یک نیلوفر وحشی...!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع نی لوفر
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

نی لوفر

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
22
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2-مشهد
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
امیدوارم پزشکی...
باغبان منـــــــــــــــــــــــــــ!

شانه هایت زیر بار گناه من خم نشود...

چشم هایت آبـــآلود

تو می دانی!

من همان "نیلوفر وحشی" هستم که

ــــــــبی باکــــــــ

همه جا روییدن دارد!

مرا ـــــهــرز نخوان...!

لطفا ــــــــحرس نکن.

بگذار در این " جوانی نو " خودم عاشق باشم...!

تو خواهی توانست شاخه های مرا قطع کنی ولی...

بگذار برویم...

بگذار بپیچم و دنیا را پیدا کنم...!

من همینم... ـــــــتو میدانیــــــــــ

یک " نیلوفر وحشی"...

دوستت دارم ای همیشه با من!
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

مثل خودت خیلی ماهه عزیزم :)) :x :x :-*
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

قشنگ بود فك كنم اگه مثلا لطفا رو حذف كنى و علامت تعجب نذارى قشنگ تر ميشه:-)
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

در امتداد آفتاب که حرکت میکنم...
به تو که فکر میکنم!

تمام فرمول های شیمی روی زمین مدرسه پاشیده میشوند.
دوباره فکر من __ناخواه__ تورا مزه میکند...

باور نمیکنم! نه...

خورشید بودی...آفتابت کو؟ هِی...

می ایستم
داغی آفتاب نیرویم میدهد...
تورا تُفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ میکنم.

و دوباره فرمول های شیمی! :|
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

فك كنم مثلا "هى" اضافه بود! شعرات اگه حالت شعر بيشتر داشته باشنم بهتره :)
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

"نم نم" بارون... "من" رو میکشه به خیابون!!
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

به نقل از لوفرنیـ! :
"نم نم" بارون... "من" رو میکشه به خیابون!!
این الان چی بود؟! :o
قبلیهاتونم خوندم ... عالی شعر میگین =D>
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

من چون منظورت رو از نم نم و من میدونم به نظرم یه منظومه است ولی برا بقیه....... ;) ;) ;)
زیباست...
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

چه کسی راز مرا میفهمد؟

که تو خورشیدی ... من ابر!

آسمان دلگیر و تاریک تر از دلهامان...

چه کسی راز تورا میفهمد؟

من که پنهان شده ام

در میان بطن های قلب تو...

و چه پر فاصله است دستامان!

چشم های تو هنوز ... کور کور

پاهای من هنوز ...سست سست

درد های ما همه ...جمع جمع

جسم های ما هنوز ... دور دور!

چه کسی رازمان را میفهمد؟

چه کسی میبیند

دست های غیبی

که گره میزند آن دلهامان

بهم و می ریسد

سفره ی عقد مارا در آسمان...



پ.ن: سعی کردم شبیه شعر باشه!
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

خيلى قشنگ بود يه اشكالاى كوچيكيم داشت مثلا دستامان!
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

به نقل از fa.z :
خيلى قشنگ بود يه اشكالاى كوچيكيم داشت مثلا دستامان!
آخه کجای دستامان اشکاله ؟ تو متن ادبی یه همچین چیزی اشکال نیس.
+++++++++++++++
توی سبک خراسانی تکرار یه کلمه عیب نیست و اینکه شما بعضی کلمه ها رو تکرار کردین خیلی جالب شده. :)
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

منظورمو از اشكال نفهميدى! ينى اگ دستامان يه جور ديگه بود شعر قشنگتر ميشد
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

fa.z جان... ممنونم!
این یکی رو چون سعی کردم شبیه شعر باشه بعضی جاهاش شاید یه جوری شده!!!!

و آقای خاص از نظر شماهم ممنونم! کلی با کلمه ی سبک خراسانی حال کردم!
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

شروع خوبی داشت =D>
بعضی جاها سخت میچرخید توی دهنم که با تمرین و گذشت زمان درست میشه ;)
موفق باشی ;;)
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

به نظر من فوق العاده بود.خیلی قشنگ و دلنشین بود. =D>
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

فاصله ای که بین شعر اولت با بعدیها هست خیلی زیاده!
پیشرفتت خیلی خوب بوده به نظر من!ممنون ازت :)
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

اااااااا من از لحاظ فنی و ایناشو نمیدونم ولی خیلی احساس داشت .
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

سلام!
تحت تاثیر یک برنامه ی تلویزیونی این شعر از من تراوش شد!! ;))

چه کنم دست خودم نیست, عاشق شده ام
همه ی عمر میگشتم و پیدا شده ام
تو بگو دست بکش از تن و از جان خودت
گردنم پیش کشت, حال که رسوا شده ام!
دل و دین من, همه در راه تو از دست رفت
چه غمی؟! باش...بگویم که توانا شده ام
تو, سوالت در پی کسب جواب منطقی ست
عشق با منطق درافتد؟ در جوابت لال شده ام
خواستم ثابت کنم هستم! ولی نگذاشتی
تیرهایت را رها کن! من دگر سنگ شده ام
غم عشق تو مرا از زندگانی دور کرد
تو اگر دور شوی,هستم! چون عاشق شده ام

منتظر انتقاداتون هستم
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

به به استعداد جدید کفش کردیم :>

همونا ک ساحره میگه ی کم مهربانانه تر و با دید مثبت تر

شعر کلاسیک یا سنتی نگو :| همون نو خیلی توش بیشتر استعداد داری
منتظر انتقاداتون هستم
به نشانه ی اعتراض انتقاد نمیکنم ;D
 
پاسخ : یک نیلوفر وحشی...!

به نقل از داماد مسعودی :
به به استعداد جدید کفش کردیم :>

همونا ک ساحره میگه ی کم مهربانانه تر و با دید مثبت تر

شعر کلاسیک یا سنتی نگو :| همون نو خیلی توش بیشتر استعداد داریبه نشانه ی اعتراض انتقاد نمیکنم ;D

خودمم شعر نو رو بیشتر دوست دارم!
ولی دوست دارم به عنوان یه شاعر (اگه باشم) بتونم شعرسنتی
هم بگم...!

ممنون!!
 
Back
بالا