سلام
یه چیزی بوده که خیلی وقتا از بعضی از مامانا شنیدم این که میگن من تو بچگیم بهم ظلم شده من آزاد نبودم حالا بذار بچه ام به جای من آزاد باشه ؛ هرکار دوس داره بکنه . خوب کلا این طرز فکر رو چجوری میبینید؟ هدف این تاپیک هم کلا دوتا موضوعه هم این طرز فکر هم این که کلا پدر مادر هایی که بچه ها رو در تمام زمینه ها آزاد میذارن و ازشون کلا دلیل نمیخوان .
من خودم کلا خیلی موافق این دو مدل طرز فکر نیستم که بچه ی ۱۵-۱۶ ساله آزاده هرکار دوس داشت انجام بده و کسی ازش ایراد نگیره بالاخره یه سری چیزا هس که باید رعایت بشه و آموزش داده بشه .
در واقع همچین پدر و مادری (شاید حتی از سر دلسوزی ) ضربه خیلی بزرگی به فرزند خود میزنند
یک نوجوان یا جوان گاه نیاز دارد که آزاد باشد اما قبل از آن باید بتواند درست فکر کند تا خوب را از بد تشخیص دهد و مواردی وجود دارد که او به دلیل نبود تجربه کافی این توانایی را پیدا نمیکند و نیازمند فرد با تجربه ای است که او را یاری کند حال اگر کسی به او آگاهی ندهد دچار مشکلاتی میشود که شاید حتی تا آخر عمر هم از عواقب آنها رنج ببرد
از طرفی محدودیت بیش از حد برای یک فرد در این سن ممکن است او را نسبت به بعضی مسائل حریص کند و یا باعث ایجاد عقده های روحی و در نتیجه بد اخلاقی اجتماعی شود
(آدمو برق بگیره جو نگیره! )
من به شخصه آدم آزاديم!
خيلي آزادي دارم اما مسلما يه سري چيزا هست كه ديگه بحث آزادي اصن در موردشون صادق نيست!
خب يه سري چيزا ديگه واقعا مشخصه كه طرف توش آزادي داره يا نه!
من نديدم آدمي كه تو اين سن باشه و تو "همه چيز" آزادي داشته باشه!
به نظر من اين مسئله بي فكري والدين رو ميرسونه!
چون آزادي اي كه تو در مورد همه چيز صدق كنه جز ضرر هيچي نيست!
و "اصلا" اين مسئله كه والدين تو بچگي آزاد نبودن پس بذارن بچه شون آزاد باشه دليل كافي و محكمي نيست!
من اين حرفو از خيلي مادرا شنيدم اما منظورشون آزادي تو همه چيز نيست!
آزادي تو يه سري مسائل كه الان واضحه بچه بايد تو اون مسئله آزاد باشه!
به نظرمن این حرف یکم یه جوریه
ینی منظورونمیرسونه
خوب به نظرمن اول بایدبچه روامتحان کنیم ببینیم جنبه ی ازادی روداره اصلا
وبعدپله پله ازادی هاشوبیشترکنیم که اینم باتوجه به موقعیت متغیره
واین که بعضی مادروپدرهابه بچه هاشون ازادی نمیدن ممکنه به سابقه ی خودبچه یاتفکرات وتجربیات مادروپدرشون برگرده
ودرهرصورت این که آزادی روبه بچه هم ندن بیشتراوقات به دلیل خواستن صلاح وخیرخودبچه هستش
همین
من واقعا باسخت گیری شدید وازاد گذاشتن خیلی زیاد به شدت مخالغم در هرچی وسطش خوبه
اما خودم به شخصه دوس داشتم پسر باشم چون توخانواده های ما پسرا ازاد دخترا اسیرن
پدر و مادر من آزادى داشتن و ميگن جامعه خرابه و من يه ذره هم آزادى ندارم!
منم اگه بچه دار بشم به بچم آزادى نمىدم چون مثلا ممكنه بدزدنش!!!
ولى به نظرم اين كار اشتباهيه بچه بايد در حد متوسط آزادى داشته باشه! :d
اول باید آزادی رو مسلما تعریف کنیم!
و آزادی تو هر خانواده ای با توجه به دینشون و پایبندی به دین و فرهنگ و ...فرق داره!
ولی خب...اگر بخوایم به طور عادی و یه چیز کلی براش بگیم می تونیم بگیم که دوران نوجوانی دورانی هستش که توش شخصیت ادم شکل می گیره،دقیقا دوران نوجوانی ادم مث خمیر می مونه که هر جوری شکلش بدی همون شکل رو به خودش می گیره و بعد ها این خمیر سفت می شه و مجسمه محکمی می شه!پس باید پدر مادر ها خیلی حواسشون به تربیت بچه ها باشه...
سخت گیری های بیش از حد باعث دلزدگی و افسردگی و عقده ای بار اومدن می شه
و دادن آزادی های بیش از حد هم خطراتی مسلما در پیش داره!و....در ایران یادمون باشه آزادی دختر و پسر زمین تا آسمون متاسفانه با هم فرق داره
تعادلش خوبه به نظرم
و نظر علی پاشا رو قبول دارم
بستگی به بچه داره
شاید ی بچه رو خیلی محدود کنی اما بازم بعضی کارای ضد ارزش رو بکنه بعد ی بچه دیگه رو خیلی آزاد بذاری ولی بعضی کارای ضده ارزش رو نکنه
ذاته بچه مهمه
اون مامانی که میگه بهش ظلم شده پس بچش آزاد باشه به نظر من منظورش از آزاد همون حالته تعادله ،نه خیلی آزاد
اونایی که بچشون رو خیلی آزاد میذارن و به عقیدشون سبکه اروپایی رو دارن(خیلیا رو میشناسم) اونا مشکله عقلی دارن کمبوده فرهنگ شخصیت داغانن اونا
تازه به دوران رسیده های بدبخته آشغال
باید ببینی بچه جنبه ی این رو داره که آزادش بزاری یا نه...
ولی همون به اندازه عالیه...
نه خیلی گیر بدین...نه خیلی آزاد بزارین...
و مهم تر از همه فرزندتون رو درک کنین
ما توی خانوادمون همچین مادر پدرایی داریم . این نوع مادر پدرا به نظر من میخوان خودشونو روشنفکر جلوه بدن تا بچشون توی دلش یا پیش دوستاش یه جورایی به داشتن همچین والدین روشنفکری افتخار کنه .
حداقل تو موردی که من سراغ دارم اینجوریه .
نه این ور بوم نه اونور بوم
فقط آموزش بدی ب بچت و بعد فقط دورادور کنترلش کنی،درکش کنی ،بذاری با تجربه کردن زندگی کنه.....خود آدم ک معنی خیلی چیزا ز رو بفهمه مسلما بهتر از اینه ک تو گوشش بخونن...
همو چیزی که ریحانه گف، بستگی داره تو هرخونواده "آزادی" چی باشه،
تو بضی از خونواده ها که به اصطلاح خودمون "اپن" ـن، اجازه میدن بچشون هرکاری میخواد بکنه، ینی هرکاری و من فک میکنم این آسیب میزنه و پس فردا اگه والدین اجازه یه کاری رو به بچه ندن افسرده میشهُ قهر میکنهُ این داستانا خلاصه.
باز تو یه خونواده ای نه تنها اجازه یه سری کارا رو به بچه نمیدن بلکه اون رو به شدت کنترل میکنن و البته اینم چیز خوبی نیس؛ اون فرد وقتی وارد اجتماع میشه نمیتونه جامعه رو تحمل کنه، یا منزوی میشه یا دیگه شورشُ در میاره.()
همین جام همو حد اعتدال رعایت بشه از همه بهتره؛ ینی یه سری کارا رو که پدر مادر میدونن خطری واسه بچشون نداره اجازه بدن و در مقابل بچشون رو از کارایی که میدونن خیلی براش خطرناکه با دلیل و منطق و توضیح، منع کنن.
ببینید "آزادی" خیلی کلیه و اکثرا اشاره میکنید که در یه سری چیزا آزادی باید داشت تو یه سری چیزا نباید داشت. باید میانهروی کرد و ...
الان ما "آزادی سیاسی" داریم. "آزادی جنسی" داریم. "آزادی فرهنگی" داریم و .... ینی اگه میگید یه سری چیزا رو نباید داشت کامل توضیح بدید. بگید اینا و به این دلیل. و طبعا همچنین برای آزادیهایی که باید داشت.
من این حرف رو تاحالا از مامان وبابام نشنیدم، ولی خب آزادم...
آزادم که تهنایی برم بیرون ، آزادم که اگه کلاسم 9 شب تموم شد خودم برگردم خونه ، آزادم که واسه هرکار ِکوچیکی از مامان و بابام اجازه نگیرم ، آزادم که با دوستام برم کافی شاپ و اینا ولی خب ، واسه یه سری کار ِ دیگه خودم ازشون اجازه میگیرم ، بدون اینکه تاحالا ازم خواسته باشن...
تو مدرسه ی ما کسایی هستن که واسه اتوبوس سوار شدن باید اجازه بگیرن حالا دو حالت پیش میاد یا اینکه مامان و بابا خودشون میدونن که بچه ظرفیت نداره ، یا اینکه میخوان کاملا وابسته به خودشون بارش بیارن.... که جفتشونم بده و به تربیت غلط ِ بچه برمیگرده...
ولی به نظر ِ من واقعا آزادی دادن به بچه لازمه ، حالا یا کم ، یا زیاد
خیلی بده دختر 17 ساله ، تاحالا از خیابون تنها رد نشده باشه
به نظر من خانواده ها قبل از اینکه حدود آزادی رو تعیین کنن بایدیه مقدار آینده نگری به خرج بدن!
این چیزی که میگم راجع به آزادی های فردی هست که هر شخص بالغ داره.مثلاً انتخاب دوست ، تفریحات و... .
مثلاً یه سری خانواده ها هستند که بدون توجه به این قضیه که بچه ی 17 سالشون دو سال دیگه اصلاً ممکنه توی شهر دیگهای دانشجو باشه و خواه ناخواه تاحد زیادی دیگه روش نظارت نخواهند داشت و بچه تاحد زیادی آزادی خواهد داشت میان محدودیت های زیادی میگذارن براش و توی مسائل شخصی که کم کم فردباید بتونه خودش توش تصمیم گیری کنه بهش آزادی انتخاب نمیدن و خیلی از رفتار هاش رو محدود میکنن و زیر نظر میگیرن.مثلاً سختگیری های بی موردی توی بیرون رفتنش با دوستاش میکنن بدون اینکه دقت کنن بابا این دو سال دیگه اصلاً ممکنه یه شهر دیگه ای باشه و دیگه هر وقت خواست میتونه با هر کس خواست بگرده و دیگه نظارت حال حاضر رو روش ندارند.
به نظرم آزادی که به یک باره به شخص داده شه میتونهخیلی مضر باشه.وقتی میان تا 17 سالگی آزادی شخصی رو خیلی محدود میکنن و بعد به یک باره شخص آزادی به دست میاره نمیدونه چه جوری باید از آزادیش استفاده کنه و ممکنه رفتارهای غلطی انجام بده.
آزادی بایدکم کم داده بشه.جوری که همینجور که بچه برگ میشه یاد بگیره کم کم آزادی های مختلف رو کسب کنه تا اینکه به ظرفیت لازم برای آزادی کامل برسه.البتهباز این آزادی کامل رو جایی که شخص توش زندگی میکنه تعریف می کنه.مثلاً حرف زدن از آزادی جنسی دادن به بچه یه کم توی ایران بی معنی جلوه میکنه.
آزادی های عقیدتی هم کلاً نمیشه گفت که ما در روند شکلگیری عقاید بچه تاثیری نداشتیم ولی حداقل کاری که میشه کرد اینه که عقاید رو تزریق نکنیم .
ب نظر من باید اول به بچه خوب وبد اموزش داده بشه بعد ی سری ازادی ها رو کنترل شده بهش بدن
افراط و تفریط یکی از بد ترین مشکلاته تو هر زمینه ای ب نظر من تربیت فرزند از کودکی باید زیر نظر روانپزشک باشه