اشعار no one

  • شروع کننده موضوع
  • #1

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
من خیلی وقته که شعر میگم ولی خب چون هیج جا ننوشتم یادم نیس! از این به بعد این جا مینویسم که هم واسه خودم بمونه هم بقیه نظر بدن :D

در دفتر آغاز، ما گمگشتگانیم در راهسار باران، ما غم نشستگانیم

من گمره بهشتم، گمراه ان نگاهم در دل که بغض اویم، در سر خیال اویم

در بین که شاید امروز، باران پاکی آید پاکی ز ما نشاید، شاید از او شاید

در روزگار امروز، مردم وفا نیابند در روزگار پیشین، مجنون ها بیابند

فرهاد که مرده باشد، بیستون مانده باشد مجنون که لیلی اش را، بر باد رفته باشد

تا راه عشق باید، فردا سفر ببندیم شاید که در ره خود، رخت سفر ببندیم

البته یه مقدار تو وزن مشکل داره فکر کنم :-?
 

sk1v

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
721
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
دبیرستان علامه حلی 3
شهر
تهران
پاسخ : اشعار no one

خودت هم گفتی مشکل وزنی داره :-".
بیت دوم و آخر هم از نظر قافیه مشکل داره
 

alireza.kjy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
243
امتیاز
760
نام مرکز سمپاد
علامه حلی کرمان
شهر
کرمان
مدال المپیاد
مدال نقره(3)ریاضی دوره 30 {لعنت بهشون :D}
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی نرم افزار
پاسخ : اشعار no one

مشکل وزنی که خیلی داره اما یه سری مشکل اساسی داره تو وزن تو اون قسمتی که گفتی"فرهاد که مرده باشد بیستون که مانده باشد"هم واژه ی فرهاد هم بیستون توی هجا های اد و بیس که کشیده حساب می شن بلند حسابشون کردی(البته فکنم دوستان چک کنن شاید درست باشه :D) بعد تو بیت دو ضمیر "ام" نمی تونه قافیه باشه بیت آخرم که کلا قافیه نداره(همین جوری کهsk1v گفت :D)
من والاه جایگاه نصیحتو ندارم (اصلا جسارته) ولی فک می کنم اگه نو بگی هم خودت راحت تری هم اینکه احساساتت راحت تر بیان می شن و اینکه موضوعات شعرتم یه کم از حالت کلیشه ای و قدیمی بودن در بیان شعر کلاسیک یه کم شاعر و محدود می کنه که باید خیلی حرفه ای باشی تا نتونه رو شعرت تاثیر بذاره جهت بده بهش(البته هر جور خودت دوسس داری من هم کلاسیک خیلی دوس دارم ولی نمی تونم بکم :D)
 

fa.z

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
544
امتیاز
1,467
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
كرمان
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
ژنتیک
پاسخ : اشعار no one

و + يه اشكالاى معناييم هس مثلا، مجنون كه ليلى اش را بر باد رفته باشد؟! رفته باشد ناگذره!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #5

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار no one

به نقل از fa.z :
و + يه اشكالاى معناييم هس مثلا، مجنون كه ليلى اش را بر باد رفته باشد؟! رفته باشد ناگذره!

مجبورا از اون فعل استفاده کردم ولی معنیش اینه که عاشق هم خود معشوقش و هم خاطراتش رو از دست داد!

شعر جدید:
یاد شیرین را چه شد یاد مشرق را چه شد
قصه ی عشق را که خواند ساز تنهایی چه شد
بغض کهنه را که خورد راه تنهایی چه شد
دیده ی یکتا چه کرد غم گساران را چه شد
باران رحمت را که خواند سوز پاییز را چه شد
عشق پنهان را گه خواند تیشه فرهاد چه شد

نظرات و اشکالامو بگید!! (فکر کنم هنوز تو وزن مشکل دارم)
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : اشعار no one

به نقل از no one :
شعر جدید:
یاد شیرین را چه شد یاد مشرق را چه شد
قصه ی عشق را که خواند ساز تنهایی چه شد
بغض کهنه را که خورد راه تنهایی چه شد
دیده ی یکتا چه کرد غم گساران را چه شد
باران رحمت را که خواند سوز پاییز را چه شد
عشق پنهان را گه خواند تیشه ی فرهاد چه شد

نظرات و اشکالامو بگید!! (فکر کنم هنوز تو وزن مشکل دارم)
خب بازم وزنش : به جای عشق تو بیت دوم باید یه کلمه ی با هجای کوتاه بزارید
باران رحمت هم تو بیت پنجم هجاهاش اضافه ـست.

در مورد شعر اول تون هم بگم که قالبش خیلی خوب انتخاب نشده بود ، اگه تو قالب غزل شعر میگفتید بهتر بود. :)
ولی در کل شعرتون معانی خوبی داره. ادامه بدید. :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #7

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار no one

ممنون از ارنواز! واقعا یکی از مشکلاتم وزنه!! :(
هر از گاهی بابام بهم میگه مگه مجبوری شعر غزل و مثنوی بگی! برو شعر نو بگو! منم میگم :"شعر نو :-& "

یه شعر جدید:

چشم گریان زده بر بام جهان می رفتم آنچه ره بود و قضا، ناله کنان می رفتم
بر در گیتی او مشت، فشان می کردم تا که ره باز شود، گریه کنان می رفتم
خمر صد ساله را، نوش جان می کردم زیر دروازه ی عشق مست کنان می رفتم
آخر سال از غمکده ی او نظر می کردم حرف آخر ره عشق را توبه کنان می رفتم
 

ارنواز

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
897
امتیاز
2,920
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 / فرهنگ
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
باستان شناسی
پاسخ : اشعار no one

به نقل از no one :
ممنون از ارنواز! واقعا یکی از مشکلاتم وزنه!! :(
هر از گاهی بابام بهم میگه مگه مجبوری شعر غزل و مثنوی بگی! برو شعر نو بگو! منم میگم :"شعر نو :-& "

یه شعر جدید:

چشم گریان زده بر بام جهان می رفتم آنچه ره بود و قضا، ناله کنان می رفتم
بر در گیتی او مشت، فشان می کردم تا که ره باز شود، گریه کنان می رفتم
خمر صد ساله را، نوش جان می کردم زیر دروازه ی عشق مست کنان می رفتم
آخر سال از غمکده ی او نظر می کردم حرف آخر ره عشق را توبه کنان می رفتم
اتفاقا خوبه که شعر سنتی میگید . :)

مشت فشان کردن یعنی چی ؟ :-?
در مورد وزن هم دو بیت اول خیلی خوبه ، بقیه ی ابیات قسمتایی که قرمز کردم مشکل داره.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #9

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار no one

به نقل از ارنواز :
اتفاقا خوبه که شعر سنتی میگید . :)

مشت فشان کردن یعنی چی ؟ :-?
در مورد وزن هم دو بیت اول خیلی خوبه ، بقیه ی ابیات قسمتایی که قرمز کردم مشکل داره.

مشت، فشان کردن! یعنی دست رو محکم و پر فشار مشت کردن
 

Angel_f

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
206
امتیاز
672
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
دانشگاه
به امید خدا تهران!!
رشته دانشگاه
پزشکی ایشالا!
پاسخ : اشعار no one

خوب! :)

در مورد وزنشم یه مقدار بیشتر کار بکنی بهتر میشن شعرات! (; با ارنواز موافقم...

موفق باشی درکل.ادامه بده! :D

پ.ن: به شعر نو توهین نفرمایید!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #11

no one

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
818
امتیاز
1,525
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اورمیه
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : اشعار no one

این اولین و آخرین و تنها شعر نو منه!(می تونید بعدا به این پست استناد کنید)



قضه از کجا شروع شد
از سر یه اسمه کوچیک
سر یک نگاه خیره


نمی دونم که چی شد
سر یک بازی کوچیک
دل من لرزید و افتاد



همه ی عالم دنیا، تو شدی
تو شدی، کل یه دنیا
من شدم افسون این کار



ما شدیم چیک چیک مستون
صدامون نغمه ی صحرا
سردی خزون چی بودش، جلوی نغمه ی بهّار



من شدم جلوه ی عاشق
تو شدی جلوه ی معشوق
این وسط عشق بود، بین من و تو



همه چیز، شادی خنده
همه جا، سرود و نغمه
داستان از اینجا شروع شد



نمی دونم که چی شد
سر یک دروغ عاصی
عشق من لرزید و افتاد



تو شدی نفرت از من
من شدم نادم خیره
همه غمهای تو دنیا، توی قلب من یکی شد



هزار نامه و پیغوم
فرستادم بگم من
دروغ بود همه چیز، برگرد



ولی اون نفرت چشمات
ولی این غرور سرسام
حسد یه عده ابلیس



همه چیز من گرفتن
من شدم یکّه و تنها
توی این دنیای خاموش



دل من شکست و سوختش
پی نامردی دنیا
سر لجبازی ما ها



همه چیز گذشت از من
من شدم عاشق مرده
ولی از من گذشت اما



تنها آرزوم، خدایا!
ببینم توی چشماش
که نباشه دیگه نفرت



ببینم سالم و خرم
توی دریای حوادث
بزنه به آب و آتش



خودم احساس می کنم اصلا خوب نشد!
ولی گفتم شعر نو هم یه بار بگیم بد نمیشه! ولی فقط یه بار!
 
بالا