یلدا

  • شروع کننده موضوع
  • #1

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
به مناسبت شب یلدا گفتم این تاپیکو بزنم ...

که اگه خاطره ی جالبی از شب یلدا های گدشته یا امسال دارید اینجا بگید . میتونید بعضی از کار هایی که در این شب انجام میدید رو هم

بگید تا یه تجدید سنت و فرهنگ هم بشه ;;)
 

الناز س

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
264
امتیاز
1,311
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : یلدا

من خاطره ها تو ذهنم نمونه اما چند سال پیش که شب یلدا با عید قربان باهم افتاده بودندSMSمیدادند :
پیوند یلدا خانوم با مش قربون مبارکباد...! ;))
 

سیزیف

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
757
امتیاز
1,749
نام مرکز سمپاد
فـرزانگان
شهر
مشهد
پاسخ : یلدا

فرداصبح فرشته ی حقیقت ونور به دنیا میاد شب خوش ...
 

meli_sampad

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
715
امتیاز
8,175
پاسخ : یلدا

همه خونه عمه جان دور هم نشسته بودیم بعد امین(7سالشه) گفت من کرسی میخوام... :| حالا از اونجایی که همه میدونن در صورت عملی نشدن فرمایش امین چه عاقبتی د پپیش دارن بسیج میشن برا آقا کرسی بچینن! :D خاله جان میره کرسیو با چه مکافاتی میاره، فاطیما هندونه میاره مامان آش میپزه، علی و امین کرسی میچینن، من با آریا جان بازی میکنم..
هیچی دیگه همه مشغول میشن بعد که کرسیو چیدیم امین یکی یکیو آورده نشونده دور کرسی... بعد یهو امین نیست میشه.. :O همینطور که داریم دنبال آقا میگردیم متوجه میشیم که یکی زیر کرسی داره پاهامونو قلقلک میده... :|
ساعت 11هم نخود نخود هرکه رود خانه خود... :D
اینم از یلدای ما... :)
 

backslash

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
552
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
پاسخ : یلدا

دیشب که خونه مامانجونم بودیم پسر عموم که کلاس پنحمه گیر داد که باید فوتبال بازی کنیم با یک توپ به قطر 10سانتی متر
اول باباشو بلند کرد بعد شوهر عممو بعد بابامو بعد هم گفت BACKSLASHپاشو بیا خودتو لوس نکن منم مثل یه پسر خوب گفتم باشه و رفتیم به بازی تو ی پذیرایی....اون قسمت پذیرایی که داشتن سفره رو پهن میکردن امن و امان بود تا...توپ افتاد اون طرف و من که دوییدم توپ رو بگیرم و تعادلم بهم خورد و پرت شدم کف سفره...شاید دیشب از همه بیشتر غذا نخوردم ولی از همه بیشتر غذا نفله کردم
 

lovely_mahsa

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
141
امتیاز
529
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان مشهد
شهر
مشهد
پاسخ : یلدا

همه شب یلدا تا دیر وقت بیدار میمونن
اما این دفعه منی که همیشه دیر میخوابم مثل مرغا ساعت 10 شب خوابم برد!!!!!! :O
 

backslash

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
552
نام مرکز سمپاد
شهید قدوسی
شهر
قم
پاسخ : یلدا

به نقل از lovely_mahsa :
همه شب یلدا تا دیر وقت بیدار میمونن
اما این دفعه منی که همیشه دیر میخوابم مثل مرغا ساعت 10 شب خوابم برد!!!!!! :O
خواب خوبه برای بدن سلامتی میاره...
منم که بیدار بودم دوس داشتم ساعت 10میخوابیدم تا صبح مسیر خونه تا خیابون رو بجای دویدن اروم میرفتم و از زندگی لذت میبردم
تو این هوای قشنگ تنفس میکدردم و با کشیدن نفس عمیق از عمق وجود جیگرم حال میومد
از کنار برکه رد میشدم و مرغابی هارو که با هم شادمان زندگی میکردن نگاه میکردم
میرفتم به کشاورز پیر ده کمک میکردم
کوزه میبردم دم چاه اب میاوردم و خلاصه کیف دنیارومیکردم
حیف....
 

Sahdis

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
270
امتیاز
863
نام مرکز سمپاد
:)مركز راهنمايي فرزانگان رشت
شهر
:)رشت
پاسخ : یلدا

ما همش شب يلدا تو خونه بوديم و حرص اونايي ميخورديم كه ميرن مهموني :-<
 

Sisyphus

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
736
امتیاز
16,202
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
رشته دانشگاه
دامپزشکی
پاسخ : یلدا

ما امسال رفتیم خونه عموم اینا (به همراه مادربزرگم اینا(اینا ینی عموی مجردم هم))
ولی خوب ساعت حدود ده و نیم بود که برگشتیم خونه مادربزرگم و از اینجا بو که من ظرف میوه ها تخمه جلوم
داشتم حال میکردم و رادیو هفت میدیدم
و کل خانواده کمی آنطرف تر راجب ارث و میراثی که فلان عمو در صدد بالا کشیدنشه
و اون یکی عمو مغازه رو 20 میلیون ارزونتر خریده و...
بحث میکردن
و من همچنان داشتم یکی از بهترین روزای عمرم رو سپری میکردم :D
 

zahra:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
545
امتیاز
5,226
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نجف‌آباد
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
الزهرا/رویان
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی/ژنتیک مولکولی
پاسخ : یلدا

امسال مامانم همه ی خا له ها و دایی هامو دعوت کرده بود خونمون اصلا هم فکر من بدبخت نبود که شنبش امتحان ترم زیست داشتم
خانواده هم که کلا بیخیال تا ساعت چهار صبح نذاشتند کسی بخوابه
زنداییم :میگم بیاید امشبم اینجا بمونیم
من:زندایی الان دیگه شب نیس خدا قبول کنه دو ساعت و نیم دیگه افتاب در میاد
بعد هم ساعت نه صبحونه خوردن و بلاخره تصمیم گرفتن شریفشون رو ببرن و من موندم و کتاب زیستم
خاطرات پر باری کسب کردیم من بسته های نسکافه :-w
 

كياناز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
719
امتیاز
3,452
نام مرکز سمپاد
فرزانگـان ۱
شهر
اصفهـان
سال فارغ التحصیلی
96
پاسخ : یلدا

بنده شب يلدا سرتاسر سمپاديا تشريف داشتم!البته اين بينا رفتم امتحان انلاين فيزيكمو هم دادم.تازه يه ازمون انلاين قران هم گذاشته بودن از اينا كه اطلاعات قرانيه و هركي ج بده امتياز داره و اين حرفا...بعد من اول گوگلو باز كردم بعد ازمونو باز كردم همه سوالاشو كپي پيست كردم تو گوگل بعد جوابارو از گوگل كپي پيست كردم تو ازمون...!خعععلي كيف داد.
اونشب عمم اينا مهمون ما بودن بنده كلي هندونه خوردم و شكمم باد كرد!شام چي داشتيم؟؟؟يادم نيس...!شب هم دير خوابيدم فك كنم...!
اينم يادم هس كه اتاقم در حده مرگ بهم ريخته بود"مثه الان" :>
 

Saghar98

کاربر فعال
ارسال‌ها
25
امتیاز
47
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مادر
شهر
Sirjan
پاسخ : یلدا

من خاطره خاصي ندارم أما عاشق شب يلدا هستم چون تولد مخاطب خيلي خيلي خاصمه...... :)
 
بالا