كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

  • شروع کننده موضوع N.M
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

سنگین دل

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
76
امتیاز
657
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان 1
شهر
تهران
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

به نقل از نرگس² :
به جز اشكالايي كه گفتين، به نظرون چه مشكلي داشت؟ به نظر من يكي از ضعفاش اين بود كه اصن تعليق نداشت. طوري نبود كه يه قسمتش نتوني كتابُ‌بذاري زمين... در واقع بعضي وقتا حتّي خسته مي‌شدي و كتابُ مي‌ذاشتي زمين! :D
این تعلیق نداشتن، نقص کتاب محسوب نمیشه نرگس.
این کتاب، داستان عاشقی پسر مرد کشاورز رو که دلباخته ی دختر خان شده به صورت زنده تعریف نمی کنه که بخواد جذابیت کتابای شرلوک هلمز رو داشته باشه! این داستان زمانی روایت می شه که عشق این جوون پس از گذر روزها، ایشون رو تنها رها می کنه و به خونه برمی گرده.
خب این عاشق به جایی برمی گرده که روزگاری به خاطر عشقش از اون گریخته بوده.
حالا میاد در این کتاب این جمله رو مفصل توضیح می ده که: هیچ عشقی ماندگارتر از عشق به خاک نیست...حتی عشقی که برایش از خاکت بگذری!
معلومه که این دسته از کتاب ها تعلیقی نخواهند داشت. ولی مسلما تعلیق نداشتن هم نقص به شمار نمیاد. برای شماری از کتاب ها، این ویژگی لازمه.
 
  • شروع کننده موضوع
  • #22

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

منظورم از تعليق هيجانِ "دارن شان"‌ـي نبود. منظورم اين بود كه هيچ جاش اون حسُ تو آدم به وجود نمي‌آورد كه "حتماً بايد اين تيكه‌ي كتابُ بخونم و بعد برم آب بخورم."
همچين جذابيتي حداقل براي من نداشت.

+ نشان كاربر فهيمُ به ارغوان اهدا مي‌كنم. :-<
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

کتاب خوبی بود.مختصر و مفید و اینا. نقد خاصی هم ندارم .خسته هم نمیشدم موقع خوندنش انقدر همه چیز لطیف و با احساس روایت شده بود که دوس داشتم با حوصله بخونمش!
البته فک میکنم یه بار دیگه باید بخونمش چون داستانش گنگ بود. :-"
توی قفسه کتابم همه ی نظرامو گفتم ;;)
 

Arghavan S

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,191
امتیاز
17,151
نام مرکز سمپاد
---
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
0
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

گنگ بودنش فکر میکنین به خاطر ِ چی بود ؟

[تلاشهای بیهوده برای ایجاد بحث : | ]
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

به نظر من نویسنده میخواسته خواننده رو تو زمان شناور کنه! واسه همین گنگ بود :-"
ربط این قمار بازا به قصه چی بود؟ :-"
میخواست فقط باختن این پسره رو (شخصیت اصلی ;;) ) رو نشون بده آیا؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #26

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

آره به نظر منم لازم بود قبل خوندنش حتماً موضوع كتابُ بدوني.
نظرتون براي اين مدل نثر براي "داستان بلند" چي بود؟ به شخصه اولين بار بود مي‌ديدم يه نويسنده با يه نثر ادبيِ... داستان بلند مي‌نويسه
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

تا اینجاش خوب بود یعنی تا این اندازه !
کی داستان ناگفته ی قصه رو تعیین کرده؟ :-?
ینی کسی به جز خوده نویسنده بوده که داستانی رو که توی کتاب گفته نشده به عنوان داستان کتاب به همه گفته؟ (چی گفتم :-" )
 
  • شروع کننده موضوع
  • #28

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

ها؟
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

منظورم اینه که وقتی با خوندن خود کتاب زیاد قضیه داستان رو متوجه نمیشیم کی گفته این چیزایی رو که تو اینترنته و ایناع :-"

راستی من یه جاهایی احساس میکردم هلیا مرده :-" (امکانش هست که چون دوست نداشتم از هم گذشته باشن یه همچین فکری کردم !)
 
ارسال‌ها
3,304
امتیاز
12,651
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۱
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم اجتماعی (انسان‌شناسی)
تلگرام
اینستاگرام
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

منم دقیقا حس میکردم مرده یه جاهایی ! :-"
بعد من حس کردم دوبار اینا رفتن !
ینی یه دور پسره برگشت شهرش یه دور هلیا ! اصن یه مقدار تو این قضیه گیج شدم !
کی اول رفت کجا ؟ یکی بگه ! :-"

به نقل از نرگس² :
اولين بار بود مي‌ديدم يه نويسنده با يه نثر ادبيِ... داستان بلند مي‌نويسه
؟!
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

اونجا که میگفت صدای پارو میاد که از تو دریا یه قایق میاد و اینا... (من یاد درباره الی افتادم :-" ) اینجا انگار هلیا تو دریا غرق شده...
ولی تو خلاصه قصه همه میگن هلیا میذاره میره #-o

@ریحانه: فک کنم منظورش اینه که همش مثه قطعه ادبی بود... هیچ روایت ساده و معمولی برای پیش بردن قصه نداشت ;;)
 
  • لایک
امتیازات: N.M
  • شروع کننده موضوع
  • #32

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

آره دقيقاً منظورم همين بود كه ساحره گفت.

[بچه‌ها الان طبيعيش اينه كه تاپيكُ قفل كنم، اما تمديد مي‌شه. :-< ;;)‍]
 

marvelous

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,156
امتیاز
4,615
نام مرکز سمپاد
دبیرستان فرزانگان ۳
شهر
مشهد
مدال المپیاد
برنز بيست و هفتمين المپياد ادبی
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

اِ قفل نشده هنوز؟ :-"


خب کتاب نوشته های عاشقانه ای بود که راوی در مورد عشق هلیا نوشته بود... این سوژه عاشق شدن پسر با درجه اجتماعی پایین تر و ترک خانواده و اینا که تکراری بود ولی چیزی که این کتابو از سایر کتابای عاشقانه - که اکثرن آبکی و چرت هستن - جدا میکرد نثر خیلی قشنگش بود و طرز متفاوت روایت داستان...


نثر کتاب خیلی جالب بود برام... پر از تشبیه و استعاره های قشنگ... فقط به نظرم یه ذره زیاده روی کرده بود توی توصیفاتش گاهی...ینی اگه از این توصیفات کم میکرد و روی پرداختن به داستان اصلی کار می کرد بهتر میشد...


فک میکنم چیزی که باعث شد نثر کتاب خیلی واسم جالب و جدید باشه این بود که بیشتر اوقات ما شاهکارهای ترجمه شده رو میخونیم و خب ترجمه هر چی هم که قوی باشه بازم به زیبایی نثر اصلی نمیشه... پس وقتی یه کتاب اینجوری با این همه توصیفو استعاره و اینا میخونیم خوشمون میاد...


به نظرم یه نقطه ضعف کوچیک دیگه هم که داشت گنگ بودن روایت کتاب بود... ینی این تغییر زمان و مکان و شخص توی نوشته تا جایی میتونه خوب باشه که باعث سردرگمی زیاد خواننده نشه... یه قسمتایی از کتاب دیگه زیادی مبهم شده بود :D


نمره ۸.۵ رو به کتاب میدم ;;) :-"

با تشکر از وقتی که در اختیار من قرار دادین... ;;)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #34

N.M

لنگر انداخته
ارسال‌ها
3,605
امتیاز
13,362
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
تهران
مدال المپیاد
طلای دوره ۲۷ المپیاد ادبی
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
ادبیات فارسی
پاسخ : كتاب هشتم: بار ديگر شهري كه دوست مي‌داشتم

تاپيك قفل مي‌شه و اينا. :-<
بازم مرسي از اونايي كه خوندن و شركت كردن، روزاي شلوغي بود و مرسي كه وقت گذاشتين! :D
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا