- شروع کننده موضوع
- #21
پاسخ : تماشای گروهی | فیلم چهارم : The Artist
خب ، حرف زیاده خلاصش میکنم !
باید بگم که دوس داشتم این فیلمُ ( برخلاف تصورم ! ) . بهترین فیلم زندگیم نبود ولی جز 15 تا برترش هست !
اول بگم که به نظرم انتخاب بازیگرشون عالی بود !
Bérénice Bejo ، هم دقیقا به کسی میخورد که عاشق بازیگری و به طور خاص بازیگری مثه جرج والنتینه ، هم به یه بازیگر حرفه ایُ محبوب !
Jean Dujardin ئم دقیقا مناسب یه بازیگر معروفُ مشهور که همه براش دستُ پا میشکنن بود حقیقتا !
سکانساشم خیلی خوب بود برای بیان این مسئله ی دستو پا شکستن !
روند فیلم خیلی خوب پیش رفت ! ینی اون ذوق مشهوریت پپی ، کم کم پیش رفتن برای معروفیت ، از فیلم صامت به صوتی پیش رفتنُ پپی که مثه جرج رو یه مسئله تعصب خاص نداشتُ ترجیح داد دیده شه و غیره و غیره .
زندگی جرج خیلی نماد داشت . ( اصن خود جرج نماد انسانیت بود به نظرم . )
اینکه بیشتر غرورو مشهوریت داشت تا محبوبیت . همون قضیه ی قهرمان بودن ، نه پهلوان بودن ! اگه غیر این بود مسلما انقد زود فراموش نمیشد ...
و این سقوط و شکست آدما تو زندگی ( که تجلیش تو فیلمی بود که خودش ساخت ) عالی نشون داده شد ...
یه اتفاق خوبی که پیش اومد ، این بود که چون پشتوانه ی این فیلم اسکار بود باعث میشد هرکس که یه ذره اهل فیلمه ، حتی اگه از فیلم سیاه سفید بدش بیادم این فیلمُ ببینه و این در واقع یه جور آشتی باشه با فیلمای سیاه سفید !
کارای چارلی چاپلین ، شاید خیلی قوی باشن ، ولی برای نسل ما اون قدر جذاب نیستن که کسی از صُب تا شب ( مثلا ! ) بشینه پاش ! این فیلم با همه ی هنرمندانه هاش ( ! ) باعث شد لااقل یکی مثه من ، مشتاق شه کارای چارلی چالینُ با حوصلهُ علاقه ببینه ! چون واقعیت اینه که قبلا هیچ انگیزه ای نداشتم برا دیدنش .
این ایده ی فوق العاده واقعا قابل تحسینه ! ایده ی سیاه سفید بودن فیلم ، ترکیبی از صامت و صوتی بودن فیلم ، ایده ی فیلم ...
همش باعث میشد فیلم جذاب شه ! حداقل چیزی نباشه که آدم خوابش ببره !
فقط اینکه ، فیلمنامش بحث برانگیز نبود . ینی موضوع پیچیدهُ اینایی نداشت . که البته به نظرم به خاطر نقاط قوتش این اونقدر پررنگ نیست لااقل تو ذهن من .
طراحی لباسُ صحنه ام کاملا آدمُ میبرد به اون دوره . لایک !
کلا من تو کل فیلم یاد این شعر گروس عبدالملکیان بودم :
- بیهوده مشت به شیشه های این قطار می کوبی !
بیهوده صدایت را
به آن سوی پنجره پرتاب می کنی
ما
بازیگران یک فیلم صامتیم ...
به نظرم چون جز معدود فیلمای سیاه سفید خوبی بود که دیدم همچین فکری دارم که انقد کم ایراداشو دیدم !
خلاصه که به فیلم در حال حاضر و با این اطلاعاتم 8 از 10 میدم .
خب ، حرف زیاده خلاصش میکنم !
باید بگم که دوس داشتم این فیلمُ ( برخلاف تصورم ! ) . بهترین فیلم زندگیم نبود ولی جز 15 تا برترش هست !
اول بگم که به نظرم انتخاب بازیگرشون عالی بود !
Bérénice Bejo ، هم دقیقا به کسی میخورد که عاشق بازیگری و به طور خاص بازیگری مثه جرج والنتینه ، هم به یه بازیگر حرفه ایُ محبوب !
Jean Dujardin ئم دقیقا مناسب یه بازیگر معروفُ مشهور که همه براش دستُ پا میشکنن بود حقیقتا !
سکانساشم خیلی خوب بود برای بیان این مسئله ی دستو پا شکستن !
روند فیلم خیلی خوب پیش رفت ! ینی اون ذوق مشهوریت پپی ، کم کم پیش رفتن برای معروفیت ، از فیلم صامت به صوتی پیش رفتنُ پپی که مثه جرج رو یه مسئله تعصب خاص نداشتُ ترجیح داد دیده شه و غیره و غیره .
زندگی جرج خیلی نماد داشت . ( اصن خود جرج نماد انسانیت بود به نظرم . )
اینکه بیشتر غرورو مشهوریت داشت تا محبوبیت . همون قضیه ی قهرمان بودن ، نه پهلوان بودن ! اگه غیر این بود مسلما انقد زود فراموش نمیشد ...
و این سقوط و شکست آدما تو زندگی ( که تجلیش تو فیلمی بود که خودش ساخت ) عالی نشون داده شد ...
یه اتفاق خوبی که پیش اومد ، این بود که چون پشتوانه ی این فیلم اسکار بود باعث میشد هرکس که یه ذره اهل فیلمه ، حتی اگه از فیلم سیاه سفید بدش بیادم این فیلمُ ببینه و این در واقع یه جور آشتی باشه با فیلمای سیاه سفید !
کارای چارلی چاپلین ، شاید خیلی قوی باشن ، ولی برای نسل ما اون قدر جذاب نیستن که کسی از صُب تا شب ( مثلا ! ) بشینه پاش ! این فیلم با همه ی هنرمندانه هاش ( ! ) باعث شد لااقل یکی مثه من ، مشتاق شه کارای چارلی چالینُ با حوصلهُ علاقه ببینه ! چون واقعیت اینه که قبلا هیچ انگیزه ای نداشتم برا دیدنش .
این ایده ی فوق العاده واقعا قابل تحسینه ! ایده ی سیاه سفید بودن فیلم ، ترکیبی از صامت و صوتی بودن فیلم ، ایده ی فیلم ...
همش باعث میشد فیلم جذاب شه ! حداقل چیزی نباشه که آدم خوابش ببره !
فقط اینکه ، فیلمنامش بحث برانگیز نبود . ینی موضوع پیچیدهُ اینایی نداشت . که البته به نظرم به خاطر نقاط قوتش این اونقدر پررنگ نیست لااقل تو ذهن من .
طراحی لباسُ صحنه ام کاملا آدمُ میبرد به اون دوره . لایک !
کلا من تو کل فیلم یاد این شعر گروس عبدالملکیان بودم :
- بیهوده مشت به شیشه های این قطار می کوبی !
بیهوده صدایت را
به آن سوی پنجره پرتاب می کنی
ما
بازیگران یک فیلم صامتیم ...
به نظرم چون جز معدود فیلمای سیاه سفید خوبی بود که دیدم همچین فکری دارم که انقد کم ایراداشو دیدم !
خلاصه که به فیلم در حال حاضر و با این اطلاعاتم 8 از 10 میدم .