]ببین مشکل ندونستن ِ راهی که احتمال موفقیتش بیشتره نیست . مشکل این نیست که ما نمی دونیم چیکار کنیم که شاد باشیم ، بلکه می دونیم ، اما صرفاً به چشم حرفای تزئینی و ویترین ِ مشاورها و ... بهش نگاه می کنیم ، یه جوری که انگار فقط برای گفته شدن خوبن و امکان عملی شدنشون نیست ! من یه دوره ی خیلی کوتاه سعی کردم به این شعارها عمل کنم . تاثیرش فوق العاده بود ... خیلی خوب بود ... الآن با اینکه دوباره تو سراشیبی ام و دوباره ناراحت و بی هدف و سرگردون ، ولی به خودم میگم یه دفه که نمیشه آدم ِ کامل و موفق و شاد و همه چی شد ! باید زمین بخوری ولی پا شی . انقدر ادامه بدی که هربار فاصله زمین خوردنات کمتر بشه و به جایی برسی که دیگـه هیچی نتونه از اون حال خوب جدات کنه ... اولش سخته ولی سعی کن . شدنیه . کم کم پیشرفتت رو می بینی ، کم کم حالت بهتر میشه ...
به دنیا اومدن ِ ما جبر بوده . ما انتخاب نکردیم . و حالا ، داریم تو مسیر زندگی بُرده میشیم . چاره ای نداریم جز خوب زندگی کردن ، واسه اینکه حداقل این قسمت ِ زندگی دست خودمونه . اینکه چرا زندگی کنم ، اینکه خُب تهش که چی و .. ، گوشه ی ذهن خیلیا هست . ولی روزمرگی روش رو پوشونده . فقط گاهی به ذهنشون میاد و مثل یه مگس مزاحم می پروننش و به باقی ِ زندگی ِ روزمره شون می رسن ! و آخرش تو همین روزمرگی با مرگ روبرو میشن . بدون اینکه حتی فکر کرده باشن بهش ، بی هیچ ایده ای ... پس ، اینکه این چیزا دغدغه آدم باشه نشونه خوبیه ! فقط نباید بذاری که ناامیدی تو رو توی خودش غرق کنه ... برو دنبال جواب سوالات . از ساده ها شروع کن ، از کتابای ساده تا پیچیده ترها . شاید به تعداد موهای سر من و تو ایده راجع به دنیا و زندگی و هدف و ... وجود داره . اگـه تا حالا آدم مذهبی یی بودی ، با کتابای مذهبی شروع کن و کم کم همه جور کتابی که به دردت می خوره بخون . من دلیل سردرگمیم رو تا حدی کشف کردم . من یه سری باورهای نصفه و نیمه و هزاران سوال بی جواب دارم که تا نرم دنبالشون آروم نمیشم . پس باید برم تا جایی که می تونم راجع بهش بخونم ، هر سمتی که برم آخرش ، از بلاتکلیفی که بهتره ؟
و این شعار ِ خیلی مهمُ به خاطر داشته باش که هیچ وقت فکر نکن نیازه که دیگران قبولت داشته باشن . مهم اینه که خودت چی فکر می کنی ، چه جوری راضی هستی . اگه با خودت تکلیفت مشخص نیست ، اینُ جدی بگیر . ولی دیگران ، در حدی مهمن که آزارشون ندی ، همین . بقیه ش خودتی و جهان ِ درون خودت و بازم خودت !
[/size]
ببینید خُب ماها هم روانشناس نیستیم ، در حد خودمون سعی می کنیم کمک کنیم .
من خودم از این جور حرفا خیلی تاثیر مثبتی گرفتم . حرفایی که بابام بهم می زد .
و فکر کردم چون تجربه ای مشابه دوستمون داشتم شاید بتونم کمک ِ حتی خیلی کوچیکی بکنم .
شاید مسیرهای روانشناسی ِ غیرمستقیم اما کارآمدتری برای راهنمایی یا کمک به کسی وجود داشته باشه ( که قطعا داره ) ولی حرف ِ مستقیم هم گاهی یه ذره راهگشاست ...