پاسخ : بزرگداشت ها
سالمرگ احمد شاملو
ای مرد سفید پوست ِ سیاه پوست ِ سرخ پوست! ای آفریقایی ِ آمریکایی ِ ژاپنی ِ ایرانی! ای مرد کرد ِ بلوچ ِ لر ِ پارس! ای بامداد ِ ایران! ای برادر ِ هرکس که خنجری در آستین ندارد!
سالروز جاودانه گی ات خجسته باد...
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را،
به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از
ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک
متن سخن رانی محمود دولت آبادی در مراسم خاک سپاری شاملوی بزرگ:
شاملو، انسانی که بدیل حافظ است، امروز به خاک سپرده خواهد شد. بسیاری از مشتاقان او، می توانستند و حق دارند درباره ی او سخن بگویند. شاملو چندان بی کرانه بود که از هر کناره ی او، می توانستی و می توانی و خواهی توانست به او نزدیک شوی.
احمد شاملو نه فقط یک شاعر که شاعرترین بود. احمد شاملو نه فقط اسوه ی زحمت و رنج و عذاب بود که عین عشق بود.
م...ا درباره ی انسانی صحبت می کنیم که در ابعادی گوناگون، حضوری همیشه گی خواهد داشت.
من نیامده ام این جا که با شاملو وداع کنم. شما هم به این جا نیامده اید، ما آمده ایم با او یک بار دیگر هم قول شویم در زیستن، سرافراز زیستن، با قناعت خویش تکیده اما استوار زیستن، عشق را حرمت نهادن، به مردم خویش و با مردم خویش، یگانه بودن، به آدمی اندیشیدن و در جهان، حضور ِ دمادم داشتن و بار ِ این حضور را بر شانه های خود تحمل کردن.
ما این بار جمعی به دیدار تو آمده ایم، ای بامداد ای معجزه ی نبوغ نهفته ملتی که در تمام طول تاریخ، فقط لحظه هایی فرصت یافته است تا خود را بروز دهد و تو، بی گمان درخشان ترین ستاره ای، ای آن که در میان ستاره گان، شلنگ انداز می رفتی و پوزخند می زدی به هر چه پستی و دنائت و بُخل.
ما تنها به دیدار تو نیامده ایم. این عصاره ی مردم ایران است که این جاست و تو -اگرت فرصت دیدار بود- می دیدی گروه گروه می آمدند تا خود را مثل نگین سلیمانی، لحظه ای در انگشت نگاه تو احساس کنند.
این مراسم خاکسپاری احمد شاملو شاعر ملی ایران است.
تسلیت به ملت ایران، شاعران جهان، تسلیت به شاعران میهن که فخر ایران زمین اند. تسلیت به کانون نویسنده گان ایران که پایه گذار "عاشق" خو را از دست داد.