كتاب های نوستالژيك خود را معرفی کنید

[N.M]

همه‌ي ما وقتي بچه بوديم يه سري كتاب داشتيم ، چه شعر چه داستان ، كه هنوزم كه هنوزه يادمون مونده اونارو .

مثلاً من يه كتاب داشتم‌ "دزده و مرغِ فلفلي" براي منوچهر احترامي .


همين ديگه كتابايي كه شما رو به بچگيتون ميبره بگين ،دورِ هم باشيم

 

[Arghavan S]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

نرگس میدونی که عاشقتم ؟ :ی
در تمام ِ عمرم دمبال ِ این میگشتم . ینی تمام ِ عمرم آ ! عاشق ِ این کتاب بودم قشنگ . :- "

کلا ً کتابای ِ کانون خیلی خاطره انگیزن برام "بابابرفی" ، "مهمانهای ناخوانده" ، "پسرک بی نظم و آدمکهای روی دیوار" ، "خواهر بزرگ، خواهر کوچک" ، اینا :ی

بابا برفی :

مهمانهای ناخوانده [البته اونی که من داشتم مربعی بود ، رنگشم یه نمه تیره تر بود این چاپ جدیدشه ] :

پسرک بی نظم و آدمکهای روی دیوار :

خواهر بزرگ ، خواهر کوچک :

×لینک ِ "دزده و مرغ فلفلی" ـت فیلتـره نرگس :/ میشه آپلودش کنی یه جایی که فیـلتر نباشه ؟ مچکرم .

 

[Mahdiye.Z]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

" حسني نگو يه دسته گل" تنها كتابيه كه مي تونم با اطمينان كامل بگم تا اخر عمرم فراموشش نمي كنم! هنوزم خط به خطشو حفظم ..
كار اقاي منوچهر احترامي هم هست ..( عكس خوبي از كتاب پيدا نكردم..)
توي ده شلمرود .. حسني تك و تنها بود .. حسني نگو بلا بگو .. تنبل تنبلا بگو ..

 

[ibtkm]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

شاید مهم‌ترین کتاب‌هایی که من رو به گذشته دور می‌بره کتاب‌های "رولد دال" باشه. شخصی که هنوز هم به عنوان یک استاد رمان‌های نسبتا طنز و متناسب با سنین کمتر می‌شناسم.
از رولد دال، مهمترین کتاب‌ی که من رو به گذشته می‌بره، کتاب "ماتلیدا" هست که برای کسب اطلاعات بیشتر دربارش می‌تونید به <a href="http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D9%84%D8%AF%D8%A7_%28%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%29"> اینجا </a> مراجعه کنید.

 

[L.E]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

کره الاغ کدخدا یورتمه می رف تو کوچه ها...

خاطره زیاد دارم باش!

مجموعه کتابای رامونا کلا!
خیلی خوب بودن!

 

[Elcid Parsa]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

من گربه ی من نازنازیه فقط به فکر بازیه رو خیلی دوست داشتم! اصلن کیفیت نقاشی هاش خیلی بالاتر بود از کتابای دیگه

 

[sayna]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

بدون شرح

 

[N.M]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

گربه‌ي من نازنازيه كه اصن ... عالي بود .

بچه‌ها كسي اون كتابي كه درباره‌ي دندونايِ يه بچه بود يادشه ؟ شخصيتاش يه آدمك كوچولو ( شايد ميكروب بود ) آبي و يه قرمز بود . خيلي دنبالش گشتم ، اما اسمشم يادم نيس !

@ ارغوان : پايِ يكي رو سيمِ نته‌ ، هروقت برداشت آپش ميكنم

 

[A l p h a]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

دزده و مرغ فلفلی که معرکه بود !
خیلی طولانیه ولی مامانم میگه کوچیک بودم حفظ بودمش ،کتاب رو میزاشتم جلوم میخوندم به ته صفحه که میرسیدم میزدم صفحه ی بعد !
از همون اول نابغه بودم !
چند وقت پیش پیداش کردم اومدم از رو بخونم هر دوتا کلمه یکی رو غلط میخوندم !

 

[Arghavan S]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

بچه‌ها كسي اون كتابي كه درباره‌ي دندونايِ يه بچه بود يادشه ؟ شخصيتاش يه آدمك كوچولو ( شايد ميكروب بود ) آبي و يه قرمز بود . خيلي دنبالش گشتم ، اما اسمشم يادم نيس !

"قرمز و مشکی" بود اسمش !

× نرگس : وااااااي :ايكس

 

[dorna]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

-این کتاب مربوط به خیلی بچگی هام میشه:

کتاب محشریه جدن.الانم که فک میکنم موضوعش عالیه!
ورق های کتاب گلاسه بود و نقاشی هاش خیلی قشنگ بود...

-حسنی نگو یه دسته گل و حسنی ما یه بره داشت رو هم 3-4 سالم بود حفظ بودم.خیلی دوست داشتم!
(حسنی نگو یه دسته گ رو هنوزم حفظم کمابیش )

-کتابای رامونا .به خصوص رامونای 8 ساله

 

[پوریا]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

هری پاتر و سنگ جادو ...یادمه اول یا دوم دبستان خوندمش و هر وقت ببینمش یاد بچگیم میافتم...فکر نکنم نیازی به عکس یا چیزی داشته باشه کتابش

 

[ریـحـانـه]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

کلا سری مجموعه های حسنیُ عاشقش بودم !
از حسنی رف آب بخورهُ غذا بخوره تا حسنی فلان کارُ بهمان کارو کرد !

یه کتابم داشتم اسمش " نوک طلا رفته کجا ؟ " بود !
اصن عالی بود !

یه جوجه ئه گم شده بود مامانش میگشت دنبالش !

 

[سیزیف]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

بابا لنگ دراز http://data:image/png;base64,iVBORw0KGgoAAAANSUhEUgAAAAEAAAABCAIAAACQd1PeAAAAGXRFWHRTb2Z0d2FyZQBBZG9iZSBJbWFnZVJlYWR5ccllPAAAABhJREFUeF4FwTEBAAAAgjD7FzESWfjYdgwEoAJ4lTsaxgAAAABJRU5ErkJggg== کتاب من ولی اصن این شکلی نبود
ویک کتابی بودفک کنم ماجراهای دوست بدجنس بود یاهم چین چیزی دوسته خیلی مثلا بدذاتُ شربودُ واینا

 

[پوریا]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

هاچ زنبور عسل
فوق العاده بود...زنبوره رو گروگان گرفته بودن اون نامردا...بعد جنگ شد و خوبی بر بدی پیروز شد

 

[sahere]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

هر چی فک میکنم یادم نمیاد

شنل قرمزیه

این کتاب ارث خواهرم به من بود

یه کتاب داشتم نیمکت سفید خیلی دوسش داشتم

یکی هم قصه های شب کتابش ژاپنی بود هنوز مقداری از جنازشو از 4سالگی دارم تو کتابام

 

[Elcid Parsa]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

گربه‌ي من نازنازيه كه اصن ... عالي بود .

بچه‌ها كسي اون كتابي كه درباره‌ي دندونايِ يه بچه بود يادشه ؟ شخصيتاش يه آدمك كوچولو ( شايد ميكروب بود ) آبي و يه قرمز بود . خيلي دنبالش گشتم ، اما اسمشم يادم نيس !

@ ارغوان : پايِ يكي رو سيمِ نته‌ ، هروقت برداشت آپش ميكنم

اسم یکی از میکروب ها باسیلوس بود فکر کنم من هم اون کتاب رو حدودن یادمه. آره جالب بود.
جادوگر شهر اُز هم من خیلی دوست داشتم!

یکی دیگه هم بود یادم نمیاد اسمش چی بود؟ یک جادوگری یک آینه داشت که میشکست بعد خرده شیشه هاش از آسمون پایین میومد میرفت توی قلب یک دختر (یا پسری؟) که عاشق بود، بعد بی تفاوت میشد و در اختیار جادوگره خودش رو قرار میداد. بعد اون یکی میرفت که برگردونش!؟

این هم که خیلی تاثر برانگیز بود:

 

[Arghavan S]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

اسم یکی از میکروب ها باسیلوس بود فکر کنم من هم اون کتاب رو حدودن یادمه. آره جالب بود.

یکی دیگه هم بود یادم نمیاد اسمش چی بود؟ یک جادوگری یک آینه داشت که میشکست بعد خرده شیشه هاش از آسمون پایین میومد میرفت توی قلب یک دختر (یا پسری؟) که عاشق بود، بعد بی تفاوت میشد و در اختیار جادوگره خودش رو قرار میداد. بعد اون یکی میرفت که برگردونش!؟

نه بابا . اسم یکیشون قرمز بود اسم اون یکی مشکی ! [البته این احتمال هم هست که داریم درباره دوتا کتاب مختلف صحبت میکنیم ... :- "]

ملکه برفی نبود ؟ یا یه همچین چیزی ؟

 

[sahere]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

یکی دیگه هم بود یادم نمیاد اسمش چی بود؟ یک جادوگری یک آینه داشت که میشکست بعد خرده شیشه هاش از آسمون پایین میومد میرفت توی قلب یک دختر (یا پسری؟) که عاشق بود، بعد بی تفاوت میشد و در اختیار جادوگره خودش رو قرار میداد. بعد اون یکی میرفت که برگردونش!؟

منم یادمه اینو..
ملکه برفی بود فک کنم
یکی قصه جادگر شهر از رو بگه من هر چی فک میکنم یادم نمیاد

 

[N.M]

پاسخ : كتاب نوستالژيك

اَ اَ ملكه‌ي برفي يادم نبود خيلي بچّه بودم ازش ميترسيدم

يه كتابيم بود ، واسه بچگيِ مامانم بود . فك نكنم اينجا كسي خونده باشه ، اما من از رو اون خوندنُ ياد گرفتم اصن !
اسمش حسنك كجايي بود .