اشتباه نکنید یکی از تفاوت های ما با بعضی حیوانات تک همسریه نه ازدواج .به نقل از germangirl13 :یکی از تفاوت های ما با حیوانات همین مسئله ازدواج ماست...
حتما یه فرقی بین ما و حیوانات هست دیگه!!!
یه خروس با هزار تا مرغ میتونه باشه....بعد بچه هاشم دوباره میتونن با اون خروسه باشن...
به نظر شما خنده دار نیست ما هم مث مرغ و خروس ها یا هر جیوان دیگه ای باشیم!؟!؟
پس اشرف مخلوقات بودن ما کجا رفت!؟!؟
ما باید برای انسان بودنمون ارزش قائل شیم!!!
کاملا موافقم!به نقل از Bahar_R :اشتباه نکنید یکی از تفاوت های ما با بعضی حیوانات تک همسریه نه ازدواج .
تک همسری بوسیله ی دوستی هم میتونه محقق بشه .
دقت داشته باشید که در اینجا منظور از دوستی چیزی معادل با ازدواجه یعنی دو فرد قصد دارن خانواده تشکیل بدن نه همینجور جهت خوشگذرونی با یکی باشن 2 روز بعد هم به هم بخوره .
دوستی میتونه تا آخر زندگی یک فرد ادامه پیدا کنه هیچ لزومی نداره هرکی دوستی رو انتخاب می کنه با صد نفر دوست بشه .
اولا اينكه خروس و مرغ تنها هدفشون توليد مثلهبه نقل از germangirl13 :یکی از تفاوت های ما با حیوانات همین مسئله ازدواج ماست...
حتما یه فرقی بین ما و حیوانات هست دیگه!!!
یه خروس با هزار تا مرغ میتونه باشه....بعد بچه هاشم دوباره میتونن با اون خروسه باشن...
به نظر شما خنده دار نیست ما هم مث مرغ و خروس ها یا هر جیوان دیگه ای باشیم!؟!؟
پس اشرف مخلوقات بودن ما کجا رفت!؟!؟
ما باید برای انسان بودنمون ارزش قائل شیم!!!
حیوانات این کار رو می کنند > ما نباید بکنیم- زیاد منطقی نیست. در ضمن هزاران تفاوت دیگر هم هستبه نقل از germangirl13 :یکی از تفاوت های ما با حیوانات همین مسئله ازدواج ماست...
حتما یه فرقی بین ما و حیوانات هست دیگه!!!
یه خروس با هزار تا مرغ میتونه باشه....بعد بچه هاشم دوباره میتونن با اون خروسه باشن...
به نظر شما خنده دار نیست ما هم مث مرغ و خروس ها یا هر جیوان دیگه ای باشیم!؟!؟
پس اشرف مخلوقات بودن ما کجا رفت!؟!؟
ما باید برای انسان بودنمون ارزش قائل شیم!!!
ببینید منظور از ازدواج فقط اون جنبه ی قانونی ـش نیست وقتی دو نفر باهم ازدواج میکنن خودشون رو نسبت به همدیگه متعهد میدوننبه نقل از BrainDamage :جدآ کسی جوابی واسه سوال من نداره؟!
آیا بعد از گذشت مدتی در ازدواج خسته نمیشه ؟به نقل از M a н d i s :ببینید منظور از ازدواج فقط اون جنبه ی قانونی ـش نیست وقتی دو نفر باهم ازدواج میکنن خودشون رو نسبت به همدیگه متعهد میدونن
اگـر همون قدر ک ما تو ازدواج نسبت به طرف مقابل احساس تعهد میکنیم تو دوستی هم این احساس رو بکنیم مشکلی نداره اصلا
ادم ها برای برطرف کردن خیلی نیاز ها باهم ازدواج میکنن نباید فقط یک بعدی ب قضیه نگاه کرد ...
بله دوستی برای برطرف کردن بعضی نیاز ها خیلی هم مناسب هست ...
اما ادم بعد از یک مدت خسته میشه .. شک نکنید
ببینید مثل اینکه من منظورم رو بد بیان کردم. من منظورم از دوستی چیزی بدون تعهد و فکر ازدواج بود. دو نفر هم رو فقط برای بر طرف کردن نیاز های جنسی بخوان. ایرادش چیه ؟!به نقل از M a н d i s :ببینید منظور از ازدواج فقط اون جنبه ی قانونی ـش نیست وقتی دو نفر باهم ازدواج میکنن خودشون رو نسبت به همدیگه متعهد میدونن
اگـر همون قدر ک ما تو ازدواج نسبت به طرف مقابل احساس تعهد میکنیم تو دوستی هم این احساس رو بکنیم مشکلی نداره اصلا
ادم ها برای برطرف کردن خیلی نیاز ها باهم ازدواج میکنن نباید فقط یک بعدی ب قضیه نگاه کرد ...
بله دوستی برای برطرف کردن بعضی نیاز ها خیلی هم مناسب هست ...
اما ادم بعد از یک مدت خسته میشه .. شک نکنید
ایرادش اینه ک خیلی ها اینجوری تعهدشون ب خانواده بعد ازدواج هم شکسته میشه یعنی طرف مثلا اینقدر تو دوران جوونیش خوش گذرونی کرده ک بعد ازدواج اگه یع روز با سردی همسرش مواجه شه خیلی راحت ممکننه اونو بذاره کناربه نقل از BrainDamage :ببینید مثل اینکه من منظورم رو بد بیان کردم. من منظورم از دوستی چیزی بدون تعهد و فکر ازدواج بود. دو نفر هم رو فقط برای بر طرف کردن نیاز های جنسی بخوان. ایرادش چیه ؟!
اسمش فرندز ويت بنفيته اين نوع رابطه و ايراد داشتن يا نداشتنش رو هر شخص با توجه به خاستگاه اجتماعيش و فرهنگ جامعه ش يا تفکرات خودش تعيين ميکنه نميشه يه نظر کلى داد که ايراد داره يا نه.يعنى مسئله ايه که بخاطر تفاوت اعتقاد واسه هر کس ايراد دار يا ايراد نداره چيزى نيست که يه دليل علمى و محکم بياريم مثلا بگيم طبق فلان تحقيقات انجام اين کار باعث فلان مشکل براى آدم ميشه پس انجامش ايراد داره.يکى ميگه اينکار واسه ارزشهاى انسانى مناسب نيست يکى هم ميگه هيچ عيبى نداره.هيچکدوم هم ديگرى رو قانع نميکنه چون اعتقادشونه و اعتقاد با دليل و منطق ممکنه تغيير کنه نه با صرفا ارائه ى يه اعتقاد ديگه.به نقل از BrainDamage :ببینید مثل اینکه من منظورم رو بد بیان کردم. من منظورم از دوستی چیزی بدون تعهد و فکر ازدواج بود. دو نفر هم رو فقط برای بر طرف کردن نیاز های جنسی بخوان. ایرادش چیه ؟!
چرا خسته میشه اما بیشتر ادما توی ازدواج خودشون رو بیشتر متعهد میدونن تا توی دوستی و وقتی ی نفر با یکی دیگه ازدواج میکنه یعنی خیلی بهش اعتماد داره اما توی دوستی ممکنه اون اعتماد نباشه پس امکان جدایی توی دوستی بیشترهبه نقل از Bahar_R :آیا بعد از گذشت مدتی در ازدواج خسته نمیشه ؟
و اگر در نظر بگیریم که این خسته شدن به جدایی منجر بشه آیا در صورتی که قانون منصفانه ی دوطرفه برای طلاق باشه طلاق همونقدر امکان پذیر نیس که جدایی در دوستی امکان پذیره ؟
خيلي واضحه كه اين رابطه جز بازي با احساسات طرف مقابل نيستبه نقل از BrainDamage :ببینید مثل اینکه من منظورم رو بد بیان کردم. من منظورم از دوستی چیزی بدون تعهد و فکر ازدواج بود. دو نفر هم رو فقط برای بر طرف کردن نیاز های جنسی بخوان. ایرادش چیه ؟!
خیلی ایراد داره!به نقل از BrainDamage :ببینید مثل اینکه من منظورم رو بد بیان کردم. من منظورم از دوستی چیزی بدون تعهد و فکر ازدواج بود. دو نفر هم رو فقط برای بر طرف کردن نیاز های جنسی بخوان. ایرادش چیه ؟!
میشه بپرسم شما بر چه مبنا و اساسی این حرفو می زنید ؟! البته شخصآ با حرف اولتون موافقم.ولی موافق نیستم به آمار ازدواج تاثیری داشته باشه. مگر ازدواج به دلیل بر طرف کردن نیاز های جنسیه ؟!به نقل از fitmal :ایرادش اینه ک خیلی ها اینجوری تعهدشون ب خانواده بعد ازدواج هم شکسته میشه یعنی طرف مثلا اینقدر تو دوران جوونیش خوش گذرونی کرده ک بعد ازدواج اگه یع روز با سردی همسرش مواجه شه خیلی راحت ممکننه اونو بذاره کنار
+ وقتی این دوستی ها زیاد شه فرد بعد از مدتی خسته میشه درواقع امار همون ازدواج هم میاد پایین
+ توی ازدواج حد و مرز تایین شده است تو این دوستی ها چی؟دوست شدن اولیه اش راحته اما شما پیش بینی میکنی ک جدایی ممکنه با چ وضع وخیمی صورت بگیره؟
ببین شما بازهم منظور من رو نفهمیدید. منظورم از دوستی همون صرفآ دوستی بدون پایبندی جهت بر طرف کردن نیاز های جنسی بوده. پس بازی به احساسات معنا نداره اینجا. خوبیش اینه دقیقآ !به نقل از ♥KIANA♥ :خيلي واضحه كه اين رابطه جز بازي با احساسات طرف مقابل نيست
اصلا اين رابطه يه نوع توهين محسوب ميشه مگه افراد وسيله لذت جويي و برطرف كردن نيازن يعني انسان واسه اين ساخته شده؟هيچ ارزش ديگه اي نداره؟
از اون گذشته انسان به محيطي احتياج داره كه علاوه بر نياز جنسي نيازهاي ديگشم برطرف بشه مثل اعتماد به نفس حتي نياز هاي مادي مثه مسكن وخوراكو...
به نظرم اين رابطه اعتماد به نفس شخصو به شدت تخريب مي كنه اصلا كي حاضره تو چنين رابطه اي باشه؟
مورد دوم رو از کجا میدونید ؟! به نظر من کاملآ اشتباست. و مورد اخر هم. اون فرد با احساسات کسی بازی نکرده. سر خودش رو هم کلاه نگذاشته و به کسی که شاید ارزشش رو نداشته که بگه عاشقه برای بر طرف کردن نیاز هاش دروغی نگفته.به نقل از Hydrus :خیلی ایراد داره!
اینجوری اون فرد که در آینده ازدواج کرد مسلماً احساس تعهد کمتری نسبت به همسرش میکنه!
چیز دیگه ای هم هست که ناخودآگاه همسرشو با اون فردی که قبلاً باهاش دوست بوده مقایسه می کنه، خیلی بده!
از همه بدتر اثر تخربی ای که به شخصیت خود فرد میزنه، اون آدم از درون دیگه ارزشی برا خودش قائل نیست، حتی اگه خودش اقرار نکنه
.
.
.
به هر حال اینا نظر منه
من اینو بی بند و باری می دونم و تایید نمی کنم،
به هر حال هر کسی نظر خودشو داره و با توجه به اون راه زندگیشو انتخاب می کنه
به نقل از BrainDamage :ممنون از همه کسایی که جواب دادن. حالا یک شرایط دیگرو فرض کنید.
دو نفر دور از هم هستند. شاید در دو شهر یا کشور جدا. این دو نفر کاملا عاشق همند و نمخوان از هم جدا شن. ولی خوب مجبور به برطرف کردن نیاز های جنسیشون هستن. پس با افراد دیگه ای که صرفآ نیاز به بر طرف کردن نیاز هاشون دارند رابطه بر قرار میکنند. نظرتون درباره نوع رابطه این دو عاشق دور از هم چیه ؟!
آقای نیرمان اینکه من تاکید زیادی داشتم که بعضی از دوستان نظرم رو نفهمیدن , به این دلیل بود که بعضی حرف از تعهد و پایبندی میزدند و نوعی بحث خیانت رو پیش میاوردند.به نقل از نیرمـا)΄ :داداش من چندتا از پست هاتو خوندم ، شما همش میگی شما منظور من رو نفهمیدید در حالی که همه منظور شما رو فهمیدن !
راحت باش ! یک کلمه بگو میخوام کا*با*ره*ها دوباره باز بشه دیگه ! چرا میپیچونی ؟
یعنی چی آخه من نمی فهمم ، کسی که عاشق یک نفر دیگه س میتونه بخاطر عشقش شهوتش رو کنترل کنه و بذاره کنار !
درباره ی قسمت قرمز. کاملآ باهاتون موافقم که هر رابطه ای - چه جنسی و چه غیر جنسی- میتونه باعث یک سری و ابستگی ها بشه. رابطه جنسی کمتر به نظر من!به نقل از maral73 :هر رابطه ی کوچک جنسی هرچند اولش بدون منظور باشه کم کم یه احساس بین طرفین یا لا اقل یکی از اونها بوجود میاد و این باعث صدمه زدن به اونها میشه... اینو من نمیگم این صحبت روانشناس هاست اگه اعتمادی هم ندارید میتونین تو گوگل سرچ کنین قطعا سایت های موافق و مخالف زیادی براتون میاره و اون موقع قضاوت با شماست.
به علاوه شما خودتون چطور حاضر میشید با کسی پیمان زناشویی ببندید که قبلا بارها و بارها افراد مختلفی رو صرفا برای هوس و رفع نیاز جنسی وارد حریم خصوصیش کرده؟ اگر یک فرد متعهد و خوددار خودشو کنترل کنه و صبر کنه تا همسر مورد نظر خودش رو پیدا کنه تا هم نیاز های عاطفی و هم نیاز های جسمانیش رو برطرف کنه اینطوری خیلی بیشتر به زندگیش پایبنده. در ضمن خود رابطه ی زناشویی باعث ایجاد یک رابطه ی عمیق و عشق و مودت بی حد و اندازه بین طرفین میشه که اگه این رابطه در قالب دوستی باشه کم کم طبیعی میشه و اثرات خودش رو در زندگی زن و شوهر از دست میده و قاعدتا زندگی از پویایی و لذت و صد البته اعتماد خیلی کمتره بهره میبره. چون هر لحظه این شک در دل هردو هست که میگه آیا من از بقیه ی شرکای جنسی همسرم بهترم یا بدترم؟ اگه نیاز هاش برطرف نشه بهم خیانت میکنه؟ این موضوع اونا رو لحظه به لحظه از هم دورتر و سردتر میکنه...
.
.
.
برای شرایط دومتون هم اگه طرفین به قول شما عاشق هم باشند میتونن نیاز های جسمانیشونو کنترل کنند چون روح انسان بسیار قدرتمند تر از جسمشه به علاوه عشق بینشون حتی قوی تر هم میشه چون به خاطر هم سختی های بسیاری رو تحمل میکنن.
این حرف من شاید زیادی آرمانی باشه اما تو این دوره و زمونه حتی پیدا کردن یک عشق خالص هم آرمانی به نظر میرسه... پس اگه عشق به معنای حقیقی کلمه بین دو نفر باشه مشکلی هم از لحاظ جنسی پیش نمیاد.
شما تا حدی راست می گیبه نقل از BrainDamage :آقای نیرمان اینکه من تاکید زیادی داشتم که بعضی از دوستان نظرم رو نفهمیدن , به این دلیل بود که بعضی حرف از تعهد و پایبندی میزدند و نوعی بحث خیانت رو پیش میاوردند.
اگر اون دو نفر که عاشق همن 10 ها سال از هم دور باشند چی ؟! ثانیآ آیا نیازی هست که ما خودمون رو کنترل کنیم ؟!
---
من اول بحث گفتم یه سری مسائل که ذهنم رو مشغول کردند میپرسم تا بقیه لطف کنند و نظرشون رو به من بگن و شاید به نتیجه ای برسیم با هم. ولی نگفتم خودم موافق این سوال ها هستم یا نه ! بحث کاباره و خانه عفاف هم که کلآ جداست.
--درباره ی قسمت قرمز. کاملآ باهاتون موافقم که هر رابطه ای - چه جنسی و چه غیر جنسی- میتونه باعث یک سری و ابستگی ها بشه. رابطه جنسی کمتر به نظر من!
ولی در کل قسمت قرمز خلاف فرض سوال من یعنی وجود عشق آرمانی بین دو نفر بود چون اگر این عشق باشه دیگه احساسی به وجود نمیاد با افراد دیگه.
درباره ی قسمت آبی... سوال من آرمان گرایی داشت پس طبیعی هست که شما در پاسخ جواب آرمانی بدید.
در شرایط آرمانی رابطه جنسی با فرد دیگری عشق رو نابود نمی کنه.
فرضآ اگر دو نفر هم دیگر رو برای 10سال نبینند. اون موقع چی -( اینکه همچین عشقی نمیتونه وجود داشته باشه که بین دو نفر که پنج سال از هم دور بودند دووم بیاره بحثش جداست-
و اما مهم تر از همه . قسمت آبی !
توی جامعه ی ما و در دید جوان های ما (که رابطه نداشتند) رابطه ی جنسی یک چیز جادویی تصور میشه ! یک عشق یو اس بی شده ! یه رابطه مقدرس و الهی . که بر طرف کردنش یک بی نیازی بزرگ به وجود میاره از همه بقیه نیاز ها!
ولی وقتی برای اولین بار این رابطه رو برقرار میکنند (با همسرشون-و یا کسی که بهش پایبندن! ) میبینند که اونقدر ها هم فوق العاده نیست. اون قدر ها هم معجزه نیست. و دلسرد میشند. اونقدر ایده آل نیست ! به نظر من این دلسردی بیشتر از هرچیزی به رابطه ها ضرر میزنه. به ازدواج ها ! چون بر طرف کردن نیاز های جنسی به اون تصور آرمانی یکی از دلایل ازدواج بوده که برآورده نمیشه ! یعنی تصور ما از قبل اشتباه بوده خب.
ولی اگر ما از قبل واقعآ بدونیم که این رابطه برقرار کردن واقعآ مسئله خاصی نیست و میشه گفت مثل غذا خوردن هست درباره ی دو مورد شاید نظر مارو عوض کنه.
1- برای دلایلی جز صرفآ بر قراری رابطه جنسی ازدواج کنیم و دلایل محکم دیگه! ( البته برای خانم ها بیشتر همین طور هست و آقایون بیشتر صرفآ به دلیل ارضای اون نیاز ازدواج میکنند!)
2-شاید اگر این طوری فکر کنیم داشتن رابطه قبل از رابطه زناشویی دیگه غیر قابل قبول و تهووع آور نباشه! وقتی بدونیم اونقدر مسئله ی بزرگی نیست شاید دیگه اینکه فکر کنیم جنس مخالفمون همش به این فکر میکنه که شاید قبلی ها از من بهتر بودند اشتباه باشه!
وقتی بدونیم رابطه جنسی واقعآ قرار نیست معجزه باشه شاید ,دیگه به فردی جز همسرمون مراجعه نکنیم ! یعنی دچار این اشتباه نشیم که همسر ما بد هست و غیر کامله و بقیه دختر/پسر های دیگه کامل هستند و اگر با اون ها رابطه داشته باشیم احساس رضایت و ارضای بیشتری میکنیم !
در صورتی که نیاز های جنسی ما درست و از ابتدا بر طرف بشند و بتی ساخته نشه به نظر من اون موقع هست که واقعآ رفع کردن این نیاز در یک رابطه با تعهد و احساس , بیشتر لذت بخش میشه ! چون دیگه خلا احساس نمیکنیم.
در نظر بگیرید که من با خیانت کاملآ مخالفم و معتقدم خبانت هر رابطه ای رو نابود میکنه و داشتن رابطه با چند نفر به طور همزمان اصلآ منطقی نیست. خیانت نه تنها رابطه ی بین دو نفر رو نبود میکنه بلکه روح و شخصیت فردی که خیانت کرده رو هم از بین میبره.
فکر کنم تاپیک بیشتر در مورد اینه که دوستی میتونه جایگزین ازدواج باشه یا نه ؟ یعنی شاید بیشتر به این معنی که دو نفر میتونن به همون حالت دوست دختر و دوست پسر ولی با هدف تشکیل خانواده و زندگی کنار هم به مدت طولانی با هم باشن و ازدواج نکنن .به نقل از NO NAME! :و یه چیز دیگه:
دوستی به جای ازدواج رو بنوسید دوستی های متعدد به جای ازدواج...
ادمایی هستن که بخاطر شرایطشون سال ها دوست همند و از زن و شوهر به هم نزدیک ترن...