افتادن اولین دندان!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Neg@r
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : افتادن اولین دندان !

خيلي وقت بود لق شده بود ولي نميوفتاد. كم كم داشت اذيتم مي كرد. خدا بيامرز بابابزرگم گفت بذار ببينمش... بعد دستشو برد تو يه دست بهش زد افتاد راحت شدم. ولي بهش نگفتم كه راحتم كرد كلي گريه كردم جلوش...
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

من ریشه ی دندونام یکم زیادی محکم بودن واسه همین سر افتادن تک تکشون زجر میکشیدم
ولی اولیش خوب یادمه
دندونم لق شده بود نمیفتاد حتی یکم میکشیدمش ولی نمیشد انقد ناجور بود که آویزون بود رو لبم دهنم و باز میکردم دندونم دیده نمیشد ولی وصل بود هنوز
بعد منو بردن پیش یکی از دوستای بابام که دندونپزشک بود مطبم نرفتم,نمیدونستم دکتره(خو خر بودم دیگه) بعد اونم بی حس کرد و کند دندونمو منم که لثم بی حس بود نفهمیدم فک کردم یک چیزی گذاشته رو دندونم بعد رفتم خونه مامانم گفت چی شد؟کشیدیش؟ گفتم نه هنوز فقط یه چیزی رو دندونمه(خربودم در حد تیم ملی) بعد مامانم میگه توکه دندون نداری رفتم تو آینه نگاه کردم دیدم بله انگار نیس واقعا خخخ
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

افتادنش یادم نیست ولی لق شدنش یادمه یهباررفته بودیم توباغ دخترعمم مادروآبجیم رفتن نمازبخونن منم 6سالم بود رفتم یه هلوبرداشتم خوردم یه دفعه دندونم دردگرفت رفتم پیش مامانم مامانم هنوزنمازش تموم نشده بود وقتی تموم شد بهش گفتم دندونم دردمیکنه گفت کدوم دردمیکنه منم بهش نشون دادم یه دفعه مامانم دست زدوبلندگفت دندونت لق شده منم چون نمیدونستم لق یعنی چی گریم گرفت..... یادش بخیر ;D :-* :))
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

من اولین دندونمو تو 7 سالگی کندم نیوفتاد کندمش خودم نه بابام برام کند بعد از اون همه ی دندونامو خودم کندم
ولی یادمه یه بار داشتم سیب گاز میزدم حس کردم دندونم درد گرفت سیب رو نگاه کردم دیدم خونیه رفتم دهنمو شستم هرچی گشتم دنبال دندونم پیداش نکردم وقتی رفتم سیبمو دوباره بخورم دیدم دندونم داخل سیبه
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

ماب
بوخودا تو این قرتی بازیا نبودیم دندونمونو مثل بچه ی گل کندیم انداختیم سطل اشقال یه دسمال هم گرفتیم رو خونش بند بیاد ....

اما یکی از دندونام خیلی سفت بود فک کنم...رفتیم خونه عموم اومد نخ بست بهش بست به دستگیره در یه ساعتی گذشت اتفاقی نیفتاد در هم به بیرون باز میشد نامرد رفت اروم درو وا کرد با با پوزه اومدیم رو زمین هیچی دیگه...بلند که شدم دیدم خونیم...ولی خدا ازش نگذره بد خوردم زمین خیلی بیرحم بود
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

یادمه اینقده لق شده بود که اگه بهش زبون میزدم میفتاد ولی میترسیدم :-ss بعد رفته بودیم خونه بابا بزرگم بابام میخواست بکنش ولی نمیزاشتم بعد بابا بزرگم گفت من نگه میدارم بکنش
بعد اینقد جیغ زدم و گریه کردم تا مامانم فهمید اومد نجاتم داد و نتونستن اذیتم کنن >:p
ولی خداییش اگه به زور دندونم رو میکندن دیگه تا عمر داشتم از لق شدن دندون و دندون پزشکی و بابام میترسیدم :-L آخه من نمیدونم بابا بزرگ من چی پیش خودش فک کرده بود X-(
بعدش شب که خوابیدم بابام کندش واسم
صب که بیدار شدم دیدم شدم آرزو بی دندون ;D
خیلی زشت شده بودم ;D
=))
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

یادمه خیلی لق شده بود و فشار دادنش حال می داد خیلی :D رفتم مهد کودک و داشتم بازی می کردم،یکی از بچه ها مشت زد تو دهنم،دندونم افتاد. :D هنوز دارمش
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

حالا اولیشو ک یادم نیست،ولی یکیش با ساندویچ نون پنیر رفت پایین،خودمم نفهمیده بودم :))
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

وقتی خواب بودم کنده شد...منم نفهمیده بودم قورتش دادم!!!!!!
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

فک کنم این اولین دندونم بود:
خودش افتاد و منم گذاشتمش زیر بالشتم به امید اینکه فردا صبح فرشته پول میاره ودندونمو میبره
فردا صبح وقتی دیدم زیر بالشتم پوله داشتم از خوشحالی بال در میاوردم :)) :)) :))
 
پاسخ : افتادن اولین دندان !

من یه دندون داشتم خییلی شل بود
با ابجیم دعوام شد زد زیر گوشم :Dدندونم افتاد ;))به همین راحتی
 
آخرین ویرایش:
داشتیم مسابقه دو میدادیم با دوستام بعد احساس کردم صورتم گرم شده.دست زدم دیدم خونه.نگو دندونم افتاده و چون کامل جدا نشده بوده خون اومده :|
بعد مثل گاوا خیلی خشک خشک به مسابقه ادامه دادم :|
قبلا هم گفتم بچگی اسکل بودم /:

پ.ن: البته چند بارم کله خوردم تو دعوا و دو سه تا اونجوری افتاد :|
 
آخرین ویرایش:
مدیونید بخندید ولی من بنا ب دلایلی توی چهارده سالگی و پونزده سالگی دندونام افتاد
تا دیدم لق شده عنقد اینور اونورش کردم کندمش ....
 
اولین دندون من که لق شد خیلی محکم بود و نمیفتاد خیلی هم ور رفتم باهاش ولی هر یه ذره که میگذشت فقط یکم شل تر میشد تا اینکه بنده طی یک حادثه تلخ در هنگام خوردن کلوچه بعد از چند گاز متوجه شدم دهنم یکم سبک شده انگار یه بار اضافه ای از روش برداشته شده و خب با اندکی فکر فهمیدم با کلوچه ها خوردمش:|
هنوزم یادم میفته حالم بد میشهX_X
 
من دوتا دندون پایین وسطم باهم لق شدن.
وقتی بابام فهمید دندونام لق شده گف"برو یه نخ وردار بیار دختر" ((((:
هیچی دیگه، یه نخ بستیم به جفت دندونام و من رفتم تهِ اتاق. حالا مگه کنده میشدن؟:/
حتی نخه رو بستیم به دستگیره در بعد درو محکم باز کرد بابام:/
نهایتا هم نیفتاد-_- با دست کندمشون :-"
 
بار اول تاپیکو خوندم: افتادن اولین زندان، و خب حس این بود که وادفاک؟ اینجا انجمن سمپادیاس نه زندانیا. ((:
 
یادم نمیاد :)
 
من چن تا از اولیا رو یادمه اولیش رو بابام میخواست ببره دکتر منو یعنی تا این حد لوس بودم :* بعد مامانم گفت خودت درش بیار (نمیدونم از چه اصطلاحی استفاده کنم ) پولشو بهت میدیم برو باش بستنی بخر دومیش گیر کرد توسیب که سفت بود یکش هم خودم باز انداختمش بعد شروع کردم نماز خودن ودر همین حین غش کردم :))ولی هیچ کدومو گریه نکردم از این بچه شاخا بودم من گریه نمی کنمو اینا
 
آخرین ویرایش:
Back
بالا