- شروع کننده موضوع
- #1
nahid
violet
- ارسالها
- 1,604
- امتیاز
- 5,951
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1388
"دو باور غلط سال هاست که درباره ی من بین مردم رواج دارد؛ یکی اینکه من روشنفکرم, فقط به این دلیل که عینکی هستم و بد تر اینکه من هنرمندم, چون فیلم هایم نمیفروشد."
وودی آلن ؛ کمدین, نویسنده, بازیگر, فیلمنامه و نمایشنامه نویس و کاگردان.
متولد اول دسامبر 1935 توی نیویورک.
اسمش در واقع آلن استوارت کینگزبرگ بوده که اسمشو به خاطر این که میخواسته طنز پرداز باشه عوض کرده.
از 3 سالگی که با مامانش توی سینما کارتون سفید برفی رو دیده عاشق سینما شده و خودش گفته که برعکسِ همه که توی فیلم عاشق سفید برفی شدن, اون عاشق نامادریِ سفید برفی شده
یه چیزی که توی داستاناش خیلی توجه منو جلب کرد این بود که در مورد بیماری های روانی و صحبت کردن با روانکاو و اینا خیلی صحبت کرده! و خب این بی دلیل نبوده؛ خودش از سال 1959 دچار یه سری اختلالات روانی شده.
نمایشنامه ها و داستاناش اکثراً طنز هستن ( یعنی من که ندیدم نوشته ی غیر طنز ازش ) و طنزای بیمزه هم نیستن ولی تلخن.
کتاباشو اگه خواستین بخرین به نظرم اونایی که مال نشر چشمه است رو بخرید ترجمه هاشون بهتره.
یه تعداد از داستاناشو من خودم دوست ندارم؛ دلیلش هم اینه که یه طنزایین که به اجتماع خودش و مسائل سیاسی زمان خودش مربوطن! مثلاً یه داستانی داره به اسم "خاطرات اشمید" , که داستان از زبان یه آرایشگره که هیتلر و ریبنتراپ و اینا میرن پیشش برای اصلاح و یه روز متوجه میشن که چرچیل میخواد خط ریش بذاره و هیتلر هم میخواد در رقابت با اون خط ریش بذاره بعد داستان پره از کنایه هایی که خیلی بامزه هستن اما به مسائل سیاسی نازی ها و اینا مربوطن و من خودم وقتی یکیشونو درک میکردم کلی ذوق میکردم و بیشتر خوندنش واسم مشقت بار بود تا لذت بخش
یا یه داستان دیگه هم در مورد سیستم های بانکی آمریکا داره که اسمش یادم نیست اگه خواستین این داستان هاشو بخونید اول یه کم در مورد اوضاع سیاسی و اینای اون زمان مطالعه کنید بعد
اگه باهاش آشنایی ندارید به عنوان اولین کتاب, "مرگ در میزند" ؛ انتشارات چشمه, ترجمه ی حسین یعقوبی رو پیشنهاد میکنم
وودی آلن؛ تابستان 2002
وودی آلن ؛ کمدین, نویسنده, بازیگر, فیلمنامه و نمایشنامه نویس و کاگردان.
متولد اول دسامبر 1935 توی نیویورک.
اسمش در واقع آلن استوارت کینگزبرگ بوده که اسمشو به خاطر این که میخواسته طنز پرداز باشه عوض کرده.
از 3 سالگی که با مامانش توی سینما کارتون سفید برفی رو دیده عاشق سینما شده و خودش گفته که برعکسِ همه که توی فیلم عاشق سفید برفی شدن, اون عاشق نامادریِ سفید برفی شده
یه چیزی که توی داستاناش خیلی توجه منو جلب کرد این بود که در مورد بیماری های روانی و صحبت کردن با روانکاو و اینا خیلی صحبت کرده! و خب این بی دلیل نبوده؛ خودش از سال 1959 دچار یه سری اختلالات روانی شده.
نمایشنامه ها و داستاناش اکثراً طنز هستن ( یعنی من که ندیدم نوشته ی غیر طنز ازش ) و طنزای بیمزه هم نیستن ولی تلخن.
کتاباشو اگه خواستین بخرین به نظرم اونایی که مال نشر چشمه است رو بخرید ترجمه هاشون بهتره.
یه تعداد از داستاناشو من خودم دوست ندارم؛ دلیلش هم اینه که یه طنزایین که به اجتماع خودش و مسائل سیاسی زمان خودش مربوطن! مثلاً یه داستانی داره به اسم "خاطرات اشمید" , که داستان از زبان یه آرایشگره که هیتلر و ریبنتراپ و اینا میرن پیشش برای اصلاح و یه روز متوجه میشن که چرچیل میخواد خط ریش بذاره و هیتلر هم میخواد در رقابت با اون خط ریش بذاره بعد داستان پره از کنایه هایی که خیلی بامزه هستن اما به مسائل سیاسی نازی ها و اینا مربوطن و من خودم وقتی یکیشونو درک میکردم کلی ذوق میکردم و بیشتر خوندنش واسم مشقت بار بود تا لذت بخش
یا یه داستان دیگه هم در مورد سیستم های بانکی آمریکا داره که اسمش یادم نیست اگه خواستین این داستان هاشو بخونید اول یه کم در مورد اوضاع سیاسی و اینای اون زمان مطالعه کنید بعد
اگه باهاش آشنایی ندارید به عنوان اولین کتاب, "مرگ در میزند" ؛ انتشارات چشمه, ترجمه ی حسین یعقوبی رو پیشنهاد میکنم