6 سال دور از خانواده...!؟

  • شروع کننده موضوع
  • #1

ali.Holmes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
347
امتیاز
561
نام مرکز سمپاد
علامه حلي
شهر
كرمان
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
بهترین راه پیش بینی آینده ساختن آینده است
.....................
خلاصه بگم:
برای طی مسیر های طولانی انگیزه هایی قوی هم نیازه :چیزی که ما رو وادار کنه دیر تر بخوابیم و زود تر بلند بشیم........
.
.
انگیزه خیلی ها هم دانشگاه تهران درس خوندنه!

حالا مسلئه ای که وجود داره اینه:
آیا می ارزه 6 سال از مهم ترین سال های زندگیمونو دور از خانواده در خوابگاه یا خونه مستقل بگذرونیم؟! ( بیشتر روی صحبتم به کسایی که به خانواده وابسته بودن نه اونایی که زود تر دوست داشتن فرار کنن برن مستقل شن+ ....)

...........................
بعضی ها میگن حالا تو بخون اگه قبول شدی تازه فکر کن که بری یا نه
اما من بهشون میگم:
بهترین راه پیش بینی آینده ساختن آینده است :من چیزی رو که میخوام براش تلاش میکنم و بهش می رسم
.....................
بعضی ها هم میگن این سوال از تنبلیه دنبال بهانه ای که نخونی.....
.............
؟؟؟
 
  • لایک
امتیازات: fa.z

جام طلا

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
524
امتیاز
581
نام مرکز سمپاد
فرزانگان اهواز
شهر
اهواز
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

گاهی اوقات لازمه برای به دست آوردن بعضی چیزا , یه چیزای دیگه رو از دست بدی.باید ببینی چی برات مهمه :خانواده ,نزدیکی به دوستان قدیمی و فامیل و ... یا درس خوندن تو یه دانشگاه معتبر.
این سوال اتفاقا سوال مهمی هست و به شدت زندگی رو تحت الشعاع قرار میده چون بعد از اومدن رتبه وقت این کارا زیاد نیست چون در عوالم دیگری هستی.
اکثر بچه های دانشگاه ما برای درس خوندن تو یه جای معتبر خیلی چیزاشون رو ول کردن.
 

farshidGCD

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,747
امتیاز
7,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
MMU
رشته دانشگاه
IBM - ID
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

جدایی از خانواده مساله ایه که به هر حال باهاش روبرو میشین، شاید مثل من 17 سالگی، شاید 18 سالگی، شاید 20 سالگی، شاید اصلا 60 سالگی
پس چه بهتر که هرچه زودتر باهاش روبرو شین و علاوه بر عادت کردن، فرصت های زیادی به دست بیارین
 

phd behnoud

کاربر فعال
ارسال‌ها
45
امتیاز
77
نام مرکز سمپاد
frzangan....
شهر
ilam ne3fe jahan
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

هرکه نمیدونم چی باید جور هندوستان بکشه ! یا ی چی تو همین مای ها -ضرب المثلم ضعیفه خوتون یه کاریش کنیین :-[
بنظر من که خیلی هم خوبه حتی واسه اوایی ک خــــــــــیلی وابستن ب خانوادشون یه مدت سختشونه ولی بعدش مرد بار میان :D
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

خوابگاه خیلی خیلی سخته.از قبل اصلا مشکلاتش در این حد به نظر نمیاد که واقعا هست!
اما بعد از مدتی بهش عادت میکنی و حتی الان من وقتی خونه م دلم واسه خوابگاه تنگ میشه :D
من به شدت به خانواده وابسته بودم و هستم.
خیلی واسه بزرگ شدن خوبه.الان من تو ای ن3 ماه خیلــــــــــــــــی بزرگ شدم.
همه چیز بستگی به اولویت بندیهای آدم داره.من درس برام خیلی مهمه.رشته ای هم که میخواستم بخونم واقعا باید تو یه دانشگاه معتبر میبود تا فایده داشته باشه. پس با خودم کنار اومدم و از وابستگی ها و تعلقات خاطرم گذشتم و الان هم اصلا ناراضی نیستم.
آدم نباید فرصت هایی که میتونه به دست بیاره رو فدای وابستگی هاش بکنه.
ایشاللا هرچی که میخونی و هرجا که میری موفق باشی. و آرامش به همراهت باشه. :)
 
ارسال‌ها
689
امتیاز
33,102
نام مرکز سمپاد
شهید رجایی اسلامشهر
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1390
دانشگاه
پژوهشگاه شیمی و مهندسی شیمی ایران
رشته دانشگاه
مهندسی شیمی
تلگرام
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

خب اصلا این موضوع خیلی خوبه! کاملا بزرگ میشی! شرایط جدید رو تجربه می کنی!
مستقل بودن درست خرج کردن پولهات رو یاد می گیری!
من خودم وابستم شدید به شهر و خانوادم و هر هفته میرم و میام ولی خوبه خیلی خوبه برای آینده!
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

به نقل از Ali pasha :
مستقل بودن درست خرج کردن پولهات رو یاد می گیری!
به نکته فوق العاه ای اشاره کردین!
یادمیگیری پولتو کجا و چه جوری خرج کنی-یه جورایی حساب کتاب یادمیگیری تا کم نیاری-اولویت بندی کنی تو خرجهات:)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #8

ali.Holmes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
347
امتیاز
561
نام مرکز سمپاد
علامه حلي
شهر
كرمان
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

تشکر از همه
جالبه که متفق القول میگین جدایی بهتره!
ولی
به هر حال دانشگاه تازه شروع کاره و اون جاست که معدل مهم میشه!
کسایی که خونشون هستن قطعا دلمشغولی های کمتری دارن و مثل دوران دبیرستان فقط درسشونو میخونن!
اما
خوابگاه .... یا خونه مستقل .... نمی دونم؛ ولی بالاخره یه مشکلاتی هست
......
به نقل از مهســـــــــــــا :
خوابگاه خیلی خیلی سخته.از قبل اصلا مشکلاتش در این حد به نظر نمیاد که واقعا هست!
اما بعد از مدتی بهش عادت میکنی و حتی الان من وقتی خونه م دلم واسه خوابگاه تنگ میشه :D
من به شدت به خانواده وابسته بودم و هستم.
خیلی واسه بزرگ شدن خوبه.الان من تو ای ن3 ماه خیلــــــــــــــــی بزرگ شدم.
همه چیز بستگی به اولویت بندیهای آدم داره.من درس برام خیلی مهمه.رشته ای هم که میخواستم بخونم واقعا باید تو یه دانشگاه معتبر میبود تا فایده داشته باشه. پس با خودم کنار اومدم و از وابستگی ها و تعلقات خاطرم گذشتم و الان هم اصلا ناراضی نیستم.
آدم نباید فرصت هایی که میتونه به دست بیاره رو فدای وابستگی هاش بکنه.
ایشاللا هرچی که میخونی و هرجا که میری موفق باشی. و آرامش به همراهت باشه. :)
ته دل خالی کن! بود.... خوابگاه خیلی خیلی سخته.......ولی بعدش با یه حرف دیگه پر شد....خیلی خیلی یزرگ شدم......
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

به نقل از hypocrite :
تشکر از همه
جالبه که متفق القول میگین جدایی بهتره!
ولی
به هر حال دانشگاه تازه شروع کاره و اون جاست که معدل مهم میشه!
کسایی که خونشون هستن قطعا دلمشغولی های کمتری دارن و مثل دوران دبیرستان فقط درسشونو میخونن!
اما
خوابگاه .... یا خونه مستقل .... نمی دونم؛ ولی بالاخره یه مشکلاتی هست
......ته دل خالی کن! بود.... خوابگاه خیلی خیلی سخته.......ولی بعدش با یه حرف دیگه پر شد....خیلی خیلی یزرگ شدم......
اینکه اولش تو خوابگاه درس خوندن خیلی سخته که غیرقابل انکاره.اما نکته جالب اینه که شاخ های رشته ما تو همه سالها خوابگاهین :) chief TA هامونم هم هشون خوابگاهین
سختیها همه ش واسه ترم 1ه.من خودم این ترم معدل خیلی بدی میارم.اما میدونم که ترم بعد بهتر میشم.چون یاد گرفتم تو کتابخونه دانشکده درس بخونم و کلا با مشکلات چه جوری کنار بیام.
به نظر من کسانی که تو شهرهای بزرگن،شاید زیاد ارزش نداشته باشه برن خوابگاه.اما بقیه چرا!!!
درمورد شهرهای بزرگ هم مثلا درمورد خودم صادق نیست چون رشته کامپیوتر اصفهان بسیار ضعیفه.اگه برق میخواستم قطعا میموندم شهر خودمون :)
دوستهای من که تک رقمی و دورقمی شدن تو تجربی مجموعا11 نفر بودن که 10 نفرشون اصفهان زدن(پزشکی و دندون)حتی تک رقمیمون اصفهان زد.چون ارزش نداشت سختی خوابگاه...اما باید دید چه شهری هستی و سطح دانشگاه اونجا چطوری هست و خیلی چیزهای دیگه...
 

stevendeljoo

داماد مسعودی
ارسال‌ها
1,351
امتیاز
2,642
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1391
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

تازه کجای کاری بعدشم دو سال سربازی بعدم زنو بچه و اینا...تموم شد دیگه
 

e.n

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
202
امتیاز
414
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
میاندوآب
مدال المپیاد
دو روز مونده به مرحله اول یکم خوندم!!!برا شیمی!
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
داروسازی
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

اولش سخته!!بعدا عادت میکنید.مثلا من الان انقد به محیط دانشگاه عادت کردم که خیلی راحت باهاش کنار میام.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #12

ali.Holmes

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
347
امتیاز
561
نام مرکز سمپاد
علامه حلي
شهر
كرمان
دانشگاه
علوم پزشکی کرمان
رشته دانشگاه
دندان پزشکی
به نقل از داماد مسعودی_handsome :
تازه کجای کاری بعدشم دو سال سربازی بعدم زنو بچه و اینا...تموم شد دیگه
بعدشم میمیریم دیگه....
روند که مشخصه... زمان بندیش مهمه الان یا ۲ سال بعد یا ۴ سال بعد یا ....
 
ارسال‌ها
3,981
امتیاز
32,567
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1390
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

من الان به یه حالتی رسیدم که میام خونه دلم واسه خوابگاه و دانشگاه تنگ میشه میرم خوابگاه واسه خونه دلم تنگ میشه :D
 

cowboy

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
284
امتیاز
712
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
مياندوآب
مدال المپیاد
کمی ریاضی و کامپیوتر
دانشگاه
شریف
رشته دانشگاه
نرم افزار
پاسخ : 6 سال دور از خانواده...!؟

خب منم یه چیزی گفته باشم. من خودم این ترم سر این قضیه کلی مشکل داشتم. (این کلی که میگم یه چیزی میشنوین)

ولی دیگه باهاش کنار اومدم. خب ببینم ما تا کی قراره با در کنار خونوادمون باشیم. ببینین شما تا یه زمانی تو خونه ی خودتون میتونین بعدش باید برین دتبال زندگی خودتون. واقعن اولش برا آدم سخته که قبول کنه قراره در آینده مثه قبل در کنار خانواده ی قبلیش نباشه . ولی فکر کنین پدر مادر های ما هم همین راه رو طی کردن تا تونستن یه زندگی جدید برا خودشون بسازن.

بینین من الان تقریبن هر روز 2-3 بار با خونه صحبت میکنم . و این دومین باری هست که بیش از 2 هفته میشه که نرفتم خونه. ولی دیگه دارم عادت میکنم. چون من میدونم که به احتمال خیلی زیاد شغل در آینده در شهری غیر از شهر خودم خواهد بود. پس من باید آماده باشم برای پذیرش این واقعیت.

در ضمن دیگه زندگی خوابگاهی و دانشگاه هم یه چیزایی داره که شما ازش خوششون بیاد و به اونا وابسته بشین.

خلاصه: زیاد نگران نباشین. حل میشه.
 
  • لایک
امتیازات: brano
بالا