اگر هیبتش بر سحاب

گهر‌ها شود در صدف‌ها حباب