نویسنده ها برای چاپ کتاباشون حداقل تو ایرانو که می دونم، با مشکلای زیادی روبرو می شن تا چاپ شه!
برای همین خیلیاشون سعی می کنن زیاد وارد خیلی از بحثا نشن یا اگه می شن غیر مستقیم وارد بشن!
ولی کتابا خیلی کمک می کنن برای اینکه فکر مردمو باز کنن!
ولی به نظر من نویسنده های نا شناس تو جامعه راحت ترن!
به نظر من اصلا نوشتن یک کتاب در هر موضوعی باید هدف داشته باشه و این هدف هم معمولا به اجتماع مربوطه و در واقع نویسنده باید با توجه به جامعه و نیاز های اون بنویسه، غیر این باشه که مخاطبی نداره ...
نویسندهها برای اینکه بتونن تاثیر مفید داشته باشه نوشتشون باید تو دو قالب عمل کنند :
۱- مشکلات کنونی جامعه
۲- مشکلات احتمالی آیندهی جامعه
دربارهی مورد اول نمونهی خوبش دوران انقلاب هستش که اکثر نویسندهها نوشتههاشون دربارهی مبارزه و ... شده بود. به عبارتی یه نویسنده وظیفه داره وقتی یک مشکلی در جامعه رایج میشه، با استفاده از نوشتههاش سعی در ایجاد یک حرکت مردمی یا پیشنهاد یک روش برای حل مشکل کنه.
دربارهی مورد دوم نویسنده وظیفه داره(با توجه به اینکه اصلا وظیفهشناس هست یا نه) دربارهی مشکلات احتمالی آینده به مردم هشدار بده و اونها رو آگاه کنه. نمونهی خوبش که سراغ دارم کتاب "فارنهایت ۴۵۱" اثر روی بردبری هستش که آیندهی انسانها و نتایج گسترش دیجیتال، کم شدن ارتباطات و رسما صفر شدن تفکر و مشارکت در جامعه رو نشون میده.
من نمیفهمم هدف این تاپیک رو...
نویسنده یک هنرمند است و هنرمند هیچگاه هیچ باید و نبایدی حالیش نمیشود!
پس اینکه باید بنویسه راجع به مسائل اجتماعی یا نه رو ما تعیین نمیکنیم!
همیشه ی خدا نویسنده های اجتماعی بودن.
از نظر من این نقطه ی ضعف یا قوت نویسنده حساب نمیشه!
من نمیفهمم هدف این تاپیک رو...
نویسنده یک هنرمند است و هنرمند هیچگاه هیچ باید و نبایدی حالیش نمیشود!
پس اینکه باید بنویسه راجع به مسائل اجتماعی یا نه رو ما تعیین نمیکنیم!
همیشه ی خدا نویسنده های اجتماعی بودن.
از نظر من این نقطه ی ضعف یا قوت نویسنده حساب نمیشه!
ولی به هرحال هر نویسنده ای باید نوشته های اجتماعی عم داشته باشه؛ اگه قرار باشه فقط واسه خودش بنویسه که میشه شخصی نوشته و انتشار نمی خواد؛ مثل اینه که من و شما خاطرات شخصیمونو منتشر کنیم، فروش میکنه؟ فکر نمیکنم چون مهم نیست ...
ولی به هرحال هر نویسنده ای باید نوشته های اجتماعی عم داشته باشه؛ اگه قرار باشه فقط واسه خودش بنویسه که میشه شخصی نوشته و انتشار نمی خواد؛ مثل اینه که من و شما خاطرات شخصیمونو منتشر کنیم، فروش میکنه؟ فکر نمیکنم چون مهم نیست ...
یعنی که چی میشه شخصی نوشت و انتشار نمیخواد؟!
من و شما با یک نویسنده فرق داریم!چمیدونم مثلا بعد اجتماعی نوشته های کارور و اومبرتو اکو و موراویا و خیلیای دیگه چیه؟!
البته من از "نوشته ی اجتماعی" این رو برداشت میکنم که نوشته ایه که توش نویسنده میاد روضه میخونه که واااای چقدر ما مشکل داریم تو این اجتماعمون...
یعنی که چی میشه شخصی نوشت و انتشار نمیخواد؟!
من و شما با یک نویسنده فرق داریم!چمیدونم مثلا بعد اجتماعی نوشته های کارور و اومبرتو اکو و موراویا و خیلیای دیگه چیه؟!
البته من از "نوشته ی اجتماعی" این رو برداشت میکنم که نوشته ایه که توش نویسنده میاد روضه میخونه که واااای چقدر ما مشکل داریم تو این اجتماعمون...
خب من این برداشت رو ندارم (البته نظرات متفاوته!) به نظر من «اجتماعی نوشتن» یعنی در مورد اجتماع خودت و به خاطر اجتماع خودت بنویسی.
آره خب، ما فرق داریم من مثال زدم در ضمن نمیگم یک نویسنده همش اجتماعی بنویسه ولی باید (یا بهتره) اثر اجتماعی هم داشته باشه چون وظیفه داره. گاهی وقتا لازمه اجتماعی نباشه!
یکی از هدفای تایک موضوع اجتماعی یه کتاب بود کی دیگه از سوالایی که نرگس کرده بود وضعیت یه نویسنده تو اجتماعو گفته بود!
منظور هم فقط اجتماعی بودن یه کتابو این که کتاب درباره ی اجتماع بگه نبودها!
اینکه یه نویسنده وظیفش چیه اینه که هر چی می خواد تو کتابش بنویسه؟
بضی کتابا واقا تاثیرای خوبی ندارن!
کلمه ی "اجتماعی"توی تاپیکو با ژانر اجتماعی قاطی نکنین!
منظورش چیز دیگه ای بود!
اتفاقا تاپیکش خیلی جای بحث داره!
نیما جان...دلبندم...دو نظر راجع به هنر هست همون جور که تو تاپیک ارجاع داده شده هم گفته شده...اولیش اینه که تو میگی:هنرمند برای هنر...دومیش:هنرمند متاثر از جامعه و تاثیرگذار روی آن است...
عزیز من نه گروه اول میتونه گروه دوم رو متقاعد کنه نه گروه دوم اول رو...دلیلش هم اینه که مثلا نه یک ایده آلیست نظری در مورد یک رئالیست داره نه رئالیست راجع به ایده آلیست...
پس تو میتونی نظر خودت رو در این زمینه بگی اما حق با قاطعیت حرف زدن نداری نیما (
مثلا می شه یکی از کتابای م.مودب پور که ژانرش عاشقانه س رو گفت!
ولی خوب خیلی عقاید مشکلای اجتماعی ایرانم می گه!
مثلا بامداد خمار(خیلی بدم میاد ازش ولی مثال بود! )
برای ِ خودش باید بنویسه به نظر ِ من . بیاد داد ُ بیداد راه بندازه که "مردم ؛ تو جامعه این مشکلا هست ! " که چی ؟ با گفتنشون مشکلی حل میشه ؟ همه میدونن که این مشکلات هست . تکرار کنه که چی بشه ؟ ..
اولا که همه نمی دونن ارغوان ، کی گفته همه می دونن ؟ تو خودت همه مشکلات رو می دونی ؟ :] دوما بحث ِ حل شدن نیست ، بحث ِ دغدغه هاست ، وقتی دغدغه ی یکی مشکلات اجتماعی ِ می نویسه ازشون ، مثل کسی که دغدغه ـش عشقه مثلا!
به نظر من اصلا موضوعی نیست که بشه واسش دستور صادر کرد که آقا واسه جامعه بنویس ؛ آقا تو واسه خودت بنویس !
راستی،در پاسخ به دیگرانی که چیز دیگری از تاپیک برداشت کرده بودن:ببینین...من هنوز نمیفهمم منظورتون رو...یعنی چی که بعضی کتابا تاثیر خوبی ندارن؟بعدش خب وظیفه ی نویسنده اینه که چیزی که میخواد رو بنویسه دیگه!پس چیه؟چیز دیگه ایه؟چیزی که مردم بخوان رو بنویسه؟باید هرچی میخواد رو بنویسه.حالا اون چیز میخواد اجتماعی باشه.میخواد سیاسی باشه.میخواد هر چیز دیگه ای باشه!نمیشه گفت وظیفش نوشتن یا ننوشتن درباره ی اجتماعه!
من نمیدونم واقعا تهش چی میخواید بگین؟!
پاک گیج شدم!