من مخالفم!!!! [-( از نظر من واقعا عشق بری از خودخواهیست و همم اینکه تنها تفکرات ما و تلاش ما طبق قدرت ماست .
درسته که تفکرات و خواسته های ما تحت اختیار خودمونه اما هر چیزی که تحت اختیار ما هست دلیل نمیشه که زاده ی خود خواهی ماهست.
انسان که فقط قوه ی خودخواهی نداره که اگه چیزی رو به وجود میاره حتما حتما از خود خواهیش باشه حرفم خیلی منطقیه از نظر خودم !!!!
کسی که عاشقه فقط معشوقش براش مهمه این توی همه ی اسطوره های عشق به صورت کامل معلومه و همین طور در دنیای واقعی و از همه مهمتر کسی که عاشقه فقط به معشوقش فکر میکنه گرچه من تا یه حدی هم فکر میکنم که شاید با توجه به عقاید نیچه تا یه حدی هم بشه تاییدش کرد :
چونکه میدونیم عشق زمینی در نهایت کمی زاده ی خودخواهیست چرا که نهایت امرش و خواستش وصال به معشوقه که امکان داره در این راه کمی دست به امور خودخواهانه بزنه و فقط به خودش و وصال فکر کنه اما عشق به خدا کاملا بری از این چیز هاست چرا که کسی که عاشق خدا میشه تنها به رضایت معشوقش فکر میکنه و از جایی که نیچه به خدا و ماورا اعتقادی نداره و منظورش از عشق عشق زمینی بوده پس میشه تا یه حدی هم باهاش موافقت کرد که البته اونهم از نظر من دیگه عشق محسوب نمیشه بلکه میشه همون خودخواهی.
پس فکر کنم با توجه به شناخت مختصری که نسبت به عقاید نیچه دارم فکر کنم اصلا تعریفش از عشق اشتباه بوده چرا که با توجه به تیکه ی دوم این جمله که کاملا نشون میده که فکر میکرده همه چیز زاده ی خودخواهی انسانه پس حتما عشق هم خودخواهانه است با اینکه ما فکر میکنیم خودخواهی تنها قسمتی از تفکرات انسانه و عشق مربوط به اون قسمت نیست خیلی فرق میکنه...