جشنواره‌ی فیلم فجر

شب بو

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
499
امتیاز
3,818
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4|فرزانگان1تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
انسان‌شناسی
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

اختتامیه یکمی بیش اندازه " سیاسی " و شعاریه ./


× ب.ن : هومن سیدی بدتر از این نمی تونست برگزیده ها رو اعلام کنه !
و اینکه رامبدجوان عالی بود !
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,643
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

برندگان سی‌ودومین جشنواره‌ی فیلم فجر:

سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه بصری:
سیدهادی اسلامی برای فیلم «چ»
سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های ویژه میدانی:
حمیدرضا سلیمانی برای فیلم «رستاخیز» و «چ»
سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی:
محسن موسوی برای فیلم «رستاخیز» (سیمرغ)
محسن دارسنج برای فیلم «همه چیز برای فروش» (دیپلم افتخار)
سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس:
مجید میرفخرایی برای فیلم «رستاخیز»
شراره سروش برای فیلم «همه چیز برای فروش»
سیمرغ بلورین بهترین صدای فیلم:
برای فیلم «چ» صدابردار: بهمن اردلان / صداگذار: سیدعلیرضا علویان
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد:
بابک حمیدیان برای فیلم «رستاخیز» و «چ»
میلاد کی‌مرام برای فیلم «خط ویژه» / ديپلم افتخار
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن:
شبنم مقدمی برای فیلم «امروز»
هنگامه حمیدزاده و ملیکا شریفی‌نیابرای فیلم «اشباح» / ديپلم افتخار
سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن:
استفان واربک برای فیلم «رستاخیز»
کارن همایونفر برای فیلم «همه چیز برای فروش»/ ديپلم افتخار
سیمرغ بلورین بهترین تدوین:
مهدی حسینی‌وند برای فیلم «چ»
سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌برداری:
حسین جعفریان برای فیلم «رستاخیز»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد:
رضا عطاران برای فیلم «طبقه حساس»
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن:
مریلا زارعی برای فیلم «شیار ۱۴۳»
سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه:
بهروز افخمی برای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران»
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی:
احمدرضا درویش برای فیلم «رستاخیز»
سیمرغ بلورین جايزه ويژه هيئت داوران:
نرگس آبيار برای فیلم «شيار ۱۴۳»
حمید نعمت‌اله برای فیلم «آرایش غلیظ»
سیمرغ بلورین بهترین فیلم:
آذر، شهدخت، پرویز و دیگران (به تهیه‌کنندگی بهروز افخمی و سیدجمال ساداتیان)
رستاخیز (به تهیه‌کنندگی تقی علیقلی‌زاده)
سیمرغ زرین جایزه ویژه سینمای ایران به بهترین فیلم با نگاه ملی:
فیلم «چ»ابراهیم حاتمی کیا به تهیه‌کنندگی بنیاد سینمایی فارابی
فیلم برگزیده تماشاگران:
«خط ویژه» به کارگردانی مصطفی کیایی و «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار
 

NEO

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,368
امتیاز
5,899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

اینطور که بنظر میاد جوایز این دوره به شدت یک‌جانبه و سیاسی به فیلم‌ها اهدا شده.
مثلا جنجالی‌ترین فیلم این دوره «عصبانی نیستم» بود که موافقین و منتقدی زیادی داشت ولی اصلا توی بخش جوایز هیچ اثری ازش نیست.
در عوض «رستاخیز» احمدرضا دویش که حتی یک نفر هم موافق نداشت و همه با بد بودن فیلم اتفاق نظر داشتن به طرز حیرت آوری تمام جایزه‌ها رو درو کرده.
این وسط هم انگار برای اینکه مثلا عدالت رعایت شده باشه یکی دو تا جایزه هم به «چ» و «شیار۱۴۳» دادن.
 

poorya.kh

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,567
امتیاز
8,851
نام مرکز سمپاد
شهیـد بهشتی
شهر
نیشابـور
دانشگاه
علم‌وصنعت‌ ایران
رشته دانشگاه
مهندسی‌کامپیوتر
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

جشنواره بین‌الملل کدوم فیلم برنده شد؟
من دوتاشو دیدم و اطمینان دارم که بدتریناشو رفتم دیدم. : ))
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,643
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

جوایز سینمای بین‌الملل اینا بودن:

سیمرغ بلورین بهترین فیلم:
مارک بری برای تهیه‌کنندگی فیلم «جهان تازه» از هلند
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی:
ریس چلیک برای کارگردانی فیلم «شب سکوت» از ترکیه
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه:
نویسندگان فیلم‌نامه «حلقه‌ها» سردان گلوبوویچ، سریان کولیویچ، میلنا پوتا کولیویچ محصول مشترک صربستان، فرانسه، آلمان، اسلوونی و کرواسی
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن:
بیانکا کریکزمن برای فیلم «جهان تازه» از هلند
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد:
ایساکا ساوادوگو برای فیلم «جهان تازه» از هلند
سیمرغ بلورین جایزه ویژه هیئت داوران:
یوری بایکوف کارگردان فیلم «سرگرد» از روسیه
سیمرغ بلورین بهترین فیلم آسیایی:
محمدمهدی عسگرپور برای کارگردانی فیلم «مهمان داریم» از ایران
سیمرغ بلورین جایزه ویژه بین‌الملل:
ابراهیم حاتمی‌کیا برای نویسندگی و کارگردانی فیلم «چ» از ایران



× کسی «سیزده» هومن سیدی رو دیده؟
 

lovesky

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
606
امتیاز
3,585
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
قم
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

به نقل از NEO :
اینطور که بنظر میاد جوایز این دوره به شدت یک‌جانبه و سیاسی به فیلم‌ها اهدا شده.
مثلا جنجالی‌ترین فیلم این دوره «عصبانی نیستم» بود که موافقین و منتقدی زیادی داشت ولی اصلا توی بخش جوایز هیچ اثری ازش نیست.
در عوض «رستاخیز» احمدرضا دویش که حتی یک نفر هم موافق نداشت و همه با بد بودن فیلم اتفاق نظر داشتن به طرز حیرت آوری تمام جایزه‌ها رو درو کرده.
این وسط هم انگار برای اینکه مثلا عدالت رعایت شده باشه یکی دو تا جایزه هم به «چ» و «شیار۱۴۳» دادن.
من خودم هیچکودومو ندیدم ولی با توجه به اشاره ای که شهیدی کرد و نظر یه سری منتقد احتمالا بخاطر اینکه خیلی طول کشیده ساخت فیلم خواستن یجورایی جبران کنن مثلا :rolleyes: ظاهرا هشت نه سال طول کشیده ساخت رستاخیز :-?

انقدر که تعریف چ رو شنیدم از همه لحظه،شماری میکنم برای اکرانش 8->
 

شب بو

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
499
امتیاز
3,818
نام مرکز سمپاد
فرزانگان4|فرزانگان1تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
انسان‌شناسی
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

به نقل از NEO :
اینطور که بنظر میاد جوایز این دوره به شدت یک‌جانبه و سیاسی به فیلم‌ها اهدا شده.
مثلا جنجالی‌ترین فیلم این دوره «عصبانی نیستم» بود که موافقین و منتقدی زیادی داشت ولی اصلا توی بخش جوایز هیچ اثری ازش نیست.
در عوض «رستاخیز» احمدرضا دویش که حتی یک نفر هم موافق نداشت و همه با بد بودن فیلم اتفاق نظر داشتن به طرز حیرت آوری تمام جایزه‌ها رو درو کرده.
این وسط هم انگار برای اینکه مثلا عدالت رعایت شده باشه یکی دو تا جایزه هم به «چ» و «شیار۱۴۳» دادن.

درمیشیان کارگردان فیلم خوب عصبانی نیستم قبل از اختتامیه از داوری انصراف داده . منتها ظاهرا مجبورش کردن که این کارو بکنه.

یه بارهم که جلوی اکرانش و گرفتن و یه بارم که فیلم دیگه ای به جاش پخش کردن . جمع کردن آرای مردمی هم که معلوم نیست

برای این فیلم چطوری انجام شده !!

جوایزهم که خیلی دورهمی و دوستانه تقسیم شد بین دوستان !

تاسف برانگیزه یکمی .. :|
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

نه من واااقعاً نمی‌فهمم به چیِ بازیِ عطاران سیمرغ دادن. :‌| صرفاً عطارانِ خوبِ معمولیِ دوست‌داشتنیِ همیشگی بود؛ نه بیش‌تر. بازی‌ش توی «اسب...» و «بی‌خود و بی‌جهت» هزارهزاربار به‌تر از این بود.


× «سیزده» رو من از خیلی‌ها تعریف‌ش رو شنیدم. :-?
 

NEO

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,368
امتیاز
5,899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

به نقل از ارغـوان اس. :
نه من واااقعاً نمی‌فهمم به چیِ بازیِ عطاران سیمرغ دادن. :‌| صرفاً عطارانِ خوبِ معمولیِ دوست‌داشتنیِ همیشگی بود؛ نه بیش‌تر. بازی‌ش توی «اسب...» و «بی‌خود و بی‌جهت» هزارهزاربار به‌تر از این بود.


× «سیزده» رو من از خیلی‌ها تعریف‌ش رو شنیدم. :-?

عطاران حرفات رو تایید کرده و واکنش جالبی به این جایزه نشون داده. :)
 

h.f

جــــــــــــلاد لـــــاغر :>
ارسال‌ها
863
امتیاز
4,769
نام مرکز سمپاد
F1 TEH
شهر
چه فرقی میکنه کجای دنیام
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
شهید بهشتی
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

جمشید مشایخی هم از اینکه سیمرغ رو به رضا عطاران داده بودن کلی انتقاد کرده بود و گفته بود به یه همچین آدم بی ادبی نباید سیمرغ داده بشه (براساس حرفایی که رضا عطاران توی اختتامیه گفته بود جمشید مشایخی این حرف رو زده)
 

فاطمه15

کاربر جدید
ارسال‌ها
4
امتیاز
3
نام مرکز سمپاد
بیرجند
شهر
بیرجند
مدال المپیاد
اینَم نَدآرَم
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

وایییییییییی
دیدین ارغوان تاریکی بهترین شد؟
وقعا برچه اساسی؟
داورا نهایت بدسلیقه بودنن
خیلی فیلمه مزخرفیه
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,643
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

به نقل از فاطمه15 :
وایییییییییی
دیدین ارغوان تاریکی بهترین شد؟
وقعا برچه اساسی؟
داورا نهایت بدسلیقه بودنن
خیلی فیلمه مزخرفیه

اولاً، اون سریال ارمغان تاریکی‌ه که شما میفرمایید؛ دوماً، جوایزی که این فیلم گرفت مربوط به جشنواره‌ی جام‌جم بود و هیچ‌ربطی به جشنواره‌ی فیلم فجر نداشت. :D
 

کاربر حذف شده 8031

مهمان
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

خدا وکیلی بیاید و من رو مدیر این انجمن کنید. سال پیش هم خودم این تاپیک شاخ رو آپ کردم! نئو یاد بگیر!
بازم تکراریه ولی خوب بگم دیگه:«چرا اینجا اینقدر سوت و کوره؟!» من کنکوریم، وقتم تنگه، رفتم فیلم دیدم بعد شما..؟
خیلی تکراریه که باز بخوام بگم حس و حال جشنواره خیلی خوبه حتّی اگر این دوره محافظه کارانه‌ترین دوره باشه! ولی یه چیزی که امسال باب شده و خیلی خوب هم هست حضور کارگردان‌ها و بازیگران تو سالن‌های ‌سینماست که فکر کنم از برکات حضور رایتل تو جشنواره هست. من دیروز رفتم سینما ماندا و فیلم «مرگ ماهی» رو دیدم و خود روح الله حجازی اومده بود و بهرنگ علوی. البته بهرنگ پاشد آخر فیلم گفت:«هر کی به این فیلم ۴ نده دم صندوق با من طرفه!» که واقعا هم این کار رو کرد! :D همچین هیکلی هم بود حسابی رای جمع کرد دیگه! فکرکنم با همون سانس بار فیلم رو برای شیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشگران بست! :-" در کل راضی بودم!
و امّا خود فیلم. واقعیت‌ش اینه که ندیدم کسی از این فیلم خوشش اومده باشه. یه سر هم به جدول ارزش گذاری کافه سینما بزنید عمق فاجعه رو درک می‌کنید ولی خوب من خوشم اومد از فیلم و بش هم۳ دادم. نمره کامل ندادم چون که ریتم فیلم اوایل فاجعه کند بود! شما فرض کنید فیلم داره ۳ روز از یه چیزی رو روایت می‌کنه. طبیعتا ریتم‌ش کند میشه. و دلیل بعدی هم که خیلی تو ذوق می‌زد نحوه ضربه زدن فیلم به ببینده بود؛ به نظر من این فیلم خیلی شبیه فیلم «درباره الی» فرهادی بود ولی یه فرق واضح‌ش همون نحوه ضربه زدن بود. شما تو فیلم اوایل‌ش با کلی سوال روبرو بودید و این سوال‌ها بعضاً یا جواب داده نشد یا اینکه بد موقع و همه سر جمع بندی و اتمام فیلم جواب داده شد!
و فکر هم می‌کنم بقیه هم که به این فیلم کم دادن بیشتر به خاطر مورد دوم باشه. هر چند بیشتر دلیل اونا اینه بچه قصه‌هایی که روایت میشه در خدمت داستان نیست ولی به نظر من بود! ولی خوب من حس می‌کنم اگه ضربه ها و به تبع‌ش جواب‌ها و بازخوردها به موقع بود این دسته هیچ وقت همچین نقدی به فیلم وارد نمی‌کردن!
امّا اندر احوالات خوبی فیلم. کلاری فوق العاده بود مثل همیشه! بازی‌ها خیلی خوب بود به خصوص غلی مصفا. البته حالم از بازی نیکی کریمی بهم خوردا.. ولی در کل تیم بازیگری خیلی خوب بودن. کارگردانی هم خیلی خوب بود. و پیشرفت حجازی نسبت به فیلم قبلی‌کاملا محسوس بود!
همین فعلا بیشتر از این چیزی یادم نمیاد. هر چند این فیلم رو هم شما بیاد ببینید و هم اینکه من سر یه موقع بهتری بتنوم نظراتم رو بگم!

پ.ن. : این الگوریتم پیچیده منتظر من بود که لاگین کنم و اون ستاره سوم رو بده. میخواد من رو گول بزنه که تو سایت بمونم و حتی روزای بعد هم بیام. ولی کور خونده! من کنکوریم! :-"
 
  • لایک
امتیازات: N.M

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

«بهمن» رو دیدم ام‌شب؛ پردیس کوروش. و شدیداً خورد توی ذوق‌م. |:
داستان درباره‌ی هُما -فاطمه معتمدآریا- ست که پسرش ایران نیست و پرستار ه و رئیس بیمارستانی که توش ه، به‌ش گفته که بیاد یه هفته مراقبت کنه از مادرش که معلوم ه که نزدیکِ مرگ‌ش ه. اولین سکانس فیلم، با اولین برف سال شروع می‌شه -- برفی که تا آخرِ فیلم باریدن‌ش قطع نمی‌شه. ده دوازده روز.
سایت سینماتیکت به عنوان خل‍اصه داستان، نوشته:
«بهمن» داستان زنی به نام هما از مجرب ترین پرستاران بیمارستان است كه پیشنهاد شب کاری ده روزه ای را می پذیرد. هما دچار بی خوابی می شود و نحوه رویارویی او با کار خود و خانواده چنان می شود که در آستانه فروپاشی قرار می گیرد.
و من هنوز معتقد م فیلم هیچ «داستان»ی نداشت.
تا تهِ فیلم مشخص نمی‌شه که معتمدآریا دقیقاً چه‌ش ه. از این که با زیروروکردنِ اتاق پسرش می‌فهمه «کسرا [پسره] اونی نیست که نشون می‌ده» ؟ از این که فکر می‌کنه همه‌چیز وقتی اون نباشه، به‌تر در جریان ه؟ از این که مادرِ دکترشمس، از اون پیرزن‌های بداخل‍اق ه که از همه‌چیز ایراد می‌گیرن؟ از چی واقعاً؟ بعد یه جایی می‌پّره به شوهرش دادوبیداد می‌کنه از خونه می‌زنه بیرون، که «حرف نمی‌زنی؛ وقتی حرف نمی‌زنی چی رو باید بفهمم؟» «اگه می‌گفتم م نمی‌فهمیدی» . بعد دقیقاً به شوهره چه ربطی داره همه‌چی؟ کل‍اً نسبت به فیلم این‌طوری م که کل‍اً، همه‌چی «چرا» ؟!
گریم؟ واقعاً بد. معتمدآریا قرار ه بی‌خواب باشه و گونه‌هاش سرخ و سرمازده باشن. این که پلک‌هاش به طرزِ گل‌درشتی قرمز می‌شن به کنار حال‍ا؛ چندین جا بود که توالی نداشت گریم ((: هما با شوهرش دعوا می‌کنه و از خونه می‌زنه بیرون. چشم‌ها و گونه‌هاش ورم‌کرده و قرمز ن. چند دقیقه بعدش، وقتی پشتِ فرمون ه و تو برف داره رانندگی می‌کنه، گونه‌هاش سفید و تقرییاًطبیعی ن. سرمازدگی واقعاً به این سرعت خوب می‌شه مثل‍اً.
«نشانه»هایی که قرار بود یه سری مفاهیم رو برسونه به مخاطب گل‌درشت بودن خیلی. مثل‍اً صدای امواج دریا که بلند می‌شد؛ یا اون‌جایی که سی‌دیِ موسیقی پسرش رو گذاشت توی دستگاه و درست پخش نمی‌شد. تدوینِ صداها و نماها هم حس سردستی‌بودن داشتن کامل‍اً. خیلی بی‌جا و بی‌موقع قطع/شروع می‌شدن مثل‍اً.
بازیِ معتمدآریا هم چیزِ خاصی نداشت. معتمدآریای همیشگی بود.
پوینتِ مثبت؟ رنگ‌بندیِ نماها چشم‌نواز بود واقعاً. تصویرهای خوش‌رنگی داشت. با این که احساس می‌کردم دوربین کج ه یه مقدار ((: ولی باز م ترکیب‌بندیِ کادرهاش خوب بود.
در کل خوش‌م نیومد اصل‍اً؛ ولی به شدّتی که خواهر و دوستِ‌خواهر می‌گفتن بدم هم نیومد. :ی از سالن که اومدیم بیرون، توی باکسِ «بسیار پسندیدم» که کامل‍اً خالی بود ((: و یه عدّه‌ی خیلی کمی توی «پسندیدم» بودن. اکثراً یا «میانه» بودن، یا «اصل‍اً نپسندیدم» . من خودم انداختم توی «میانه» .
با توجه به انتظاراتی که از نسیم مرعشی -فیلم‌نامه‌نویس- و مرتضا فرشباف -که فیلم کوتاه می‌ساخته- و معتمدآریا و سایرِ عوامل‌ش داشتم، کـــامل‍اً خورد تو ذوق‌م. فیلم طوری بود که روی بازی معتمدآریا و گریم و نشانه‌ها و موتیف‌هاش قرار بوده بچرخه؛ و هر سه‌تاش هیـچ‌چیزِ خاصی نبودن -جُز گریم که «بــد» بود واقعاً- .


× چرا این‌قد حسّ جشنواره نیست هیچ‌جا؟ |: سالنِ ام‌شب که تقریباً خالی بود، هیچی. صف هم نبود تقریباً برای فیلم‌های دیگه ((: چندبار هم از کنار پردیس ملّت رد شدم اون‌جا هم خبری نبود باز خیلی. چه وضعیتی ه واقعاً؟
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

قبل‌نوشت: پستِ متوالی خودتون یید. |: درمورد دو تا فیلمِ جدا ست این خب. چرا باید توی یه پست باشن واقعاً؟ |:

ام‌شب، «خداحافظی طول‍انی» رو دیدیم؛ پردیس ملّت. با اغماض، سه از چهار. :د
داستانِ فیلم، درمورد «یحیی» -سعید آقاخانی- ه [از طبقه‌ی فقیرطور و کارگر] که بعد از یک سال زندان -به اتهام قتل؛ ولی خودش انکار می‌کنه و تا وسطِ فیلم قضیه‌ی واقعی «قتل» رو نمی‌فهمیم- برمی‌گرده که توی کارخونه‌شون کار کنه دوباره، و همه خیلی بد برخورد می‌کنن باهاش. در حالی که خودش مدام اصرار داره که بی‌گناه بوده. بخشِ قابل‌توجهی از فیلم، به نشون دادن رابطه‌ی عاطفی یحیی با همسرش «ماهرو» -ساره بیات- می‌گذره و این که هِی نشون بده که یحیی عاشقِ ماهرو ه واقعاً. این بین، کارگر جدیدی که برای کارخونه می‌یاد -میترا حجار- کم‌کم واردِ زندگی یحیی می‌شه..
از سایت سینماتیکت:
ماجرای مردی‌ را روایت می‌کند که از اتهام یک قتل جنجالی تبرئه شده، ولی جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش می‌کنند. مرد که درگیر یک رابطه عاطفیست، برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند...

بازی‌ها واااقعاً خوب بودن همه‌شون. از سعید آقاخانی گرفته -که شخصاً انتظار نداشتم بتونه نقشی به این جدیت رو به این خوبی بازی کنه :د- تا بقیه. وااااقعاً خوب بودن :د کلیتِ فیلم نسبتاً خوب بود. به خاطر گلِ روی موتمن حال‍ا. "-: چیزهایی که به نظرم خوب نبودن رو می‌گم صرفاً.
یکی موسیقی متن؛ که شدیداً بی‌ربط و بی‌مناسبت و زیاد بود. می‌تونم فاجعه خطاب‌ش کنم حتّی. ((: شخصاً وقتِ فیلم دیدن، اگه موسیقی متن‌ش خوب باشه اصل‍اً حس نمی‌کنم که روی این صحنه موسیقی‌ای هست؛ این‌قدر که «نشسته» روی تصویر. ولی این‌جا؟ تمام اعصابِ آدم خدشه‌دار می‌شد وقتی حسّی که تصویر می‌داد یه چیز بود و حسّی که موسیقی داشت یه چیزِ کاااامل‍اً بی‌ربطِ دیگه. |:
یکی دیگه، این که به نظرم یه مقدار کش‌دار بود فیلم. به راحتی می‌شد که بیست، بیست‌وپنج دقیقه کوتاه‌تر باشه حتّی. سکانس‌های عاشقانه‌ی فیلم واقعاً خوب بودن، سکانس‌های واقعاً «قشنگ»ِ فیلم زیاد بودن. ولی وقتی حوالی دقیقه‌ی پنجاهم فیلم باشه -تخمین می‌زنم حال‍ا؛ نفسِ قضیه رو بگیرید. :د- و هنوز هیچ اتفاقِ جدیدی نیفتاده‌باشه که توجه‌ت رو جلب کنه، دیگه کسالت‌بار می‌شه واقعاً. خسته‌کننده می‌شد بعضی‌جاها، با این که خیلی قشنگ بود هم.
یکی دیگه این که یه سری موتیف‌های فیلم «یه طوری» بودن ((: مثل‍اً بارون‌های شدید؛ یا قطار؛ یا این‌طور چیزها. یه مقدار گل‌درشت بودن به نظرِ شخص من. ؟؟-:
پوینتِ مثبت هم بگم؛ اون جایی از فیلم که گره‌ی اصلی باز می‌شه -این که قضیه‌ی قتله چی بوده اصل‍اً و این‌ها- هیجان‌انگیز ه خیلی. "-: اسپویلر:این‌که آدم می‌فهمه که ماهرویی که تمام این مدت می‌دیدیم، تصورِ یحیی بوده و ماهرو مُرده‌بوده و این‌ها. بعدش هم آدم سکانس‌های قبلیِ فیلم یادش می‌یاد و می‌بینه که عـه، چه‌قد ماهرو هِی فعالیتی نداشته. نه غذا می‌پخته نه از خونه می‌اومده بیرون نه هیچی؛ یادش می‌یاد که عـه پس برادره مرض نداشته که هِی می‌یومده دعوا می‌کرده ((: خیلی هیجان‌انگیز بود. جایِ خوبی گره باز شد.

در کل؟ بـــد نبود. کش‌داری‌ش در حدّی بود که اذیت کنه من رو واقعاً. توی این صندوق‌های رای‌شون هم من توی «میانه» انداختم، خواهر و دوستِ خواهر هم میانه بودن ولی یه ذرّه متمایل‌تر به «پسندیدم» ؛ لذا انداختن توی «پسندیدم» . "-: هم‌چنان به خاطرِ گلِ روی موتمن. "-:



× هم‌چنان صف‌های پردیس ملّت خیــــــلی خلوت‌تر از سال‌های پیش. سالن‌ها نیز هم. -_-
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

هم‌چنان پستِ متوالی خودتون یید.

«در دنیای تو ساعت چند است؟» ؛ سینما آزادی. تکنولوژیِ امتیازسنجی‌م منهدم شد بعد از دیدنِ این فیلم. شیشه‌ش شکست عقربه‌ش به طرزِ دراماتیکی ترکید و زد بیرون. این‌قدر که عالی بود این فیلم. 8) خواهر وسطِ فیلم خم شد بیخِ گوش‌م گفت «دل‌م می‌خواد می‌تونستم فیلم رو بغل کنم.» . دیگه خودتون تا ته‌ش رو حساب کنید دیگه.

داستان درمورد گیله‌گُل "گُلی" ابتهاج -لیل‍ا حاتمی- ه که بعد از بیست سال، از پاریس برمی‌گرده به زادگاه‌ش، رشت، و با فرهاد -علی مصفا- مواجه می‌شه که هم‌کل‍اسیِ قدیمی‌ش بوده؛ ولی هیچ‌وقت هیچ دوستیِ قابل‌ذکری نداشته‌ن با هم. در حدّی که وقتی خودش رو به گلیِ تازه‌ازراه‌رسیده معرفی می‌کنه، گلی هیچ ایده‌ای نداره که فرهاد کی ه و حتّی بعدتر هم یادش نمی‌یاد، نمی‌شناسدش. بعدتر، گلی مُدام خاطره‌های گذشته‌ش رو مرور می‌کنه و فرهاد همه‌ش همه‌جا هست و همه‌چیز رو می‌دونه و .. .
سینماتیکت:
گلی بعد از بیست سال زندگی در فرانسه یک‌باره تصمیم می‌گیرد به ایران و به زادگاهش، شهر رشت سفری کند.

آخرین باری که با فیلمی این‌همه حال‌م خوب شده‌بود رو یادم نیست واقعاً. حسّ خوبِ «ماهی‌ها عاشق می‌شوند» رو یادتون ه؟ همون‌طور حس‌ها؛ ولی خیلی خیلی بیش‌تر. یه عاشقانه‌ی خیلی لطیف بود این فیلم. خیلی دوست‌داشتنی. خیلی «قشنگ» .
از بازی‌هاشون واقعاً ل‍ازم نمی‌بینم چیزی بگم. لیل‍ا حاتمی و علی مصفا. قشنگیِ این دو تا نیاز به وصف داره جدّا؟ :د
قاب‌بندی‌ها، رنگ‌ها و لوکیشن‌ها خیلی «چشم‌نواز» بودن. تصویرهای فوق‌العاده قشنگی داشت. نورهای مل‍ایمِ آبی‌طور، بنفش‌طور، سفیدِ کم‌رنگ؛ خونه‌های خیلی خیلی خیلی خیلی قشنگ؛ ظرافتِ تک‌تکِ جزئیاتِ لوکیشن‌ها واقعاً عالی بود.
موسیقی‌متن‌ش مالِ کریستف رضاعی ه. به قدری قشنگ و دل‌نشین و متناسب بود با فیلم که حد نداره. بعضاً از موسیقی‌های فولکلورِ گیلکی هم استفاده شده، که خیلی می‌یاد به فضای فیلم. خیلی لطیف ه. خیلی دوست‌داشتنی ه. و البته که کامل‍اً مشخص ه که کریستف رضاعی ساخته‌ش. :د ریتم‌های کریستف رضاعی‌طور داشت.
کاراکترِ فرهاد و «خُل‌بازی»هاش، دوست‌داشتنی‌ترین ه. اسپویلر. از همون بچگی، شیفته‌ی گلی بوده و هیچ‌وقت به‌ش نگفته‌بوده. به قولِ مادر گلی، به خاطر این که «کِیف می‌کردی از این که تو می‌دونی و اون نمی‌دونه.» . خیلی از وسایل بچگی گلی رو گشته پیدا کرده و توی یه چمدون نگه داشته؛ ساعتِ اتاق بچگی‌های گلی هم توشون ه که به تایمِ پاریس تنظیم شده. یا این که مدت‌ها می‌شینه پنیر فرانسوی درست می‌کنه برای مادر گلی، که «چیزی ه که همین ال‍ان دخترت داره با صبحونه‌ش می‌خوره» . یه جایی هست که گلی سرش داد می‌زنه که عصبی‌م کردی از این که من اصل‍اً تو رو نمی‌شناسم و تو همه‌چیزِ من رو می‌دونی فل‍ان اینا، می‌ذاره می‌ره؛ همون‌موقع فرهاد انگشت‌هاش رو دوتا دوتا به هم می‌چسبونه و شلوغ‌ش می‌کنه که عه دست‌م چی شد فل‍ان اینا. گلی خیلی نگران‌طور برمی‌گرده ببینه چه‌ش شده، و فرهاد با عادی‌ترین لحنِ ممکن می‌گه «هیچی نیست بابا، شوخی کردم.» . [در این‌جا می‌خواستم برم علی مصفا رو پیدا کنم و بغل‌ش کنم و برگردم به فیلم‌دیدن‌م ادامه بدم. ((:] فرهاد «خُل»ترین بود واقعاً. به شدّت دوست‌داشتنی و گوگولی. سایرِ کاراکترها هم به همین شیوه البته، مادرِ گلی مثل‍اً. ولی فرهاد اصل‍اً یه چیزِ دیگه بود. :ط

اممم... کل‍اً؟ فیلمی نبود که «داستان»ِ خاصی داشته‌باشه، یا به لحاظِ فنی و غیره چیز خاصی باشه، یا هرچی. ولی مهم نیست واقعاً. یه عاشقانه‌ی خیلی لطیفِ کیوتِ حال‌خوب‌کنِ قشنگ و تمیز و خوش‌ساخت ه؛ و همین کفایت می‌کنه برای خیـلی‌دوست‌داشتن‌ش به نظرم. (: به شدّت هم توصیه می‌شه.

× هم‌چنان سالن‌های خلوت ((: آقا چه وضعیتی ه ام‌سال؟ ((:
×
حوّا [مادرِ گلی] : ای رشتیِ مشنگ!
فرهاد : من که رشتی نیستم. روس م.
حوّا : خب حال‍ا. مشنگ‌اُف!
حوّا : جالبه که تو چهل سالگیت یه جوری باشی غیر بقیه. تو بیست سالگی که همه شاعرن.
فرهاد : یه پسره بود تو دانشکده، شما می‌شناسین‌ش؛ علی یاقوتی. یه روز سردش شده‌بود کت منو قرض گرفت. بعد گلی عین الان شما نشسته‌بود داشت از روش طراحی می‌کشید. بهش گفت «چه کت قشنگی! اینو ندیده‌بودم! کی خریدی؟ مبارک ه...» این‌قدر حرصم گرفت... تو دلم گفتم این همه منو با این کت دیدی نمی‌شناسی‌ش؟ اون‌وقت به این می‌گی مبارک ه؟ به این؟ این‌قدر لجم گرفت..‌.
حوّا : تو هم مُردی از حسودی‌ش.
نجدی : جاش خالی.
گلی : کی؟
نجدی : همه. همه‌ی رفته ها..
 

NEO

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,368
امتیاز
5,899
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
بوشهر
رشته دانشگاه
مهندسی نفت
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

فیلم "محمد(ص)" مجیدی رسیده به جشنواره؟
اگه رسیده من یه پایه گیر بیارم باهاش برم سینما وگرنه حقیقتا مدت‌هاست که دیگه حوصله فیلم درام ایرانی رو ندارم. :د
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

من ندیدم راست‌ش توی لیست‌های این‌جا. :د
 

کاربر حذف شده 8031

مهمان
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

خب خب خب! داریم کم‌کم به زمان شروع ۳۴ اُمین جشنواره فیلم فجر نزدیک میشیم. و به مرور هم لیست فیلم‌ها داره کامل میشه. البته تا الان فقط فیلم های نگاه نو که مجاز به راقبت تو بخش سودای سیمرغ میشن اعلام نشده که اونم تو همین روزا قراره اعلام بشه.
راستی اینم پوستر این دوره از جشنواره هست که خیـــلی سرش حرف و حدیث پیش اومده؛ از کپی بودن‌ش از پوستر جشنواره فیلم کن سال پیش تا بی دلیل بودن انتخاب خسرو شکیبیایی و هزاران ایراد دیگه.

52605553ad2ed21d4bff23dc7f5a2af3.jpg

فیلم‌های حاضر در بخش سودای سیمرغ:

آبنبات چوبی به کارگردانی حسین فرحبخش
امکان مینا به کارگردانی کمال تبریزی
آخرین بار کی سحر را دیدی به کارگردانی فرزاد موتمن
اژدها وارد می شود به کارگردانی مانی حقیقی
بادیگارد به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا
به دنیا آمدن به کارگردانی محسن عبدالوهاب
بارکد به کارگردانی مصطفی کیایی
خشم و هیاهو به کارگردانی هومن سیدی
دختر به کارگردانی سید رضا میرکریمی
دلبری به کارگردانی سید جلال دهقانی اشکذری
رسوایی به کارگردانی مسعود ده نمکی
زاپاس به کارگردانی برزو نیک نژاد
سیانور به کارگردانی بهروز شعیبی
عادت نمی کنیم به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان
کفشهایم کو به کارگردانی کیومرث پور احمد
لانتوری به کارگردانی رضا درمیشیان
مالاریا به کارگردانی پرویز شهبازی
نفس به کارگردانی نرگس آبیار
نقطه کور به کارگردانی مهدی گلستانه
نیمه شب اتفاق افتاد به کارگردانی تینا پاکروان
وارونگی به کارگردانی بهنام بهزادی
هفت ماهگی به کارگردانی هاتف علیمردانی

غایبان بزرگ سودای سیمرغ:

دراکولا به کارگردانی رضا عطاران
آه ای عبدالحلیم به کارگردانی احسان عبدی پور
ربوده شده به کارگردانی بیژن میرباقری
قشنگ و فرنگ به کارگردانی وحید موسائیان
پارادیس به کارگردانی علی عطشانی
مشکل گیتی به کارگردانی بهرام کاظمی
هلن به کارگردانی علی اکبرثقفی
غیر مجاز به کارگردانی حسن یکتاپناه
گذر موقت به کارگردانی افشین هاشمی
امتحان نهایی به کارگردانی عادل یراقی
نیمرخ‌ها به کارگردانی مرحوم ایرج کریمی
آبجی به کارگردانی مرجان اشرفی زاده
پری دریایی به کارگردانی امیرمسعود آقابابائیان
در سکوت به کارگردانی ژرژ هاشم پور
خشکسالی و دروغ به کارگردانی پدرام علیزاده
هیهات به کارگردانی دانش اقباشاوی، هادی نائیجی، هادی مقدم دوست و روح الله حجازی

بخش هنر و تجربه:

اینجا کسی نمی میرد به کارگردانی حسین کندری
برداشت دوم از قضیه اول به کارگردانی پویان باقرزاده
تمرینی برای اجرا به کارگردانی محمدعلی سجادی
چهارشنبه به کارگردانی سروش محمدزاده
سینما نیمکت به کارگردانی محمد رحمانیان
سگ و دیوانه عاشق به کارگردانی علی محمد قاسمی
قیچی به کارگردانی کریم لک زاده
گاهی کارگروهی به هدایت محمدرضا رحمانی
ممیرو به کارگردانی هادی محقق
نیم رخ ها به کارگردانی زنده یاد ایرج کریمی
یک شهروند کاملا معمولی به کارگردانی مجید برزگر


خودم به شخصه برای دیدن فیلم «اژدها وارد می‌شود» مانی حقیقی لحظه شماری می‌کنم. یه کارگردان خوب که فیلم پذیرایی ساده‌ش رو استاندارهای یه فیلم خوب رو داشت. و یا «بادیگارد» ابراهیم حاتمی کیا رو دوست دارم ببینم؛ فیلم قبلی‌ش، چ، یه فیلم جنگی در حد و اندازه‌های جهانی و برای سینمای ایارن یه شاهکار بود. از همون سیدی هم فیلم ندیدم تا حالا. البته میگن خوب نیست فیلماش ولی خب دیدنش خالی از لطف نیست. و یا فیلم «لانتوری» از رضا درمیشیان کاگردان فیلم توقیفی «عصبانی نیستم!» که خیلی سر و صدا کرد. فیلم «سیانور» هم از بهروز شعیبی اگه به خوبی فیلم اولش‌، دهلیز، باشه ارزش دیدن داره.
و متاسفانه باز هم شاهد کنار گذاشتن بعضی فیلم‌ها از جشنواره بودیم. مثلا من اینقدر دوست داشتم این فیلم « یک شهروند کاملا معمولی» رو می‌دیدم. مجید برزگر فیلم قبلی‌ش هم یعنی پرویز نتونست به خاطر محتوای فیلم اکران بشه و یه چند تا سانس محدود تو هنر و تجربه بش دادن ولی هر کسی که این فیلم رو دیده بود؛ می‌گفتن یه شاهکار بوده. و واقعا هم موضوع فیلم جالب بود. و یا فیلم «خشکسالی و دروغ»؛ البته نمی‌دونم فیلم ضعیف بوده یا نه ولی خوب فیلمنامه این فیلم رو محمد یعقوبی نوشته بود که از بزرگان تئاتره. و خودش هم خشکسالی و دروغ رو روی صحنه برده بود و یه تئاتر بی نظیر بود!
 

کاربر حذف شده 8031

مهمان
پاسخ : جشنواره‌ی فیلم فجر

سیانور - بهروز شعیبی - [۰ از ۴]

خیلی خب من امشب سیانور ِ بهروز شعیبی رو تویِ سینما سپاهان دیدم. خوبی اکران تو شهرستان‌ها اینه که می‌تونی برای حتّی یه فیلم هم پیش خرید اینترنتی کنی، که خیلی خوبه.
خب راجع جشنواره یکم حرف بزنم اوّل. جدا اینقدر نقدها روی فیلم‌ها منفی بود که آدم زورش می‌اومد پاشه بره فیلمی رو ببینه. و واقعا هم همین طوره. سطح فیلم‌ها به شدت پایینه و حتّی کارگردان‌هایی که در برهه‌هایی از زمان فیلم‌های قابل تحمل می‌ساختن الان دیگه اون سطح رو هم حتّی نمی‌تونن ارائه بدن. که فاجعه است. من خودم فیلم اولی ندیدم ولی انگار فیلم اولی‌ها خوب بودن. شاید باید منتظر آینده باشیم و ببینیم این نسل از کارگردان‌های تازه چکار می‌کنن. و خیلی بهتره راجع کاندیداها حرف نزنیم. آخه چجوری حاتمی‌کیا برای سیمرغ کارگردانی نامزد هم حتی نمیشه؟! تو ایران اگه من بخوام سه تا کارگردان نام ببرم که قابل تحمل فیلم می‌سازن، حتما یکی‌شون ابراهیم حاتمی کیاست. در هر صورت!
خب راجع فیلم بهروز شعیبی هم یکم حرف بزنم. فضا و زمان فیلم در تاریخ سینمای ایران منحصر به فرده و ما کمتر شاهد روایت داستان تو اون برهه از زمان بودیم. امّا اولین ایراد فیلم به قول مسعود فراستی همینه دقیقا! خب کارگردانی که اصلا تو اون دوره زمانی نبوده، چرا باید اون دوره از زمان رو برای روایت داستان‌ فیلم‌ش انتخاب کنه؟ که ماحصل این انتخاب دوره زمانی، عدم داشتن دغدغه کارگردان توی فیلمه. بهروز شعیبی معلوم بود که هیچ دغدغه‌ای نسبت مجاهدین خلق، ساواک و ... اینجور چیزا نداشت. فیلمنامه فیلم هم به شدت ضعیف بود. روابط معلوم بودا ولی اینکه این رابطه‌ها توی فیلم زیاد جدی گرفته نمیشد خیلی بد بود؛ حامد کمیلی پاش نرسیده به زندان همه چیز رو گفت! باو خب دو دیقه وای می ایستادی یکم شکنجه میشدی بعدش حرف میزدی خب! یا هانیه توسلی به هیچ وجه وقتی که توی خونه امیرفخرا بود تو چهره‌اش عشق رو نمیشد دید و البته از روی کاراش! و مثال زیاده حالا. بازی بابک حمیدیان خوب بود صرفا، نقش اون مامور ارشد هم اصلا به پرستیژ مهدی هاشمی نمی‌خورد و به همین خاطر مهدی هاشمی رو مقصر نمی‌دونم. ولی بقیه بازیگرها فاجعه بودن. علی الخصوص حامد کمیلی! تو کل فیلم قیافه این بشر به یه شکل بود؛ زیر بازجویی، موقع قتل دوستاش، قدم زدن و ... صرفا یه ربات بود که دیالوگ می‌گفت. بازی های بهنوش طباطبایی و هانیه توسلی هم بد! حالا حرف زیاده راجع فیلم ولی خب اینجا جاش نیست. در ضمن دهلیزِ بهروز شعیبی به مراتب اثر بهتری از سیانورش بود.

این فیلم بد بوده ولی من مطئنم یکی از بهترین فیلم‌های این دوره بوده. سطح سینمای ما همینه!
 
بالا